مسأله رابطه مدرنیته و اسلام یکى از مباحث مهم روزگار ماست. نگارنده در مقام بررسى این مسأله، ابتدا به ارائه تعاریف مفاهیم کلیدى بحث، مانند مدرنیته، مدرنیسم، مدرنیزاسیون و... مىپردازد و سپس، به اجمال، دیدگاه برخى از اندیشمندان معاصر را در باب تعارض یا سازگارى تجدد با اسلام بررسى مىکند. در ادامه، به مبانى چهارگانه مدرنیته با عنوان مبناى معرفتشناسى، اومانیسم، مبناى اقتصادى و مبناى دینى اشاره شده، چنین نتیجه گرفته مىشود که با نظر به این مبانى، میان مدرنیته و اسلام نوعى ناسازگارى وجود دارد.
یکی از مهم ترین ویژگی های حکمت متعالیه، چند روشی بودن آن است. صدرالمتألهین در حکمت متعالیه خویش از سه روش شهودی، عقلی و وحیانی استفاده کرده است. وی با ارائه روش فلسفی خود تأثیر بسیار مهمی بر جریان فلسفه اسلامی پس از خود بر جای گذاشت؛ آن چنان که یکی از مهم ترین عوامل تفوق حکمت متعالیه در دوره معاصر، همین کثرت روش فلسفی ملاصدرا است. نگارندگان در مقاله حاضر به تبیین و تحلیل جایگاه روش شهودی در دستگاه فلسفی صدرالمتألهین پرداخته و نشان داده اند که وی از روش شهودی در نظام فلسفی خویش، بهره برده است. همچنین الگوهای روش شهودی ایشان در کاربرد روش شهودی در نظام حکمت متعالیه را نیز ارائه نموده است. روش محققان در این پژوهش تحلیلی-انتقادی است و از نظر هدف از نوع تحقیقات بنیادی- نظری به حساب می آید