سید علیرضا افشانی

سید علیرضا افشانی

مدرک تحصیلی: دانشیار جامعه شناسی دانشگاه یزد .
پست الکترونیکی: afshanialireza@yazd.ac.ir

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۰۴ مورد از کل ۱۰۴ مورد.
۱۰۱.

زیستنِ آسیب، یک مردم نگاری انتقادی از زباله گردی در شهر صنعتی میبد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زباله گردی توسعه صنعتی نامتوازن مهاجرت مردم نگاری انتقادی میبد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۷
نوسانات اقتصادی در چند سال گذشته، پیامدهای اجتماعی فراوانی داشته است؛ ازجمله مهاجرت های گسترده تا گسترش مشاغل کاذب. شهرهای بزرگ و به ویژه صنعتی، بیشترین پیامدهای اجتماعی را متحمل می شوند و از نوسانات اقتصادی نشئت می گیرند. یکی از مشهودترین پیامدهای اجتماعی این وضعیت، گسترش زباله گردی است. شهر میبد به عنوان شهری کوچک، اما کاملاً صنعتی، شاهد گسترش زباله گردی است. این وضعیت در یک دهه گذشته، تا حد زیادی در توسعه نامتوازن صنعتی ریشه داشته است. شهر میبد در طی سه دهه گذشته به طور متوسط و در خوش بینانه ترین حالت ممکن، سالانه پذیرای بیش از هزار نفر مهاجر بوده است. برآیند این امر، تغییرات اجتماعی - فرهنگی شتابان در شهر بوده است؛ به همین دلیل، در این پژوهش کوشش شده است تا زباله گردی در بستر توسعه صنعتی نامتوازن و ورود گسترده مهاجران مطالعه شود. این پژوهش سعی کرده است تا با پارادایمی پراگماتیستی، چندگانه گرایی روش شناختی را به کار ببرد. در این میان با استفاده از مشاهدات مشارکتی و غیر مشارکتی، بازسازی اولیه در داده ها انجام و سپس داده های گفت وگو محور با مصاحبه های عمیق جمع آوری شد. مقوله های اصلی استخراج شده از این مصاحبه ها در قالب مقولاتی، شامل بسترهای زباله گردی، اقتصاد زباله گردی، سودجویی استثمارگرانه خانوادگی، ضایعات شهری/شهر ضایعاتی، زیستنِ آسیب، زباله گردی، دروازه جرم و ترویج نهادی زباله گردی ارائه شد. نتایج نشان داد زباله گردی پدیده ای در حال گسترش و محصول نابرابری مشهود اقتصادی/طبقاتی است. در این میان علاوه بر شهروندان عادی که زیستشان با ناملایمات همراه شده است، اقشار آسیب پذیر و حاشیه ای همانند زنان و کودکان، زیستی آسیب گونه دارند و معمولاً کمترین بهره ممکن را از اقتصاد زباله گردی می برند. بهره اصلی در دل این صنعت، در اختیار ضایعات فروشی هاست ؛ هرچند خود آنان نیز در اقمار بیرونی قرار می گیرند. این وضعیت، نابرابری ساختاری طبقاتی را آشکارتر/بغرنج تر کرده است.
۱۰۲.

بررسی فرایندهای فاصله گزینی مردم از مطبوعات و راهکارهای کاهش آن: ارائه یک مدل پارادایمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رسانه های ارتباطی سنتی فضای مجازی شبکه های اجتماعی مخاطب فاصله گزینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۱۰
مطبوعات در سال های اخیر و تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند مجازی شدن ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از یک طرف و محدودیت های موجود از طرف دیگر، با ریزش مخاطب مواجه بوده اند. نتیجه این فرآیند فاصله گزینی مردم از مطبوعات بوده است. پژوهش حاضر دلایل، فرآیندها، راهبردها و پیامدهای این مسئله را بررسی کرده است. این پژوهش با روش تحقیق نظریه زمینه ای (رویکرد سیستماتیک) انجام شده است. مشارکت کنندگان پژوهش، متخصصان ارتباطات و رسانه های ارتباطی و افرادی بودند که حداقل 7 سال سابقه فعالیت در زمینه مطبوعات داشتند. بر این اساس و با روش نمونه گیری هدفمند 29 نفر انتخاب شده و با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با آن ها مصاحبه انجام گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای نظریه زمینه ای (کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی) تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که شرایط علی تأثیرگذار بر فاصله گزینی مطبوعات را می توان در سه بخش تقسیم بندی نمود: عوامل فرهنگی-اجتماعی (سنت شفاهی ایرانی، دیجیتالیزه شدن فرهنگ، مینیمالیستی شدن زندگی و بی اعتمادی نهادی)، عوامل سیاسی (محدودیت های سیاسی و سیاست زدگی رفتاری) و عوامل اقتصادی (فقر اقتصادی، تورم و گرانی). شرایط زمینه ای تأثیرگذار بر فاصله گزینی مردم از مطبوعات عبارت اند از: اقتصاد سیاسی و مجازی سازی. همچنین شرایط مداخله گر تأثیرگذار بر فاصله گزینی مردم از مطبوعات شامل دو مورد بود: ضعف محتوایی و ضعف ساختاری. راهبردها و استراتژی های مواجه با فاصله گزینی مردم از مطبوعات عبارت اند از: نوسازی محتوایی، نوسازی ارتباطی و نوسازی ساختاری. در صورت تحقق این راهبردها، مهم ترین پیامد برای مطبوعات، کاهش فاصله گزینی مردم از مطبوعات و نزولی شدن روند کاهش مخاطبان مطبوعات است.
۱۰۳.

خودمداری اجتماعی دانشجویان در گذار به جوانی: یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جوانان خودمداری دانشجویان نورود ارتباطات مجازی دانشگاه یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۵
زمینه و هدف: جوانان سرآمدان تغییر در هر جامعه ای هستند. در این میان، جوانان دانشجو از اهمیت ویژه ای برخوردارند. آنان در طی چند دهه اخیر، منادیان اصلی تغییر در جامعه بوده اند. در طی همه گیری کووید 19 زندگی آنان هرچه بیشتر شبکه ای تر شد و ارتباطات آنان در عین رشد و گستردگی، مجازی تر شد. این وضعیت زندگی، آنان را دچار پارادوکس خاصی کرد که در عین شبکه ای بودن، خودمدارتر گشته بود. روش و داده ها:  گردآوری دادها با استفاده روش نظریه زمینه ای انجام شد. در این مسیر، دانشجویان 19-18 ساله نورود به دانشگاه به عنوان جامعه هدف پژوهش حاضر انتخاب شدند. با توجه به حساسیت نظری پژوهش، مصاحبه هایی عمیق با 20 نفر از آنان با استفاده از نمونه گیری نظری صورت پذیرفت. یافته ها: یافته ها در قالب 12 مقوله اصلی شامل پروبلماتیک چهره در بلوغ، پروبلماتیک اعتمادبه نفس، بسترهای ارتباطی، خودمداری، انفعال گرایی، حل مسأله و ... بود. جوانان پژوهش حاضر مسیری را طی می کنند که در آن پیچیدگی زندگی اجتماعی پررنگ است و ویژگی اصلی آن عدم تعین است. به همین دلیل مسیرهای انتخابی آنان به خودمداری در عین ارتباطات گسترده ختم می شود. بر اساس این مقولات مدل پارادایمی و نظریه تجربی ارائه شد. بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که جوان، در مرکز کشاکش پویایی های عاملیّت و ساختار قرار دارد. جوانان سعی می کنند، علی رغم فشارهای محدودکننده سیستماتیک، فضاهای تعاملی خود را بسازند، ریسک کنند، بسترها و شبکه های ارتباطی خود را داشته باشند که تا حد زیادی در این امر موفق بوده اند. پیام اصلی: خودمداری در جوانان تا حدی محصول زندگی شبکه ای آنان است. این وضعیت به طور متناقض نمایی از یک سو برآمده از زندگی شبکه ای و از سوی دیگر برآمده از گستردگی ارتباطات آن است. درواقع، آنها همراه با ارتباطات گسترده، دچار خودمداری اجتماعی هستند. 
۱۰۴.

رابطه سرمایه اجتماعی و فرهنگی با مسؤولیت پذیری زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مسؤولیت پذیری زیست محیطی سرمایه اجتماعی سرمایه فرهنگی بوردیو یاسوج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۵
اهداف: امروزه از مهم ترین مسائل زیست انسانی، توجه به محیطی است که در آن زندگی می کند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و فرهنگی با مسؤولیت پذیری زیست محیطی بر مبنای مفهوم سرمایه در اندیشه بوردیو است. روش مطالعه: این پژوهش به روش پیمایشی با جامعه آماری شهروندان 15 ساله و بیشتر شهر یاسوج اجرا شده است. حجم نمونه مبتنی بر فرمول کوکران و بر اساس واریانس محاسبه شده از پیش آزمون و با 95 درصد اطمینان، 323 نفر تعیین شد. اعتبار پرسش نامه نیز از نوع صوری و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی تجسم یافته با مسؤولیت پذیری زیست محیطی رابطه معناداری وجود دارد. بین متغیرهای زمینه ای (جنسیت، تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت تأهل) با مسؤولیت پذیری زیست محیطی رابطه معناداری وجود ندارد. مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 44 درصد از واریانس متغیر مسؤولیت پذیری زیست محیطی توسط متغیرهای سرمایه اجتماعی (با تأثیر بیشتر) و سرمایه فرهنگی تبیین می شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش و نظریه بوردیو، هرچه سرمایه اجتماعی و فرهنگی شهروندان بیشتر باشد مسؤولیت پذیری زیست محیطی مطلوب تری دارند. در شهر یاسوج به دلیل التزام به روابط و پیوندهای قومی و طایفه ای، برخورداری از سرمایه اجتماعی در قالب حمایت اجتماعی در شبکه های ارتباطی نقش بسیار مؤثری در ترغیب مردم به رفتارهای مسؤولانه زیست محیطی دارد. بنابراین، در راستای آموزش های نظری و عملی افراد در رفتارهای مسؤولانه زیست محیطی با استفاده از خود شهروندان، صدور مجوز فعالیت به سازمان های مردم نهاد در حیطه محیط زیست با حداقل دخالت دولت، برگزاری کارگاه ها و همایش ها و اجتماعات عمومی، تقویت پل های ارتباطی بین مردم و سازمان های مسؤول در حوزه محیط زیست به ویژه از طریق فضای مجازی، تقویت ارتباطات و اعتمادسازی بین مردم و سازمان های غیردولتی از جمله نهادهای مذهبی و آموزش خانواده ها از طریق مدارس پیشنهاد می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان