درباره ناکامی مشروطیت ایران، اکثر پژوهشگران گواهی داده اند. سؤال اساسی و بنیادین آن است که سرّ این ناکامی چیست؟ مقاله حاضر بر آن است که اگر سرّ ناکامی مشروطیت، در نسبت میان اندیشه ایرانی، یعنی سنت و مشروطه اروپایی، یعنی مدرنیسم، جست وجو شود پاسخی درخور و راهگشا به دست خواهد آمد. در این مقاله، تلاش شده است تا ضمن پیشبرد بحث، بر روش پدیدارشناسانه هرمنوتیک به عنوان روش مناسب پژوهش های تازه در باب مشروطیت، به لحاظ ضرورت غور در تاریخ اندیشه و توجه به مبانی و مبادی آن، تأکید شود. تذکر این نکته لازم است که درباره اندیشه ایرانی، به اعتبار حوزه معناگرایانه آن، هرمنوتیک تأویلی (کشف المحجوب) را به کار گرفته ایم. در ادامه، سعی شده است تا برای مشخص ساختن فضای تازه ای که از این منظر گشوده می شود، به دو نمونه از مبانی معرفتی، یعنی نسبت دین و سیاست که در اندیشه ایرانی امتزاج آن به لحاظ هستی شناسانه مسلم قلمداد شده و در مدرنیزم، بر تفکیک و جدایی آن تأکید شده است، اشاره ای مختصر کنیم؛ همچنین، امر قدسی و امر واقع وجوه تمایز معرفتی آن دو اندیشه را نشان دهیم. البته بر آنیم اگر از این منظر به موضوع مشروطه بنگریم، علاوه بر رهایی از مجادلات موجود، راهی برای تأملات فکری به سوی آینده نیز گشوده خواهد شد.
تاریخنگاری بازآفرینی ذهنی تاریخ در زمان است و برابر با این تعریف ما با دو عامل مورخ و واقعیت تاریخی روبهرو هستیم. در عرصه تاریخنگاری نیز ما با دو شیوه مواجه هستیم. شیوه اول گزارش وقایعنگارانه در مورد یک حادثه است و شیوه دوم تبیین و بررسی روابط علی و معلولی حوادث و وقایع تاریخی است. در واقع مورخ با این دو شیوه به اظهار نظر در مورد یک واقعه یا پدیده تاریخی میپردازد.
دوره بندی تاریخ ساسانی (224 تا 651 م) از نکات مهم، در بررسی سیر تحول و دگردیسی این سلسله مهم تاریخ ایران است. در این دوره بندی، به مبانی مشروعیت دولت ساسانی و جهان بینی مسلط در هر دوره از تاریخ آن توجه شده است. گفتار حاضر بر آن است تا با بررسی مبانی مشروعیت در پادشاهی ساسانی، به این پرسش پاسخ دهد که تاریخ سلسله ساسانی به چه دوره هایی تقسیم می شود و این دوره بندی بر چه اساسی صورت گرفته است.
در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی نوشته شده، سعی شده است تا مبنایی مدون برای دوره بندی تاریخ ساسانی فراهم شود. ازاین رو، دوران ساسانی به دو پادشاهی مقدس متقدم و متأخر (کیانی) تقسیم شده است که هریک دارای مبانی مشروعیت متفاوتی هستند و خود به زیر دوره هایی مشخص تقسیم شده اند. اهمیت چنین دوره بندی هنگامی مشخص می شود که بدانیم چنین کاری تاکنون تنها یک بار صورت گرفته است. این پژوهش براساس مبانی مشروعیت و جهان بینی مسلط، در هر یک از دوره های تاریخ ساسانی پیکره بندی شده است؛ بنابراین، بدیهی است که تفاوت های بنیادین با دوره بندی پیشین داشته باشد.
دستاوردهای علمی جدید درعلوم مهندسی و در حوزه ی سامانه های پیچیده و تحلیل سامانه های غیرخطی می تواند علاوه بر علوم پایه و مهندسی، در علوم انسان، به ویژه در تحلیل مسائل اجتماعی و پژوهش های تاریخی نیز راه گشای مسائل مبهم گذشته باشد. در این مقاله، بر مبنای این دستاوردها روشی جدید در حوزه ی پژوهش در تاریخ، به مثابه ی تحولات حاکم بر یک سامانه ی باز، غیرخطی و متغیر با زمان، معرفی شده است؛ پس از تعریف کلی مفاهیم سامانه، سامانه های خطی و غیرخطی، سامانه های باز و بسته، قطعیت و عدم قطعیت، آشوب و اثر پروانه ای و پیچیدگی در سامانه ها، کارکرد و کاربرد این مفاهیم در حوزه ی تحقیق و تحلیل وقایع تاریخی بررسی شده و از هر یک مثال آورده شده است. با استفاده از این روش می توان با مطالعه ی جوامع انسانی به منزله ی سامانه های غیرخطی باز و متغیر با زمان، سیر تحولات آن ها را در طول زمان، که به نام «تاریخ» می شناسیم، تحلیل کرد.این نوع تحلیل می تواند راه گشای مسیر جدیدی در پژوهش های تاریخی باشد.