در این مقاله یکی از دوردست ترین تاثیرات خلافت فاطمی، یعنی قرمطیان ملتان، محل بحث و بررسی قرار گرفته است. ابن حوثب، یکی از داعیان اسماعیلی یمن، ابن هیثم را برای تبلیغ آیین اسماعیلی به سند اعزام می کند. فعالیت های دعوت ابن هیثم در این منطقه به تشکیل یک دولت اسماعیلی در ملتان می انجامد. هنگامی که خلافت فاطمی در شمال آفریقا و بعدها در مصر قوام و دوام می یابد، ظاهرا اسماعیلیان ملتان که با عنوان عمومی "قرمطیان ملتان" شناخته می شدند، از خلیفه فاطمی تمکین نمی کنند. از این رو، خلیفه برای اعمال نفوذ در این منطقه سرانجام داعی دیگری را به ملتان اعزام می کند و این داعی گرایش حکومت قرمطیان ملتان را به نفع خلیفه فاطمی تغییر می دهد و نفوذ خلافت فاطمی را در دوردست ترین نقطه جهان اسلام آن روزگار بسط می دهد. در این مقاله کیفیت شکل گیری و رویدادها و سرانجام این دولت اسماعیلی مطمح نظر قرار گرفته و پژوهیده شده است.
این مقاله کندوکاوی است برای یافتن و باز نمودن جنبه های گوناگون نظام آموزشی استاد_شاگردی در نقاشی دوره قاجار و تبدیل آن به نظام آموزشی آکادمیک یا مدرسه ای و همگانی شدن این نظام. فرضیه اصلی این مقاله هم بر این محور استوار است که تبدیل این دو نظام به یکدیگر و جایگزینی دومی به جای اولی، بر اثر فراهم آمدن اسباب و امکاناتی میسر شد که از ارتباط ایران با غرب فراز آمد و در حقیقت این تحول بازتابی سرراست از تعامل هنری بین ایران و اروپا بود و گرچه این تعامل از روزگار صفویان پدیدار شد ولی در دوره قاجار از همه جهت نفوذ و تاثیری چشمگیر بر جای گذارد. گفتنی است که این تبدیل و تبدل با حمایت دربار صورت گرفت و در حقیقت تحولی از فراز بود نه از فرود؛ ولی عوامل «فرود» و فرودست جامعه بیشترین بهره را از آن گرفت.