فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۶۳۴ مورد.
۲۶۱.

بازخوانی نقد معرفت شناسی کانت از دیدگاه استاد مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)

۲۶۲.

علم حضوری نفس به بدن و خروج از ایدئالیسم مطلق

کلید واژه ها: رئالیسم معرفت شناسی علم حضوری علم حصولی ذهن قوای نفس ایده بدن مثالی ایدئالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷۴ تعداد دانلود : ۹۶۹
مبحث علم حضوری، در تفکر فلسفی اسلامی بعد از مواجهه جدی آن با فلسفه غرب در قرن بیستم، اهمیت مضاعفی یافت. دلیل اهمیت آن، رویکرد جدیدی می باشد که در حیطه معرفت شناسی، این نوع از علم در اختیار فیلسوفان اسلامی قرار می دهد. با بهره گیری از این علم، برای فیلسوفان اسلامی، هم امکان اثبات اعتبار فلسفه به معنای مابعدالطبیعه فراهم شده است؛ و هم قادر به دفاع از رویکرد رئالیستی در علم شده اند. یکی از اقسام علم حضوری که تا به حال، کمتر مورد توجه اندیشمندان این رشته قرار گرفته، علم حضوری نفس به بدن است. با این وجود، با توجه به مبانی ملاصدرا در علم النفس، باید این قسم از اقسام علم حضوری را از مسلمات فلسفه صدرائی به حساب آورد. در این مقاله، کوشش شده است تا با استفاده از علم حضوری نفس به بدن، امکان اثبات عالم خارج به لحاظ فلسفی، یعنی خروج از ایدئالیسم مطلق، نشان داده شود. بدین منظور، در ابتدا به توضیح و اثبات علم حضوری نفس به بدن در نزد ملاصدرا پرداخته و سپس اقسام ایدئالیسم نیز اجمالاً مورد بررسی قرار گرفته است.
۲۶۳.

آلوین پلنتینجا و معرفت‏شناسى اصلاح شده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷۳
از جمله رهیافت‏هاى عمده در بیان رابطه عقل و دین، دیدگاهى است که به «عقلگرایىِ حداکثرى» مشهور گشته است. تجلّى عقلگرایى حداکثرى الهیات طبیعى و عقل محور بوده است، و مفروض الهیات طبیعى این است که معقولیت معتقداتِ وحیانى، شرط مقبولیت آنها را فراهم آورد. تفسیرى از معقولیت که همواره مدنظر الهى‏دانان طبیعى بوده، با عنوان مبناگرایى یا بنیادگرایى سنّتى قلمداد شده که مطابق با آن گزاره‏هاى عقلانى یا پایه هستند یا مستنتج از گزاره‏هاى پایه. در این تفسیر عقلانیت و صدق همواره توأمانند. در مقابل مبناگرایى سنّتى، معرفت‏شناسى اصلاح شده، تفسیرى دیگر از عقلانیت را معرفى مى‏کند. نویسنده در این مقاله مى‏کوشد تا با نظر به برخى از متفکران نهضت اصلاح دینى، معرفت‏شناسى اصلاح شده و تفسیر آنان از عقلانیت را معرفى کند و در ادامه با بیان برخى از انتقاداتى که به این نظریه وارد شده، نتیجه مى‏گیرد که معرفت‏شناسى اصلاح شده، به نوعى دچار نسبى‏گرایى و تا اندازه‏اى ایمان‏گرایى است. مقاله حاضر، توصیفى اجمالى از دیدگاههاى معرفت‏شناختىِ فیلسوف دین‏شناس امریکایى معاصر، آلوین پلنتینجا (1932م) است که با توجه به مقالات و آثار وى فراهم آمده است.
۲۶۵.

«محتوای‌ نفسانی»(مقاله پژوهشی حوزه)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶۱
ما دارای‌ احوال‌ نفسانی‌ متنو‌عی‌ از قبیلِ‌ «امید»، «باور» و «شک» هستیم. گاهی‌ این‌ احوال‌ متنو‌ع‌ که‌ از رهیافت‌های‌ مختلفی‌ حکایت‌ می‌کنند، دارای‌ محتوای‌ نفسانی‌ (mentalcontent) یکسانی‌ هستند که‌ از وضعِ‌ امور به‌گونه‌ای‌ خاص‌ حکایت‌ می‌کند. ولی‌ چه‌ چیزی‌ سبب‌ شده‌ است‌ تا این‌ احوال‌ التفاتی‌ تنها واجد این‌ محتوای‌ نفسانی‌ خاص‌ گردیده‌ و مشتمل‌ بر محتوای‌ نفسانی‌ دیگری‌ نباشند. مؤ‌لف‌ ابتدا نظریه‌ تفسیر اساسی‌ را مطرح‌ نموده‌ و از طریق‌ آن‌ سعی‌ در کشف‌ دنیای‌ نفسانی‌ و معنایی‌ بومیان‌ براساس‌ مشاهدة‌ رفتارشان‌ می‌کند و در ادامه‌ از «رهیافت‌ ناواقعگرایی‌ محتوایی» نام‌ برده‌ و به‌ نقد و بررسی‌ آن‌ می‌پردازد. در مقابل‌ این‌ رهیافت‌ «نسبیت‌گرایی‌ محتوایی» قرار دارد که‌ به‌ جای‌ قبول‌ عدم‌ قطعیت‌ در وجود باور، وجود یا عدم‌ یک‌ باور را وابستة‌ به‌ یک‌ نظام‌ تفسیری‌ می‌داند. پس‌ از نقد و بررسی‌ این‌ دیدگاه، نویسنده‌ به‌ دفاع‌ از یک‌ رهیافت‌ واقعگرایانه‌ در باب‌ احوال‌ نفسانی‌ پرداخته‌ و آن‌ را نوعی‌ «واقعگرایی‌ محتوایی» می‌نامد. ادامة‌ بحث، اختصاص‌ به‌ بررسی‌ «رهیافتِ‌ علی‌ - تلازمی» دارد که‌ براساس‌ آن‌ ریشة‌ تفاوتِ‌ در محتویات‌ متفاوتی‌ که‌ به‌ احوال‌ نفسانی‌ نسبت‌ داده‌ می‌شوند، در بیرون‌ از سیستم‌های‌ ادراکی‌ فاعلهای‌ شناسایی‌ دانسته‌ شده‌ و تفاوت‌ در متعلَق‌ عینی‌ ادراک‌ به‌عنوان‌ علتِ‌ تفاوت‌ در محتویات‌ نفسانی‌ معرفی‌ می‌گردد. باورهایی‌ که‌ محتوایشان‌ به‌ دلیل‌ ارتباط‌ با خارج‌ متعین‌ شده‌ باشند، باورهای‌ دارای‌ «محتوای‌ باز یا گسترده» هستند که‌ در مقابل‌ باورهایی‌ قرار دارند که‌ محتوایشان‌ صرفاً‌ براساس‌ امور درونی‌ تعین‌ یافته‌اند. این‌ باورها دارای‌ محتوای‌ «بسته‌ یا محدود» هستند. برای‌ اثبات‌ این‌ عقیده‌ که‌ اکثر باورهای‌ ما دارای‌ «محتوای‌ باز» هستند نویسنده‌ به‌ بررسی‌ دو آزمایش‌ فکری‌ می‌پردازد و در پایان‌ نتیجه‌ می‌گیرد که‌ بسیاری‌ از باورها و دیگر احوال‌ التفاتی‌ ما، اگر نگوئیم‌ همة‌ آنها، دارای‌ محتوای‌ باز هستند که‌ بوسیلة‌ عواملی‌ در بیرون‌ از فاعل‌ شناسایی‌ متعین‌ می‌گردند.
۲۶۶.

جعل معنا از نگاه سارتر و نقد و بررسی آن بر اساس مبانی شناخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معنای زندگی ژان پل سارتر سوبژکتیویسم وجود فی نفسه وجود لنفسه ناشناخت گرایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه و معنای زندگی
تعداد بازدید : ۱۸۵۸ تعداد دانلود : ۱۵۸۰
جعل و کشف معنا دو دیدگاه بنیادین در معنای زندگی هستند که هر کدام موافقان و مخالفانی را به خود اختصاص داده اند. سارتر با تبیین وجودِ فی نفسه و وجودِ لنفسه، و همچنین مفاهیمی همچون امکان ناضرور، آزادی و فردیت، ابتدا جهان را از هر معنایی تهی می کند و سپس برای استعلای خویش و همچنین عدم انفعال، در پی جعل معناست. بنابراین، در این حوزه، سارتر را می توان یک ناشناخت گرا و سوبژکتیویست خواند و از این رو انتقادات مربوط به این دو نحله به سارتر نیز تعلق می گیرد. برای نمونه، سارتر با سوبژکتیو دانستن معنا امکان هر گونه داوری معرفتی را درباره صدق و کذب دیدگاه اخذشده از بین می برد. در عین حال، به نظر می رسد، با توجه به مبانی معرفتی ناشناخت گرایان و سوبژکتیویست ها، می توان از قوت این نقد کاست. همان طور که می دانیم، تأکیدِ سارتر و سایر اگزیستانسیالیست ها بر جعل و یا کشف معنا شدیداً وابسته به فرد و ساختار سوبژکتیو اوست. بنابراین به نظر می آید با توجه به بنیان های فلسفی سارتر، نقدهای مبتنی بر شناخت گرایی بر سارتر وارد نباشد.
۲۶۷.

به سوی معرفت شناسی غیر بنیادگرا: مناظره بازنگریسته هابرماس/ لومان

۲۷۰.

قوام ""اصل"" اینهمانی در دوره ی پیشا سقراطی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اصل این همانی همانی پیشا سقراطی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پیش سقراطیان وسوفسطاییان (6 ق.م- 4 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۸۴۹ تعداد دانلود : ۱۰۳۳
یکی از مهم ترین مسایل مورد توجه بشر ""اصل"" اینهمانی است. مراد از این ""اصل"" چیست؛ چگونه آغاز گرفت؟ آیا اساساً بحث از آغاز چیزی- در اینجا ""اصل"" اینهمانی- امکان پذیر است؛ آیا اصول، اموری هستند که به مرور زمان آشکار و یا کشف می شوند؟ متفکران اولیه یونان هر یک با معرفی عنصر اولیه، بطور ضمنی نگرش خود نسبت به مسائلی چون وحدت و کثرت و همانی و نه آنی را نشان دادند. ادراکی که در ابتدا بصورت ثبات و عدم تغیّر عنصر نخستین در طی زمان بود. در واقع این بی تغیّری عنصر نخستین در طی زمان تعریف آنان از این همانی بود؛ امری که بیشتر بصورت وحدت آرخه ادراک می شد. تلاش آنان در تفسیر عالم بدون تمییز مفهوم منطقی ""اصل""، در نهایت به قوام ""اصل اینهمانی"" منجر گردید. اصل که علی رغم اهمیت انکار نشدنی آن، بستری گردید تا از خلال آن، وجود تنها به مثابه موجودات تلقی گردد. تلاش می شود تا با بررسی سرآغازهای یونانی در یابیم آنچه را که تفکر یا فلسفه یونانی می نامند، چیست. این کار با بررسی چند تن از مهمترین فلاسفه پیش سقراطی انجام می شود. اما برای این کار مقدمه ای در باب نگرش و نحوه تفکر یونانی لازم است.
۲۷۱.

مبنای فلسفی تعیین ارزش ها از نظر سیّد محمّد حسین طباطبایی و دیوید هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عقل فضیلت حسن و قبح احساس اخلاقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۸۴۶ تعداد دانلود : ۹۳۲
علامه سیّد محمّد حسین طباطبایی و دیوید هیوم، دو اندیشمند بزرگ، یکی در جهان اسلام و دیگری در جهان غرب، به لحاظ داشتن اندیشه های فلسفی تأثیرگذار، بسیار حائز اهمیّت هستند. در حوزه فلسفه اخلاق، هیوم به دنبال علم به طبیعت آدمی و انگیزه ها و رفتار اوست و انسان را به عنوان موجودی عاقل و فعّال مورد بررسی قرار می دهد و در پی آنست تا نقش عقل را، به خصوص در اخلاق، بسیار کم رنگ جلوه دهد. علامه طباطبایی نیز در مباحث معرفت شناسی و توجه به چگونگی حصول معرفت برای آدمی، فاعلیت انسان و ارتباط فاعل و فعل را در مورد کاوش و تحلیل قرار می دهد و در پی آنست که نقش عقل و ادراکات آن را در همه ی سطوح زندگی انسان به عنوان نقشی اساسی و مرکزی نشان دهد. در این مقاله به بررسی و مقایسه ی مبانی فلسفی آنها، به طور خاص در قلمرو اخلاق و تعیین ارزش ها، می پردازیم.
۲۷۲.

درآمدى بر مبانى معرفت شناسى اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصور اسپینوزا درجات صعودى صدق نظریه کلاسیک معرفت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴۴ تعداد دانلود : ۱۱۰۰
نگارنده مقاله حاضر بر آن است تا در بررسى مبانى معرفت شناختى فلسفه اسپینوزا، برخى ازمهم ترین سؤالات معرفت شناسى معاصر را پیش روى نظریات فلسفى این فیلسوف عقل گراى قرن هفدهم قرار دهد و از این طریق، نوشتارى جامع را در ارائه منظومه وار اندیشه هاى معرفت شناسانه وى سامان بخشد. ضمن اینکه در مقاله حاضر، با مرورى بر درجات صعودى صدق (معرفت ناشى از تجربه مبهم، معرفت استدلالى، و معرفت شهودى)، به بررسىِ اعتبار، وثوق و نیز ویژگى هاى مراتب ادراک در نظریه شناخت اسپینوزا پرداخته خواهد شد. نظریه شناخت اسپینوزا با برشمردن معیارهاى درونى و بیرونى صدق، از تصوّرات تام (ناظر به تأمین معیارهاى درونى صدق) و حقیقى (ناظر به معیار بیرونى صدق) سخن مى گوید. مطابقت با واقع (امر متصوَّر)، به عنوان معیار بیرونى و وضوح (بداهت)، و نیز تمایز و سازگارى، به عنوان معیارهاى درونى صدق، پدیدآورندگانِ تصوّرى تامّ و حقیقى خواهند بود. بر این اساس، نظریه شناخت اسپینوزا با دو نظریه مشهور حوزه معرفت شناسى ـ که عبارت اند از: نظریه کلاسیک معرفت و نظریه انسجام یا هماهنگى ـ در موضوع «معیار صدق» قرابت هایى خواهد داشت. گفتنى است که در بخش پایانى این مقاله، به بررسى نسبت نظریه شناخت اسپینوزا با دو نظریه مذکور پرداخته خواهد شد.
۲۷۳.

معرفی‌ کتاب‌: ‌چشم‌انداز نوین‌ در باب‌ معرفت‌شناسی‌ دینی‌(مقاله پژوهشی حوزه)

۲۷۵.

آگاهی پدیداری از منظر نظریه های بازنمودی ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازنمودگرایی آگاهی پدیداری نظریه بازنمودی ذهن نظریه های مرتبه بالاتر آگاهی ذهنیت قائم به تلقی مدرِک طبیعت گرایی برساختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۶ تعداد دانلود : ۶۷۳
یکی از پرسش های مهم در معرفت شناسی واقعیات غیرفیزیکی، آگاهی پدیداری است. ادعای اصلی فیزیکالیسم و از جمله نظریه بازنمودی ذهن این است که تبیین حقیقی رویدادها تنها از طریق تبیین های فیزیکی امکان پذیر است، از این رو می توان تبینی بر پایه قوانین فیزیکی و عینی از چنین واقعیاتی ارائه نمود. در مقابل این دیدگاه، پدیدارگرایان(تحلیلی) معتقدند تجربیات آگاهانه و جنبه سوبژکتیو آگاهی پدیداری به تبیین های فیزیکی، عینی و علوم شناختی تن نمی دهند. این مقاله سعی دارد بعد از صورت بندی مسئله آگاهی پدیداری بر اساس ذهنیت قائم به تلقی مدرِک، راه حل های نظریه های بازنمودی ذهن را مطرح و نقدهای وارد بر آن را بیان کند و به این مسئله بپردازد که آیا نظریه های بازنمودی می تواند چارچوب نظری قابل قبولی برای تبیین علی مسئله آگاهی پدیداری به دست دهد؟
۲۷۷.

تأثیر اراده بر شناخت: تأملی در سیر تاریخی

کلید واژه ها: شناخت حقیقت کواین اراده نیچه شوپنهاور جیمز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۸۲۸ تعداد دانلود : ۹۹۰
این مقاله به روابط متقابل اراده و شناخت، به ویژه تأثیری که اراده بر شناخت در سنت غربی می گذارد، پرداخته است. موضوع به لحاظ تاریخی از دوران باستان بررسی شده است و سپس نشان داده می شود که ویلیام جیمز در این موضوع یک معیار است. بنابراین سیر تاریخی موضوع به سه دوره «قبل از جیمز»، «دوران جیمز» و «بعد از جیمز» تقسیم شده است. ابتدا دیدگاه-های نیچه و شوپنهاور درمقام دو شخصیت کلیدی در زمینه بررسی تاثیرگذاری اراده بر شناخت بشری، تبیین می شود، و نشان داده می شود که چرا اندیشه آنها به طور گسترده جذب دنیای فلسفه نشده است. سپس خطوط کلی نظریه جیمز را بررسی نموده و به دیگر فرضیات و نظریات جیمز که «اراده به باور» را همراهی می کنند پرداخته می شود. در این قسمت نشان داده می شود که برخی پیش فرض های جیمز قابل پذیرش نیستند، ولی خطوط اصلی نظریه وی درخور دفاع است. در نهایت به اندیشه کواین و رهیافت های او به مسئله، به عنوان کسی که بعد از جیمز اصول اساسی نظریه او را اشاعه داده است، پرداخته می شود. سپس با اشاره به کل گرایی و طبیعت گرایی و نیز نظریه شناخت طبیعی شده کواین، نشان داده خواهد شد که دیدگاه های کواین کاملا همسو با جیمز است. در پایان نشان داده می شود که چرا اندیشه کواین به صورت وسیع مورد استقبال دنیای فلسفه واقع شده است. درنهایت اشاره مختصری به فیلسوفان معاصری که در این مبحث تاثیرگذار بوده اند می شود .

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان