زیستنِ آسیب، یک مردم نگاری انتقادی از زباله گردی در شهر صنعتی میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوسانات اقتصادی در چند سال گذشته، پیامدهای اجتماعی فراوانی داشته است؛ ازجمله مهاجرت های گسترده تا گسترش مشاغل کاذب. شهرهای بزرگ و به ویژه صنعتی، بیشترین پیامدهای اجتماعی را متحمل می شوند و از نوسانات اقتصادی نشئت می گیرند. یکی از مشهودترین پیامدهای اجتماعی این وضعیت، گسترش زباله گردی است. شهر میبد به عنوان شهری کوچک، اما کاملاً صنعتی، شاهد گسترش زباله گردی است. این وضعیت در یک دهه گذشته، تا حد زیادی در توسعه نامتوازن صنعتی ریشه داشته است. شهر میبد در طی سه دهه گذشته به طور متوسط و در خوش بینانه ترین حالت ممکن، سالانه پذیرای بیش از هزار نفر مهاجر بوده است. برآیند این امر، تغییرات اجتماعی - فرهنگی شتابان در شهر بوده است؛ به همین دلیل، در این پژوهش کوشش شده است تا زباله گردی در بستر توسعه صنعتی نامتوازن و ورود گسترده مهاجران مطالعه شود. این پژوهش سعی کرده است تا با پارادایمی پراگماتیستی، چندگانه گرایی روش شناختی را به کار ببرد. در این میان با استفاده از مشاهدات مشارکتی و غیر مشارکتی، بازسازی اولیه در داده ها انجام و سپس داده های گفت وگو محور با مصاحبه های عمیق جمع آوری شد. مقوله های اصلی استخراج شده از این مصاحبه ها در قالب مقولاتی، شامل بسترهای زباله گردی، اقتصاد زباله گردی، سودجویی استثمارگرانه خانوادگی، ضایعات شهری/شهر ضایعاتی، زیستنِ آسیب، زباله گردی، دروازه جرم و ترویج نهادی زباله گردی ارائه شد. نتایج نشان داد زباله گردی پدیده ای در حال گسترش و محصول نابرابری مشهود اقتصادی/طبقاتی است. در این میان علاوه بر شهروندان عادی که زیستشان با ناملایمات همراه شده است، اقشار آسیب پذیر و حاشیه ای همانند زنان و کودکان، زیستی آسیب گونه دارند و معمولاً کمترین بهره ممکن را از اقتصاد زباله گردی می برند. بهره اصلی در دل این صنعت، در اختیار ضایعات فروشی هاست ؛ هرچند خود آنان نیز در اقمار بیرونی قرار می گیرند. این وضعیت، نابرابری ساختاری طبقاتی را آشکارتر/بغرنج تر کرده است.