فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۴۱ تا ۴٬۳۶۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «اعیان ثابته» از برساخته های ذهن وقّاد محی الدین بن عربی است که پس از او، پیروان وی، مانند شیخ محمود شبستری از آن استفاده کرد ه اند. اعیان ثابته صورت های معقول اسمای الهی و حقایق اعیان خارجی، و به تعبیری، واسطة میان خدا و جهان محسوس اند؛ به بیانی دیگر، وقتی مشیت الهی بر آفرینش جهان و خلقت موجودات عالم قرار گرفت، ابتدا بر اعیان ثابته تجلی نمود و سپس، کائنات و موجودات از عالم علم الهی به جهان مادی قدم نهادند.
صاحب گلشن راز با اقتدا به شیخِ اکبر، ضمن به کارگیری امکان های اندیشة وی و ابزار بیانی و همچنین تمثیل های وی، به تبیین ماهیت اعیان همت گماشته است. این مقاله با هدف تبیین جایگاه اعیان ثابته درمنظومة هزاربیتی گلشن راز بر اساس خوانش پنج شارح و تطبیق آن با آرای شیخ اکبر شکل گرفته است؛ زیرا مفسران این منظومه توانسته اند بیان اجمالی و موجز شیخ دربارة اعیان ثابته را شرح و تفصیل دهند، و به خوبی از عهدة انجام دادن این مهم برآمده اند.
نقد و بررسی شعر نو آیینی پیش از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر آیینی به گونه ای از شعر متعهدانه گفته می شود که از جهت معنایی و محتوایی صبغه کاملاً دینی دارد و از آموزه های وحیانی، فرهنگ عترت و ولایت و تاریخ اسلام سرچشمه می گیرد. مناسبت های مذهبی، ستایش چهره های دینی، توجه به مقوله های قدسی و ملکوتی و تزکیه و تهذیب نفس انسانی در هسته مرکزی شعر مذهبی قرار دارد. پیدایش شعر جدید آیینی را در دهه چهل و پنجاه باید یک اتفاق تازه و مهم در ادبیات فارسی دانست؛ بی تردید ورود گسترده نیروهای مذهبی به صحنه مبارزه سیاسی و فرهنگی منشاء پیدایش این شاخه از شعر اجتماعی بود که در چند دهه پس از مشروطه نظیر آن را در گستره ادب فارسی نداشتیم. بنا به دلایلی در اغلب منابع مربوط به شعر جدید فارسی (نیمایی، آزاد، سپید و موج نو) در معرفی پیشاهنگان شعر نوآیینی توسعات و تسامحاتی صورت گرفته است که ایجاب می نمود، واکاوی دوباره ای از نوع پژوهش حاضر به عمل آید. همچنین این مقاله مطابق مبانی نقد تاریخی و جامعه شناسی با نگاهی به حوادث اجتماعی عصر حاضر (از مشروطه تا بهمن 57) کارنامه شعر نوآیینی را نقد و بررسی می نماید
مقایسه تحلیلی طرح و محتوای نمایشنامه «پرنده آبی» از موریس مترلینگ با منظومه عرفانی «منطق الطیر» عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضرتحلیلی است، از نمایشنامه نمادین «پرنده آبی» اثر موریس مترلینگ نویسنده بلژیکی قرن نوزدهم و بیان مفاهیم نمادین حوادث و رویدادهای ذکر شده در این نمایشنامه و مقایسه طرح کلی و مفاهیم نهایی آن با «منطق الطیر» از آثار برگزیده عرفانی شیخ فریدالدین عطار نیشابوری شاعر بزرگ قرن ششم هجری. روح کلی موجود در این آثار که همان جستجو برای درک حقیقت و یافتن مطلوب مورد نظر، از جنبه های مشترک این دو اثر است که در نهایت قهرمانان هر دو داستان پس از سیر و سلوک بسیار، مطلوب خود را نزد خود می یابند و بررسی روند طرح این موضوع و پرورش این روح کلی یکسان در دو نوع ادبی متفاوت در این دو اثر، مطلبی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.
عالم صغیر و عالم کبیر در آثار منثور ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلاسفه انسان را از جهت جامعیت خاص، عالم صغیر و جهان را ار جهت ارتباط میان موجودات و نظم و قاعده معینش، انسان کبیر نامیده اند و معتقدند، نمونه ای از آن چه در عالم وجود هست، در انسان نیز هست. خاستگاه نظریه عالم کبیر(Macrocosm) و عالم صغیر(Microcosm) و نظریه اندامواری اجتماع را عمدهً در نظریات افلاطون دانسته اند؛ اما ردپای آن را می توان در اندیشه های فلاسفه پیش از او و سایر ملل جست و جو کرد. حکیم ابومعین ناصر بن خسرو قبادیانی شاعر و نویسنده قرن پنجم هجری که در مباحث الهیات و حکمت عملی و نظری، نظریات دقیقی داشته با ترکیباتی چون جهان مهین و جهان کهین، مردم مهین و مردم کبیر به تبیین و اثبات اندیشه خود پرداخته و در آثار منثور خویش جامع الحکمتین،زادالمسافرین،خوان الاخوان،وجه دین،گشایش و رهایش، این نظریه را در تعلیم و بسط عقیده ایمانی خود به کار گرفته و در نهایت عالم صغیر را هدف نهایی آفرینش دانسته است.
ادبیات کهن: از قیاسش خنده آمد خلق را
حوزه های تخصصی:
مقایسه کلیم کاشانی و محتشم کاشانی از منظر بلاغت شعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی، مطالعه هوشمندانه اثر ادبی و توصیف و تحلیل آن است. کسی که بنا بر این فرایند و درباره اثری داوری می کند، او را منتقد یا ناقد ادبی می نامند. منتقد ادبی بنا بر شیوه ایی شناخته شده، به نقد اثر می پردازد و گاهی نیز بنا بر طبقه بندی تازه ای که خود ارائه می دهد، به گونه ای اثر را در منظر سنجش قرار می دهد که حکمش مقبول مخاطب عام و بیشتر منتقدان دیگر قرار گیرد. یکی از مسیرهایی که در میان انواع و اقسام شیوه های نقد ادبی، مسیری روشن و همگان پذیر است، شیوه مقایسه است. بدیهی است که مقایسه، زمانی مقبول می افتد که دو اثر یا دو پدیده، وجوه مشترکی داشته باشند. این وجوه البته تنوع دارد؛ امّا بررسی جهان پیام اثر و جهان شکل اثر، کلّی ترین تقسیم بندی برای موضوعات مقایسه پذیر در حوزه نقد ادبی است. در این مقاله، سروده های کلیم کاشانی و محتشم کاشانی که هر دو از شاعران یک دوره به شمار می روند، از منظر بلاغی، مورد مقایسه قرار گرفته است. در این مقایسه، طی گزینش و تشریح برخی از آرایه ها که در گستره شعر آن شاعران، کاربرد فراوان داشته است؛ چنین نتیجه گیری شده که کلیم کاشانی در بازنمود شعری آن آرایه ها، از محتشم، استوارتر، شاعرانه تر، سنجیده تر و در یک کلام، هنری تر عمل کرده است.
بررسی و تبیین سیر تاریخی هویت انسانی بر اساس الگوهای ایرانشهری در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت در این مقاله بر اساس عملکردهای انسان ها در جامعه آرمانشاهی و با ابتناء الگوهای ایرانشهری، مورد بررسی قرار گرفته است و لذا ابعاد هویت انسانی بر اساس سه مؤلّفه عمده سیاست، جامعه و دین، به تفکیک بررسی و تبیین شده است؛ مبنای نظری این مقاله بر آن استوار است که چون ایرانیان همواره در راستای ایجاد و حفظ و تثبیت آرمانشهر، هویت خود را معنا کرده اند؛ لذا بعد فردی هویت یا مطرح نبوده و یا از درجه اهمیت و اعتباری ویژه، تهی بوده است. در این مقاله به تحلیل مهمترین ابعاد عملکردی انسان در سه بعد پرداخته شده است: 1# هویت سیاسی که شاهان در آن نقشی مهم تر ایفا می کنند و عملکردهای آنها در ابعاد: مدنیت و عدالت و مشورت و نبرد، قابل بررسی است.2# هویت اجتماعی که بر مبنای هویت عشقی و بزمی بررسی شده است و هویت دینی که از در دو بعد گفتاری ( ستایش ) وکرداری ( نیایش) قابل بررسی است. هدف از این مقاله تبیین مبانی دینی و فرهنگی و اجتماعی عملکردهای انسان در ایران در گذشته تاریخی است. این پژوهش با روش توصیفی# تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای شواهد مربوط به بحث را در شاهنامه، مورد بررسی قرار داده است.
بررسی تأثیر شاهنامه بر سام نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه، اثر سترگ و بی همتای استاد طوس از دیرباز تاکنون مورد توجه و تتبّع سخن سرایان ادب فارسی بوده و هر کسی به نوعی از این خوان نعمت بهره برده است. در این میان سرایندگان منظومه های پهلوانی به این کتاب به عنوان شاهکار ادب حماسی نگریسته، از آن همچون الگویی کمک گرفته و یا به زعم خود درصدد هم طرازی و پهلو زدن به فردوسی برآمده اند. سراینده سام نامه نیز یک از همین شعراست که نه تنها شاهنامه را به طور کامل خوانده و در سرودن سام نامه به آن نظر داشته؛ بلکه بخش هایی از آن را نیز در اثر خود آورده است. نویسنده در این پژوهش سعی دارد، نشان دهد که چگونه سراینده سام نامه در قسمت هایی چون انتخاب داستان، نوع حوادث، شیوه روایت، پردازش شخصیت، گزینش مضامین و حتی انتخاب کلمات قافیه کاملاً از شاهنامه تقلید کرده و الگو گرفته است؛ امّا به خاطر نداشتن هنر کافی در صحنه آرایی میدان های جنگ و ناتوانی از توصیف شایسته تخیّلات خود و عدم تسلّط کافی بر زیر و بم ها و فراز و نشیب سخن و نزدیک شدن به زبان و سلیقه مردم عادی، نتوانسته پا در جای پای فردوسی گذارد و اثری چون شاهنامه خلق کند.
بررسی اجزای کلام در جنیدنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله بررسی های مفید برای آشکار شدن ساز و کار روایت ها و به طور خاص قصّه های عامیانه، روش تجزیه و تحلیل تودوروف، نظریه پرداز عرصه ساختارگرایی است که در تحلیل روایت های اسطوره ای به کار گرفته شده است. وی این نوع قصّه ها را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده و در بررسی اجزای کلام قصه ها، آنها را همچون پاره های گفتمان به سه دسته اسم، صفت و فعل تقسیم کرده است. بنابراین با تجزیه و تحلیل روایت، می توان به واحدهایی صوری دست پیدا کرد که با اجزای کلام دستوری شباهت چشمگیری دارند.
این نوشته «جنیدنامه» را از جنبه اجزای کلام بررسی می کند و می کوشد، با تکیه بر نظریه تودوروف به درک ارتباط متقابل شخصیت های «جنیدنامه» دست یابد. برای دستیابی به این هدف ابتدا توضیح مختصری در مورد نظریه تودوروف در زمینه اجزای کلام داده می شود و سپس اجزای کلام؛ یعنی اسم خاص (شخصیت)، فعل (کنش)، صفت (ویژگی) و همچنین چگونگی ارتباط شخصیت های قصّه با توجه به هریک از این اجزا مورد توجه قرار می گیرد. بررسی این ویژگی در درک پیکربندی روایت و نیز شناخت زنجیره ارتباطات شخصیت ها که قصه بر اساس آن پایه ریزی می شود مؤثّر خواهد بود.
نقد و بررسی قرائت های تاریخی و زندگی نامه ای غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم شهرت و اهمیّت حافظ، اطّلاع چندانی از جزئیات زندگی وی یا چگونگی سرودن اشعارش نداریم. محقّقان برای جبران کمبود منابع، یا به گفتارهای کلیشه ای تذکره نویسان اعتماد کرده اند و به تطبیق اشعار و تعابیر حافظ با آن موارد پرداخته اند یا آنکه به غزل های حافظ همچون سند بازگو کننده زندگی و مسائل عصر تکیه کرده اند. اگر در برخی موارد از شخص یا حادثه ای نامی به میان آمده، سایر موارد را نیز با آن مطابقت کرده اند و بر مبنای این تطبیق، مفردات و تعابیر اشعار را شرح کرده اند یا جزئیات زندگی حافظ را بر اساس آن بازنویسی کرده اند. علّت اصلی این رویکرد به شعر حافظ، ناشی از تصوّر استقلال ابیات در غزل حافظ است. این تصور استقلال، موجب شده محقِقان از طرح های حافظ درغزلهای مدحی، رندانه، عاشقانه و عرفانی غفلت کنند و معنای ثانوی و هنری گزارهها و تعابیر حافظ را در معنای واقعی تلقی کنند. در این مقاله، با توجه به ساختار منسجم غزلیات حافظ، اسباب و عوامل قرائت تاریخی از اشعار ناب و غیر تاریخی حافظ را بررسی کرده ایم که با عنایت به ساختار منسجم از محصور کردن غزل های ناب حافظ پرهیز می شود.
رد و موبد در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آیین مزد یسنا ایزدان و فرشتگان نگهبان آسمان و زمین و هرآن چه نیک ونغز و از آفریدگان پاک مزدا به شمار می آید، سمت ردی یا سروری دارند. در اکثر آثار دینی زرتشتی و متون پهلوی نیز رد به معنای پیشوای دینی زرتشتی و رهبر روحانی به کار رفته است. در شاهنامه فردوسی هم رد از لغات پرکاربردی است که فرهنگ نویسان برای آن معانی مختلفی چون دانا، خردمند، دلیر و پهلوان را ذکر کرده اند؛ اما نکته مهمی که اکثر شارحان به آن نپرداخته اند، پیوند رد و موبد و علّت کاربرد زیاد این دو واژه درکنار یکدیگر در مشهورترین حماسه ملّی ایران است. رد در شاهنامه در بیشتر موارد، همچون متون اوستایی و پهلوی، همان دستور است که در سلسله مراتب مذهبی ایران باستان جایگاه مهمی داشته است، بنابراین ردان و موبدان هر دو از اعضای جامعه دینی محسوب می شدند. نگارندگان مقاله می کوشند با تکیه بر شاهنامه فردوسی، نقش و جایگاه رد و پیوند آن با موبد را درسه فصل بررسی کنند: 1. واژه شناسی رد 2. رد در شاهنامه 3. پیوند رد و موبد.
مقایسه سبکی اقتفاهای صائب از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شگردهای صائب نظیره گویی است. در دیوان او به نام حدود هشتاد شاعر اشاره شده است. بعد از مولوی، بیشترین استقبال و اقتفاهای صائب از حافظ است. صائب بیست و نه غزل را به استقبال غزل های حافظ سروده که در پایان غزل به نام او اشاره کرده است. علاوه بر این حدود 160 غزل دیگر حافظ را از جهت وزن، قافیه و ردیف تقلید کرده؛ امّا به اسم او اشاره نکرده است. گاهی اوقات نیز در مقابل یک غزل حافظ، چندین غزل سروده است. در این مقاله همان بیست و نه غزل که صائب به استقبال حافظ سروده و به نام او اشاره کرده است، از نظر سبک شناسی در سه سطح (ادبی، زبانی، فکری) مقایسه شده است. به طور کلّی در سطح ادبی، حافظ در استفاده از شگردهایی مانند سجع، جناس، تکرار، تضاد، ایهام و تلمیح بر صائب برتری دارد و صائب نیز در کاربرد صنایعی مانند: ایهام تناسب و استخدام بر حافظ پیشی گرفته است. در موارد بیانی نیز صائب تشبیهات بیشتری به کار برده است و در موارد دیگر تفاوت چندانی دیده نمی شود. در سطح زبانی حافظ نسبت به صائب برتری نسبی دارد؛ امّا از همه مهم تر در سطح فکری صائب بیشتر به مضمون سازی و تصویر پردازی پرداخته، در حالی که حافظ به معانی و اندیشه های والایی اشاره کرده است.
کریمان کیست؟ بر پایة دستنویس هفت لشکر گورانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژة «کریمان» ظاهراً در هیچ یک از داستان های مربوط به گرشاسپ در اوستا، متون پهلوی و متون فارسی زردشتی نیامده است. این واژه در دو بیت از داستان های «رستم و سهراب» و «رستم و اسفندیار» شاهنامه آمده است. فرهنگ نویسان و شاهنامه شناسان دو برداشت متفاوت از این ابیات داشته اند؛ گروهی کریمان را نام پدر نریمان و گروهی دیگر آن را واژه ای عربی و به معنای بخشنده و جوانمرد پنداشته اند. از آن جا که متون حماسی به دیگر زبان های ایرانی نیز یکی از سرچشمه های شاهنامه شناسی است، دستنویس هفت-لشکر به زبان گورانی و دیگر متون زبان و فرهنگ گورانی برای پی بردن به کاربرد واژة کریمان راه گشاست. واژة کریمان و گشتة آن یعنی «قهرمان»، بارها در این دستنویس و دیگر دستنویس ها و متون گورانی به عنوان دو شخصیت، پدر نریمان و پهلوان دوران هوشنگ و تهمورث، آمده است؛ بنابراین با توجه به این متون می توان گفت که در شاهنامه کریمان نام دو شخصیت است: 1- نام پدر نریمان در داستان رستم و سهراب؛ 2- نام فرزند هوشنگ در داستان رستم و اسفندیار و فردوسی در یادکرد واژة کریمان به سرچشمة دیگری غیر از گزارش های خدای نامه و شاهنامة ابومنصوری نظر داشته است
تحلیل انسان شناختی اسطورة فر و کارکرد های آن در شاهنامة فردوسی و اساطیر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فر در شاهنامه، یکی از مهم ترین و پربسامدترین مفاهیم این متن حماسی است. مفهوم مینوی فر با نشانه هایی چون هالة نور، توانایی خرق عادت، تسلط بر طبیعت، ارتباط با بخت و شناسه های مادی ای چون جانوران و ابزار های مقدس بر شخصیت فرهمند نمایان می شود. این اسطوره، با شکل گیری اجتماع، مفهوم طبقه و دو نوع مشروعیت فرهمندانه و خونی در ارتباط است و انواعی دارد که مهم ترین آن فرّ کیانی است؛ فرّی که مشروعیت شاه را در راستای تفویض حق الهی حکومت به او توجیه می کند و از منظر انسان شناختی، می توان آن را از جلوه های نیای مقدس بشر یا قهرمان فرهنگی مدنیّت دانست که به شکل گیری الگوی شاه- موبد که در شاهنامه الگویی بنیادین است می انجامد. در این الگو، فرّ کیانی، مستلزم داشتن گوهر نژادی و نمادی از حمایت الهی مشروطی است که در صورت عدم پایبندی به خویشکاری از شاه می گسلد. در این جستار، ضمن بررسی خویشکاری ها و کارکرد های فر در شاهنامه، با رویکرد انسان شناختی، علت اهمیت دینی- سیاسی این مفهوم را بررسی و آن را با نمونه های هم ارز خود در اساطیر ملل چون مانا، کاریزما و توپو مقایسه کرده ایم. از منظر روان شناسی تحلیلی، شکل گیری الگوی شاه- موبد بر مبنای شبیه سازی فرد با کهن الگوی مانا و تجسم شخصیت مانایی یا فرهمند و لغزش و گسستن فرّه از او، با نظریات جنون شیدایی، تورم روانی و قانون وحدت روحی توده بررسی شده است.
خاستگاه سخن از نگاه مولوی به همراه برخی ملاحظات تطبیقی در حوزه ی ادبیات خداشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این گفتار با عنوان «خاستگاه سخن از نگاه مولوی» با مقدمه ای در موضوع غیبی و وحیانی بودن خاستگاه سخن و اصالت کلام نفسی یا کلام الله ـ بر پایه ی اصول و مبانی کلام اشعری ـ و با تأکید بر ارزش و اعتبار ویژه ی سخن و جایگاه موجودات به عنوان کلمات خداوند در قلمرو هستی شناسی مولوی آغاز می شود و جایگاه ساحت ازلی و ابدی الهی را به عنوان سرچشمه ی اصیل و راستین و خالق و مالک سخن، همچنین گوینده و شنونده ی حقیقی سخن که سرانجام سخن بدان بازمی گردد، می نمایاند. ماهیت نسبت کلمه ی خلّاقه ی (کن) با سایر مراتب هستی و پیوند ناگسستنی و ذاتی آفرینش با کلمه و رابطه ی زبان و هستی از مسائل مطرح در این بخش است. در ادامه با تفصیل بیشتر به این پرسش بنیادین که چگونه در قلمرو الوهیت، کلام نفسی که به عالم غیب، جهان حقیقت و معنی و به عبارتی به بالاترین تراز وجودی تعلق دارد، در جهان آفرینش و عالم شهادت عیان و آشکار می گردد، می پردازد.
بدین ترتیب در دو فصل جداگانه موقعیت هستی شناسانه ی سخن و پیوند، ارتباط و نسبت کلام الله یا کلام نفسی و ازلی خداوند با: 1. اَلست و میثاق ازلی 2. انسان کامل مورد بررسی قرار می گیرد.
سهم سعدی در تکوین شعر غنایی فارسی
حوزه های تخصصی:
نویسنده مقاله معتقد است که سعدی در کلام خود از جادویی سحرآمیز بهره می گیرد که این چنین همگان را شیفته کلام خود می سازد. زبان در دست سعدی هم چون موم است و او این حداکثر بالقوه های کلامی یا منتهای زبان را با نزدیک تر ساختن زبان گفتار و زبان نوشتار از سویی و همآمیزی زبان نثر و زبان شعر از سوی دیگر میسر می سازد. در ادامه، نویسنده به بررسی این زبان خاص در شعر غنایی و سهم سعدی در ارتقای آن می پردازد.