هرچند سفرنامه نویسی در ایران، سابقه ای طولانی دارد، اما تا دوره قاجار فقط تعداد انگشت شماری، سفرنامه به زبان فارسی نگاشته شده است. از دوران فتحعلیشاه تا پایان دوره قاجار، روند سفرنامه نویسی در ایران سرعت گرفت و بیش از سی سفرنامه در وصف فرنگ و پیشرفت های آن به زبان فارسی نگاشته شد. در دوران پهلوی از سویی روشنفکران ایرانی به جای توصیف غرب، به نوشتن سفرنامه هایی در وصف کشورهایی که نظام سوسیالیستی بر آنها حاکم بود یا وصف سفر به سرزمین های دورافتاده ایران پرداختند و از سوی دیگر تعداد سفرنامه های فارسی کاهش یافت تا جایی که اندک اندک از صحنه ادبیات معاصر ایران به حاشیه رانده شد و به شکل خاطره نویسی به حیات خود ادامه داد. در این مقاله تلاش نگارنده بر آن است تا به تبیین چرایی رواج سفرنامه نویسی در یک دوره تاریخی معین، تغییر رویکرد آن در دوره ای دیگر و در نهایت به حاشیه رانده شدن آن بپردازد. چنین به نظر می رسد که کارکرد سفرنامه ها در دوران قاجار، یعنی معرفی نظام فکری، اجتماعی و سیاسی غرب، سبب رونق آن در این دوره شده باشد. با تحقق نظامی سیاسی مشروطه و برخی پیشرفت های اجتماعی دیگر در دوران پهلوی، همچنین نفوذ گرایش های سوسیالیستی و کمونیستی در این دوران، توجه روشنفکران به جای غرب، متوجه کشورهایی شد که نظام اشتراکی بر آنها حاکم بود، در نتیجه برای آزمودن این نظام، به این کشورها سفر کردند و سفرنامه هایی در وصف آنها نگاشتند. از سوی دیگر با شکل گیری گفتمان غربزدگی و بازگشت به خویشتن، توجه جامعه روشنفکری ایران معطوف به نواحی دورافتاده داخلی ایران شد و سفرنامه هایی در توصیف این نواحی نگاشته شد. در نهایت با از تب و تاب افتادن این گفتمان ها سفرنامه نویسی به شیوه گذشته، اندک اندک از رونق افتاد و بیش تر به شکل خاطره نویسی به حیات خود ادامه داد.