فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
طنز در شعر معاصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زمانی طنز در اثر شاعر یا نویسنده به ظهور میرسد که در اندیشه او بنمایه هایی از تعهد و مسوولیت پذیری وجود داشته باشد. زیرا طنز واقعی به دور از نگرش نقادانه نسبت به امور، تحقق پیدا نمی کند و چنان که می دانیم نقد نیز خود جلوه ای از تعهد است. در ادبیات متعهد و معناگرای معاصر، طنز اخلاقی تر است از این رو کمتر به هزل و هجو و فکاهی نزدیک می شود و به ندرت با آنها در می آمیزد. اینجا حوزه دخالت طنزپرداز شامل مسایل فکری، اعتقادی و مذهبی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، ادبی و حتی اقتصادی نیز می شود. نگارنده در این مقاله سعی بر آن داشته که اقسام طنز را در ادبیات معاصر به اختصار مورد بررسی قرار دهد.
وجوه مشترک تعلیم و تربیت در آثار أوحدی مراغه ای و سعدی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله شرح حال شیخ رکن الدین یا أوحدالدین مراغی را که در حدود سال670 هجری در مراغه متولد شده و در 738 ه.ق /1377 م در همان شهر درگذشته است می خوانیم و از آثار او ((جام جم)) و دیوان اشعار و مثنوی ده نامه یا((منطق العشاق)) است‘و مثنوی((جام جم)) او یکی از شاهکارهای ارجمند ادب فارسی در اخلاقیات و علوم اجتماعی و عرفان است . و دیدگاه تعلیم و تربیت أوحدی و وجوه مشترک تعلیم و تربیت در آثار سعدی و اوحدی مقایسه شده است. اوحدی‘دادگری را از شرایط مهم شاهی و فرمانروایی و حکومت بی عدالت را ناپایدار میداند و آه دل مظلومان را بر حکمران عادل بی اثر می پندارد و شاه عادل را که با علم دادگری کند سایه پروردگار دانسته که رعیت در پناه او باید آرامش وقرار داشته باشند . اما سعدی در ((بوستان))در((عدل و تدبیر ورای))مطلب را از زبان انوشیروان به هرمز به گونه غیر مستقیم نقل میکند و عدالت را از رعایت حال درویش شروع و پس از آن به نیازمندان و غریبان و رعیت ودیگر طبقات اجتماعی می پردازد. مراغه ای در تکبر و سبک سری شنونده را به نرم رفتاری و دور بودن از صفات لاابالی گری فرامیخواند و میگوید تو چه میدانی که چقدر زندگی خواهی کرد. پس چرا گوش به سخنان ناخلف میدهی؟ و میگوید: ((کمتر شنیده ام که مرد فروتن و نرم رفتار از خوی خویش خسته شود. به نظر مراغه ای زن مستور ((شمع خانه)) و ((زن گستاخ)) آفت زمانه است ‘زن پارسا مرد را سرافراز و زن ناپارسا ‘ مرد را بر زمین می اندازد . اما سعدی ویژگیهای زن خوب و همدم و یار یکدل بودن وی با مرد خویش را نیکوتر بیان میکند.
غزل روایی و خاستگاه آن در شعر فارسی
حوزه های تخصصی:
"غزل فارسی یکی از قالب های اصلی شعر فارسی است، اما پیدایش، پرورش و گونه های مختلف آن، موضوعی است که پژوهشگران را همچنان به تاملات و تحقیقات تازه تر دعوت می کند. در این نوشتار ابتدا تعریفی تازه از شعر و غزل روایی عرضه، و انواع مختلف آن با دو رویکرد صوری ساختاری و محتوایی معنایی (انواع ادبی قدیم) بازشناسی و تقسیم بندی شده است. در بخش دیگر نوشتار، درباره خاستگاه غزل فارسی و آرای مختلف در آن باره بحث شده است. مطابق یافته های این تحقیق که با شواهدی از شعر فارسی مستند و موید گشته، خاستگاه غزل روایی با دو رویکرد تغزلی و غزلی قابل بررسی است و انواع مختلف آن را می توان بر اساس ساختار (با سه گونه حکایت، گفت و گو، و توصیف) و محتوا (با محتواهایی چون اجتماعی، تاریخی، عرفانی معرفتی، سوگنامه، مژده نامه، سفرنامه، سرگذشت و... که زیر مجموعه ساختار حکایت جای می گیرند) تقسیم بندی و معرفی کرد. در انتهای نوشتار نیز به فواید یا کارکردهای غزل روایی (مثل انسجام ساختاری شعر، آسان یابی مضامین و ارتباط بهتر با مخاطب، نمایشی شدن، و لذت بخشی) اشاراتی شده است.
"
هفت خان پهلوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان گذشتن پهلوان از چند مرحله دشوار و پر خطر برای رسیدن به مقصودی معین، یک بنمایه کهن هندواروپایی است که مضمون یا الگوی هفت/ چند خان نامیده می شود. مبنای اساطیری - آیینیِ این بنمایه، تشرف/ آشناسازی دلاور نوبرنا و اثبات بلوغ پهلوانی اوست. در روایات پهلوانیِ ایران غیر از رستم و اسفندیار در شاهنامه، یلانی چون فرامرز، شهریار، همای، رستم (برای بار دوم)، بهمن، سام، جمشید و جهان بخش نیز از چند (پنج، شش، هفت و ده) خان می گذرند. این مضمون در داستانهای غیر ایرانی- بویژه اساطیر و حماسه های یونانی- هم شواهد متعددی دارد.
استفاده از عناصر اساطیری و عجایب المخلوقات افسانه ای در کنار سختیها و بلایای زمانِ ایجاد و رواج این داستانها به عنوان موانع و دشواریهای هر خان، وجود دو یا سه راه در برابر پهلوان، بودن راهنما و همراه برای دلاور در مسیر چند خان و قرار گرفتن اژدها در منزل سوم از نکته های درخور ذکر روایات ایرانی هفت/ چند خان است.
وجه اشتراک هفت خان حماسه با هفت وادی سلوک و هفت مرحله مهری عبور از آزمونها و دشوارییهایی برای نشان دادن کمال و دستیابی به هدف یا مقامی والاست و این هر سه را باید بازتابهای جداگانه یک مضمون دیرین- بدون تاکید بر ارتباطی از گونه تاثیر و تاثر میان آنها- دانست.
نکته دیگر اینکه املای سنتیِ هفت خان در گذشته ادبی و فرهنگی ایران غالبا هفت «خوان» بوده و محتملا خود فردوسی نیز ترکیب را به همین صورت نوشته است لیکن به دلایلی وجه هفت «خان» درست است و بیرون از متن انتقادی شاهنامه آن را باید هفت «خان» نوشت
تحلیل تطبیقی درونمایه های مقاومت در اشعار «سمیح القاسم»، «حسن حسینی» و «قیصر امین پور»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات مقاومت چهره ای انسانی و جهانی دارد و تلاش های یک نسل مبارز را که برای رهایی سرزمین، دین، فرهنگ و سنت های خود از چنگال تجاوزگران به حریم ارزش های ملی و انسانی به پا خاسته است، برای همگان در بیان فخیم شعری و ادبی ترسیم می کند. حوادثی مانند اشغال فلسطین و حملة عراق به ایران، باعث آفرینش آثاری یگانه در حوزة ادبیات مقاومت ملل شد. آثار شاعر مقاومت فلسطین، «سمیح القاسم» و شاعران دفاع مقدّس ایران، «حسن حسینی» و «قیصر امین پور» میراثی ارزشمند در عرصة شعر مقاومت دو سرزمین است.
پژوهش حاضر بر آن است به بررسی همسانی ها و تفاوت های شعر مقاومت دو سرزمین با اتکاء بر آثار شاعران مورد نظر بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که احساس تعلق به سرزمین، دفع تجاوز و اشغال خارجی از عوامل اصلی بروز عناصر مقاومت در شعر سمیح، حسینی و امین پور هستند. سرزمین، جنگ زدگان، قیام علیه متجاوز، انگیزه های دینی و قومی مبارزه، شهادت، دشمن، آرمان گرایی و اعتراض به نادیده گرفتنِ ارزش های جریان مقاومت از مهم ترین درونمایه های اشعار شاعران مورد نظر به شمار می روند.
زبان نشانه ها (بررسی انگاره های نمادین رمان «کیمیاگر» و مقایسه با نمونه های عرفان و تصوف اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از زبان نمادین یا رمزی همواره مورد توجه شعرا، نویسندگان و هنرمندان بوده است. ظرفیت بالای عنصر زیبایی بخش رمز، به همه انواع ادب حماسی، غنایی، عرفانی، نمایشی و تعلیمی امکاناتی فراوان داده است تا شاعر، نویسنده و هنرمند بتواند اثری از هر نظر برجسته و متمایز بیافریند. ادبیات عرفانی جولانگاه و پهنه زبان نمادها است و عرفا برای بهره گیری بیشتر از مفاهیم واژگان و موضوع «غیرت عرفانی» و اینکه افراد بیگانه و غیر اهل نتوانند به مقصود آنان پی ببرند، از این زبان استفاده می کنند.زبان نشانه ها ـ که در رمان کیمیاگر از آن به روح جهان، زبان روح، رویای شخصی، اصل مطلوبیت، مکتوب و عشق یاد شده است ـ مهم ترین عنصر سازنده این رمان است. در این میان آشنایی نویسنده با عرفان مشرق زمین، به ویژه عرفای اسلامی و ایرانی، و در نهایت تاثیرپذیری از آنان، موضوعی است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.
نقد جامعه شناختی رمان هزارخانه خواب و اختناق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد جامعه شناختی یکی از شیوه های کارآمد در نقد متون ادبی، به خصوص رمان است. در این شیوه، ارتباط ساختار و محتوای رمان با وضعیت و دگرگونی های جامعه و محیطی که در آن متولد شده است، کندوکاو می شود و چگونگی انعکاس و بازنمایی هنرمندانه ی اجتماع در جهان تخیلی اثر ادبی، نقد و تحلیل می گردد. سابقه ی این گونه از پژوهش و به کارگیری این شیوه در نقد رمان فارسی ایران، کارآیی نقد جامعه شناختی در نقد و بررسی رمان فارسی را ثابت کرده است. این مقاله می کوشد یکی از آثار برتر ادبیات داستانی فارسی افغانستان - رمان هزارخانه خواب و اختناق - نوشته ی عتیق رحیمی را به این شیوه، نقد و تحلیل کند. عتیق رحیمی، نویسنده ای واقع گراست که در آثار خود، به سرنوشت پُررنج مردم افغانستان در چند دهه ی اخیر پرداخته است. رمان اجتماعی- سیاسی وی، هزارخانه ی خواب و اختناق، علاوه بر انعکاس واقعیت های وضع خفقان آور زندگی انسان در شهر کابل، بعد از کودتای کمونیست ها در اواخر دهه ی پنجاه شمسی، پیامدهای آن اوضاع را نیز بازنموده است. روش تحقیق، تحلیلی- توصیفی و برپایه ی چهارچوب نظری نقد جامعه شناختی استوار است. این تجربه نشان داد که رمان فارسی افغانستان، می تواند منظری برای شناخت ساختارهای جامعه افغانستان و مشکلات و گرفتاری های آن بگشاید و مطالعات جامعه شناختی ادبیات فارسی را غنا بخشد.
شخصیت پردازی در رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» اثر زویا پیرزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
برگزیدن شخصیت یا شخصیت های مناسب، با صفات و خصال و توانایی های ویژه خود، یکی از فنون مهم و قابل دقت در داستان پردازی است. در یک داستان کوتاه از یک شخصیت اصلی و در داستان بلند از چند شخصیت سخن می رود که هر یک کاری انجام می دهند، وظایفی به عهده دارند و در موقع لازم پا به صحنه می گذارند. در این مقاله با توجه به اهمیت شخصیت در داستان، به بررسی شخصیت های رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» اثر زویا پیرزاد پرداخته شده است.
طرحی برای طبقه بندی انواع ادبی در دوره کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقسیم بندی انواع برای بسیاری از مباحث ادبی لازم است. نگارش تاریخ ادبی با رویکردها و روشهای نوین، بدون مشخص کردن انواع اصلی ممکن نیست؛ چنانکه در بسیاری از شاخه های نقد ادبی و تحلیل محتوا نیز موضوعیت دارد. موضوع اصلی مقاله دقیقا در همین نقطه شکل می گیرد: طراحی الگویی برای طبقه بندی انواع ادبی فارسی در دوره کلاسیک. مجموعه آثار در دو شاخه شعر و نثر جای گرفته است. «شاخه شعر» کلاسیک فارسی را می توان در سه نوع اصلی طبقه بندی کرد: حماسی، غنایی و تعلیمی - القایی. هر سه نوع در مقاله باز تعریف، و زیر شاخه های هر کدام نیز بر اساس مصادیق ادبیات فارسی تعیین و تعریف شده است. «شاخه نوشتارهای منثور» فارسی شامل آثار ادبی، شبه ادبی و غیر ادبی می شود. آنچه برای ما موضوعیت دارد، نوشتارهای ادبی و شبه ادبی است. در مقاله پس از تعریف هر کدام از اینها، نوشتارهای ادبی در قالب دو نوع («روایت مدار» و «نوشتارهای ادبی غیر روایی») گنجانده شده است. تعریف و تعیین مصداقهای هر کدام از اینها به همراه مجموعه زیرشاخه های آنها در دوره کلاسیک، بخش دیگری از مطالب مقاله را تشکیل می دهد
بررسی تطبیقی ساختار داستان های شیر و گاو در کلیله و دمنه و افراسیاب و سیاوش در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره ی ساختار و منشاء قصه ها و اسطوره های ملت های مختلف جهان آثار گوناگونی پدید آمده است. برخی از پژوهش گران با نگاهی تطبیقی آثار دو یا چند قوم را با یکدیگر مقایسه کرده اند. از آن جا که هندی ها و ایرانیان از گذشته های دور پیوندهای فراوان فکری، جغرافیایی و تاریخی داشته اند، زمینه های بسیاری نیزبرای پژوهشگران علاقه مند به بررسی آثار این دو قوم فراهم آمده است. بی گمان ""پنجاتنترا"" و ""شاهنامه ی فردوسی""، دو اثر مهم و باستانی نزد مردم هند و ایران است و این دو اثر،درفرهنگ دوملت جایگاه ویژه ای دارند.
در این مقاله کوشش شده با نگاهی ساختاری، اجزای ساختار داستان های افراسیاب و سیاوش در شاهنامه و شیر و گاو در کلیله و دمنه مقایسه شود. درخور توجه است که این اجزا به گونه ای شگفت انگیز با یکدیگر مشابه اند. گفتنی است، کوشش شده اگر تفاوت هایی میان روایات گوناگون از این دو داستان وجود دارد، بازنموده شود. هم چنین به دلیل هم مانندی فراوان داستان شیر و شتر پرهیزگار در مرزبان نامه و شیر و شغال در کلیله ودمنه به شباهت های دو داستان اخیر نیز اشاره شود و در پایان با توجه به ساختار بسیار مشابه دو داستان، تحلیلی نیز ارائه گردد.
تصویر و جایگاه زن در داستان های عامیانه «سمک عیار» و «داراب نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در پژوهش حاضر کوشش شده، تصویر و جایگاه زن در داستانهای عامیانه«سمک عیار»و «دارابنامه»بررسی و تحلیل شود.این پژوهش تأکید دارد:زن در داستانهای عامیانه، برخلاف اشعار و آثار کلاسیک، حضوری مؤثر و سازنده دارد و در عین این که در اندیشهورزی، حکومت، پهلوانی، عیاری و عشق، حضوری تأثیرگذار دارد، گاه در پارهای موارد، مورد توهین قرار میگیرد و حضورش نادیده انگاشته میشود.چون داستانهای عامیانه، متعلق به عامه مردم هستند، زنان این داستانها مانند زنان در طبقات فرودین جامعه، حضوری گستردهتر از زنان اشراف دارند.به طور کلی حضور زن در این داستانها به واقعیت نزدیک است و تصویری به نسبت واقعبینانه از چهره وی نمایانده میشود.به عبارت دیگر نه چهره کاملا مثبت دارد و نه کاملا منفی.
"
روایت شناسی حکایت های مرزبان نامه در سه سطح: داستان، گفتمان و روایتگری با تکیه بر حکایت دادمه و داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، حکایت های مرزبان نامه را از دیدگاه روایت شناسی ساختارگرا بررسی می کند. هدف این پژوهش آن است تا نشان دهد در شکل گیری یک متن روایی چه عناصر و مولّفه هایی نقش دارند؟ حکایت های مرزبان نامه تا چه اندازه از ساختار روایی برخوردار هستند؟ در پیکره ی اصلی مقاله، سطوح سه گانه ی یک متن روایی یعنی داستان، گفتمان و روایتگری معرفی و سپس به عناصر و مولّفه هایی که در شکل گیری یک متن روایی نقش دارند، اشاره می شود.
نویسندگان پس از بررسی این عناصر و مولّفه ها در حکایت دادمه و داستان به عنوان نمونه، به این نتیجه می رسند که حکایت های مرزبان نامهاز سه سطح فراداستانی، داستانی و زیرداستانی تشکیل می شوند. سطح داستانی و زیرداستانی نسبت به هم کارکردی مضمونی دارند و قابل تأویل به یک جمله ی تشبیهی می باشند. در بازنمایی گفتار و افکار شخصیت ها و راوی از گفت و گو استفاده می شود و بیشترین بسامد صدایی از آن شخصیت ها می باشد. در مجموع، حکایت های مرزبان نامه با عناصر و مولّفه های روایت شناسی ساختارگرا تطابق دارد. از این رو، می توان برای تمام حکایت های مرزبان نامه یک ساختار روایی مشابه ترسیم کرد.
نقش تمثیل در داستان های مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل بخش اعظم منظومه های عرفانی ادبیات کهن را دربرمی گیرد که اکثر مآخذ آنها دین و اسطوره است. تمثیل، در داستان های مثنوی معنوی و حتی در غزلیّات مولانا، جایگاه والایی دارد. تمثیلی که در ادبیات مدّ نظر است، بیشتر حکایاتی در جهت توضیح و تفسیر اعتقادات اخلاقی و عرفانی است که نمونه ای از ادبیّات تعلیمی تخیّلی محسوب می شوند تا جاذبه بیشتری داشته باشند. در حقیقت، زبان و بیان مولانا بیشتر به شیوه تمثیل رمزی، یعنی ارائه یک شخصیّت، اندیشه یا حادثه و اتفاقی، در دنیای ملموس از یک سو و بیان موضوعی فراسوی ظاهر آن است. رمز در تمثیل، بیانِ یک معنی یا نشان دهنده شیء خاص و غیرمحسوس است. حکایات مثنوی معنوی، بیشتر از نوع «تمثیل آرا و عقاید»ند که در آن شخصیّت ها مفاهیم انتزاعی را مُمثّل می کنند. در این صورت معمولاً پیرنگِ اثر در خدمت انتقال آموزه و عقیده ای است که آیات و احادیث را در قالب تمثیل، شعر، برهان و عرفان، تفسیر و بیان می کند. در این مقاله سعی داریم انواع تمثیل را در اشعار مثنوی با توجه به تقسیم بندی غربیان با زیر مجموعه های، فابل، پارابل، اگزمپلوم و فراتر از این انطباق به صورتِ تأویل، اثرپذیری گزارشی و تناقض، با ذکر نمونه هایی بررسی کنیم.
عنایت به شاهنامه فردوسی و شاهنامه سرایی در عصر فرمانروایی مغولان بر ایران (بررسی موردی: دو شاهنامه خطّی در تاریخ مغول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اواخر سده ششم هجری و به ویژه از دوره مغول به بعد، در کنار رونق تاریخ نگاری، شاهنامه سرایی تاریخی نیز مورد توجّه قرار گرفته و شاهنامه هایی با هدف ثبت رویدادهای تاریخی پدید آمدند. در سرودن این شاهنامه های تاریخی، شاهنامه فردوسی همچون الگویی برای شاهنامه سرایان بود و به همین دلیل، روح حاکم بر آن نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم در این سروده های تاریخی جلوه یافت.این به رغم جایگزین شدن اسطوره ها و حماسه های مغولی در سروده های این دوران است که به اقتضای موضوع این شاهنامه ها، یعنی تاریخ قوم مغول و فرمانروایان برخاسته از آن بود.بررسی محتوای این تاریخ های منظوم می تواند به روشن شدن ابعاد تازه¬ای از تاریخ ادبی ایران و نیز تحوّلات تاریخی این عصر مدد رساند. در این میان، منظومه هایی که همچنان به صورت نسخه خطّی باقی مانده اند، از تازگی بیشتری برخوردارند. «شهنامه چنگیزی» و «شهنشاه نامه» دو نمونة مهم از این شاهنامه ها هستند که در باب تاریخ مغول سروده شده اند.مقاله حاضر به معرّفی و تجزیه و تحلیل این دو اثر برای ارائه تصویری از جایگاه شاهنامه و شاهنامه سرایی در دوره مورد بحث می پردازد.
رمزپردازی نردبان در شعر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مولانا در سرودن مثنوی و غزلیات بی مانند خود از واژه ها و ترکیبات به صورت تازه ای استفاده کرده و مفهوم و معنای تازه ای به آنها بخشیده است. دسته ای از آن ها را می توان در مجموعه ترکیب های تازه زبان فارسی طبقه بندی کرد و دسته ای از آن ها در زمره امثال و کنایات قرار می گیرند، و بعضی به صورت رمز و سمبل در دیوان پیدا می شوند. از جمله واژه هایی که در زبان استعاری مولانا صورتی رمزی و نمادین می یابد واژه نردبان است. مولانا نه تنها با ترکیبات تازه ای که با این کلمه می سازد به غنای زبان فارسی کمک می کند، بلکه با کاربرد نمادین آن حال و هوای تازه ای هم به آن دسته از غزلیات خود می بخشد که به نوعی در جهت رسیدن به بام آسمان و عرش الهی و دیدار با آن برترین است.
مقاله حاضر ابتدا به بررسی چگونگی کاربرد واژه نردبان در زبان کتب مذهبی چون قرآن و کتاب مقدس می پردازد و پس از آن با استفاده از شواهدی از ادعیه و احادیث ثابت می کند که نردبان از سمبل های دینی و عرفانی Transcendental جهانی و اسلامی و ایرانی است.
پس از آن به ترکیباتی که در شعر فارسی پیش از مولانا ساخته شده اشاره می شود. با این واژه در زبان فارسی مثل هایی ساخته شده که با استناد به کتاب های امثال و حکم بعضی از آنها ذکر می شود. نردبان و ترکیبات آن بخصوص در شعر سنایی و عطار مورد مداقه و مطالعه قرار می گیرد و پس از آن کاربرد استعاری و رمزی آن در مثنوی و غزلیات شمس بررسی می شود"