جدال بر سر تصاحب زنان یکی از موضوعاتی است که در برخی حماسه های مطرح جهان به عنوان موضوعی محوری بازتاب یافته است؛ در حماسه های ملی پارسی اما، به ندرت و در صورت وجود، با رویکردی متفاوت شاهد چنین جدال هایی هستیم؛ در حقیقت شاعران حماسه سرای پارسی، از خلق حماسه هایی که در آن زنان به عنوان موضوعی محوری مطرح گردند و جدال هایی بر سر تصاحب آنان رخ دهد، گریزان بودند و آن را خلاف اهداف والای حماسه سرایی می دانستند. تنها اثر حماسی ملی پارسی که در آن به چنین موضوعی به گونه ای محوری پرداخته شده است، بانوگشسپ نامه است که در این مقاله خواهیم کوشید طی بررسی همسنج آن با ایلیاد هومر، به عنوان برجسته ترین حماسه ی جهان با موضوع جدال بر سر تصاحب زن، به درک دقیقی از شباهت ها و تفاوت های این دو اثر دست یابیم. بررسی ها مخاطبان مقاله ی پیش روی را مجاب خواهد نمود که جدال بر سر تصاحب زن در بانوگشسپ نامه، علی رغم شباهت هایی که با ایلیاد دارد، در نهایت اهداف متفاوتی را دنبال می نماید؛ جدال بر سر تصاحب زن در ایلیاد، عرصه ای است که به اثبات توانمندی مردان و ضعف زنان می انجامد، اما جدال بر سر تصاحب زن در بانوگشسپ نامه عرصه ای است که به اثبات بی نیازی و آزادگی زنان و توان آنان در هم گامی با مردان می انجامد.
دراین که رسانههای دیداری و شنیداری به ویژه «تلویزیون» در عصر حاضر به عنوان رکن اساسی در مبادلات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در میان قشرهای جامعههای مختلف پذیرفتهشده و نقش آنها در تغییر، تحول، گسترش و توسعه فرهنگ ها انکارناپذیر گشته است، شکی نیست.هم اکنون مردم اقصی نقاط جهان به واسطه میلیون ها گیرنده تلویزیونی و رادیویی موجود تحت تاثیر فرهنگ های اقوام مختلف قرار دارند و این که در بسیاری از موارد رادیو و تلویزیون به عنوان قویترین رسانههای ارتباط میتواند در اصلاح و تغییر و گاه تحریف ذهن ها و افکار عمومی جوامع مختلف نقش موثری ایفا کند، امری بدیهی است.
براساس نظریه هربرت مارشال مک لوهان نظریهپرداز شهیر کانادایی در زمینه ارتباطات جمعی،«تمامی وسایل ارتباطی برما تاثیر میگذارند و نتایج آنها از جهات شخصی، اجتماعی، سیاسی، روانی، اقتصادی، اخلاقی و قومی به قدری عمیق است که هیچگوشه از جسم و روان ما را دست نخورده باقی نمیگذارد.»
دراین میان نقش تلویزیون باتوجه به تواناییهای بالقوه آن و مزیت بر رسانههایی چون رادیو، مطبوعات و شبکههای مخابراتی و رایانهای به دلیل جاذبه های صوتی و تصویری همزمان و پوشش گسترده جغرافیایی و جمعیتی نامحدود، بیشتر است.
این مقاله با هدف معرفی یکی از شخصیت های بزرگ ولی گمنام در عرصه تعزیه سرایی در ایران به نام میرزا محمد روحانی معروف به «میر انجم» و متخلص به «انجم» به رشته تحریر درآمده است. ابتدا زندگی میر انجم بررسی می شود. سپس با ذکر نمونه هایی از شاهکار هنری و ادبی او شیوه شاعری اش ارزیابی می شود. در ادامه ویژگی های نسخه های تعزیه های این شاعر تعزیه سرا همراه با شواهدی از مجموعه قدمگاه انجم که بخشی از اثر فاخر اوست، تبیین می شود و به دنبال آن درونمایه های مجالس تعزیه های او با استفاده از نمونه های شعری مشخص می گردد. در خاتمه نیز ویژگی های زبانی تعزیه ها تجزیه و تحلیل می شود.