محسن قمی

محسن قمی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۴ مورد.
۱.

بررسی کوگیتوی لکانی و ارزیابی آن از منظر انگاره ادراک حضوری در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: سوژه امر نمادین ادراک حضوری اصالت وجود این همانی لکان ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۴ تعداد دانلود : ۱۵۸
انگاره سوژه رشته پیوند بسیاری از مباحث فلسفی است که با تفکر دکارت آغاز و سپس به واسطه کانت، هگل و لکان پی گرفته می شود. لکان با خوانش زبان شناختی از روانکاوی فروید و مفهومِ ناخودآگاه سوژه را به عنوان یک برساخت زبانی تعریف می کند. هستیِ عینیِ سوژه که به واسطه دال ها خط خورده است، خودش را از طریق زبان بازنمایی می کند؛ اما این خط خوردگی به واسطه زبان، موجود انسانی را میان خودآگاه و ناخودآگاه منقسم می کند. ناخودآگاه بخشی از واقعیّت سوژه است که سوژه در آنجا حضور ندارد؛ لذا از منظر لکان بر خلاف دکارت، نمی توان از اندیشه، هستیِ سوژه را استنتاج کرد، بلکه اندیشه حقیقیِ سوژه در ناخودآگاه است و سوژه در آنجا غایب است. این نوشتار با یک روش توصیفی و تحلیلی نشان می دهد چگونه ملاصدرا با طرح اصولی مانند اصالت وجود، علم حضوری و تشخّص وجود، مسیرِ متفاوتی را برای تبیین فاعلیّت و آگاهی سوژه ترسیم می کند. وجود در همه مراتب هستی بر ماهیت و آنچه به واسطه زبان برساخته می شود، تقدم دارد و علم حضوری نشانه انطباق کامل سوژه با هویّت هستی شناختیِ خود است. سوژه می تواند فراسوی تمام تعیّنات ماهوی، عنصرِ درون ماندگاری را در خود تشخیص دهد که بر اساس آن با گذر از خودبیگانگی به این همانی دست یابد.
۲.

بررسی تطبیقی جایگاه عقل در شناخت تجربی از دیدگاه کانت و شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عقل فهم معرفت تجربی عینیت کلیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۰ تعداد دانلود : ۳۳۱
هدف ما در این مقاله آن است که با نگاه تطبیقی به جایگاه عقل، حدود و ثغور آن در شناخت تجربی و ارزش آن از منظر کانت و شهید مطهری را مورد بررسی قرار داده و به را ه کارهای آنان جهت حل مشکل معرفت تجربی و مقایسه و بررسی تطبیقی میان آنها بپردازیم.کانت برای عقل معانی ای ذکر کرده و عقل به معنای فاهمه را دارای اعتبار معرفتی می داند. وی قضاوت عقل را درحوزه متافیزیک، غیرمعتبر و در حوزه فیزیک با توجه به زمانمند و مکانمند بودن، معتبر می داند. کانت برای حل مشکل شناخت تجربی، احکام تألیفی پیشین مطرح کرده و برای کلیت و عینیت آن از مقولات محض فاهمه استفاده می کند و همچنین شناخت صحیح مفهوم عقل و عملکرد آن را در تشخیص شناخت تجربی درست دخیل می داند. اما شهید مطهری نقش عقل را در معرفت تجربی از راه مبدئیت احکام بدیهی عقلی برای شناخت تجربی دانسته و با استفاده از معقولات ثانیه در معرفت تجربی به حل مشکل شناخت تجربی می پردازد. ایشان نقش عقل در معرفت تجربی را در دو حوزه تصورات و تصدیقات ترسیم می کند. در باب تصورات، ادراکات تجربی و حسی مقدم و زمینه ساز برای تصورات عقلی بوده و در حوزه تصدیقات، اصالت با عقل بوده و تصدیقات عقلی مقدم بر تصدیقات تجربی است و بدون عقل هیچگونه حکم و تصدیقی حتی تصدیق تجربی حاصل نخواهد شد.
۳.

نفس انسان، مَثَل اعلای خدا در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نفس انسان مَثَل اعلی خدا بسیط الحقیقه وحدت نفس و قوا ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۷ تعداد دانلود : ۱۴۵۱
یکی از وجوهی که در حکمت متعالیه برای شناخت خدا از طریق شناخت نفس مطرح شده، اینست که نفس انسان مَثَل اعلای خداوند است. بدین معنا که خداوند نفس انسان را در ذات و صفات و افعال، مثال خویش خلق نموده تا معرفت نفس وسیله صعود به معرفت خدا در این ساحتهای سه گانه باشد. البته باید توجه داشت که خدای متعال منزه از مِثل است، پس مراد از مَثَل چیزی غیر از مِثل است. با دقت در آثار ملاصدرا، میتوان گفت او بطور جدّ این نظریه را دنبال کرده و در مسیر برهانی کردن آن تلاشهای مضاعف انجام داده است. اما وی این نظریه را بصورت منسجم و مشخص در قالب یک کتاب یا یک فصل مطرح نکرده بلکه بمناسبتهایی در ابواب گوناگون و آثار مختلف، به ابعادی از این نظریه پرداخته است، بهمین دلیل ارائه این نظریه و تقریرهای آن بصورت منسجم ضروری است. این نوشتار پس از توضیح اولیه نظریه مثل اعلای صدرایی، بمنظور دستیابی به مهمترین وجوه مثالیت نفس انسان برای خداوند، مهمترین ابعاد مثالیت نفس و تحلیلهای آنها را مورد بررسی و تحلیل قرارداده است.
۴.

اراده آزاد انسان؛ بررسی تطبیقی نظریه اصول فقه معاصر و حکمت متعالیه(مقاله ترویجی حوزه)

کلید واژه ها: اراده مبادی اراده ضرورت علی طلب نفس فاعل بالتجلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۸ تعداد دانلود : ۱۸۴
مختار یا مجبور بودن انسان در افعال خود مساله ای است که از دیرباز ذهن انسانهای عاقل را به خود مشغول کرده است. حتی با پذیرش اختیار، دقت در لایه های درونی نفس انسانی شبهه غیر مختار بودن انسان را از زاویه ای دیگر مطرح می سازد. از یک سو رابطه نفس با اراده خود و چگونگی صدور اراده از نفس و از سوی دیگر کیفیت ضرورت یافتن افعال صادر از نفس، شبهاتی اساسی را نسبت به فاعلیت انسان ایجاد کرده است. چنین مسائلی که در میان فلاسفه و متکلمان گذشته نیز مطرح بوده است توسط آنان جواب داده نشده و حتی با تشکیکهای متکلمین به شبهه ای بغرنج تبدیل گشت. بعدها عده ای از اصولیون مکتب نجف صراحتا قائل به تخصیص قانون علیت در این محدوده شده و آن قاعده را فقط در خصوص فعل و انفعالات عالم طبیعت جاری دانستند، گاهی قاعده «ترجیح بلامرجح» را انکار کرده و گاهی اصل «الشیئ ما لم یجب لم یوجد» را مورد خدشه قرار دادند. در این مقاله با توجه به اهمیت این بحث و تاثیرگذاری آن در مساله ثواب و عقاب و نیز به هدف پاسخگویی به این پرسشها، ابتدا نظریه اصولیون را نقد و بررسی کرده، سپس با تبیین پاسخ ابتکاری حکمت متعالیه با تکیه بر گونه های مختلف علت فاعلی شبهات از این دست را پاسخ می دهیم.
۵.

بررسی انتقادی «ازخودبیگانگی فلسفی» از منظر یاسپرس با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: انسان ازخودبیگانگی خود انسان شناسی هستی حقیقت وجود یاسپرس علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۳ تعداد دانلود : ۳۶۳
ازخودبیگانگی یکی از مهمترین مسائل انسان شناختی عصر حاضر است که پژوهش درباره آن نیازمند فهم درست مبانی فلسفی و انسان شناختی آن است. این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی – انتقادی به بررسی انتقادی دیدگاه یاسپرس در زمینه ازخودبیگانگی فلسفی بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی می پردازد. پرسش اصلی تحقیق عبارت است از: از منظر علامه طباطبایی چه انتقادهایی بر آراء یاسپرس در باره ازخودبیگانگی فلسفی وارد است؟ بر اساس یافته های تحقیق، یاسپرس مهمترین قسم ازخودبیگانگی را ازخودبیگانگی فلسفی می داند که خاستگاه آن خلط میان آگاهی واقعی از وجود احاطی و آگاهی ساختگی از وجود احاطی است. در فرایند ازخودبیگانگی فلسفی انسان ازخودبیگانه با معرفت ساختگی از وجود احاطی به چیزی در ورای خود اشاره نکرده است تا با حرکت در آن افق ها به وجود مطلق برسد. به باور او «ایمان فلسفی» راه غلبه بر ازخودبیگانگی فلسفی است. بر اساس مبانی علامه طباطبایی، اولاً یاسپرس میان حقیقت وجود و حقیقت انسان خلط کرده است و این دو را یکی پنداشته است، ثانیاً درباره توصیف حقیقت انسان، دچار تناقض گویی شده است، ثالثاً از تمایز نهادن میان ادراکات حقیقی و اعتباری ناتوان مانده است، رابعاً روش مورد استفاده او (: پدیدارشناسی) توان لازم برای تحلیل مسائل نفس را فاقد است. در مقابل، علامه طباطبایی خاستگاه ازخودبیگانگی را فراموشی عین الربط بودن خود می داند.
۶.

شاخصه های تمدن ساز در اصول اعتقادی از منظر آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمدن اصول اعتقادی تمدن ساز توحید تمدن ساز آیت الله خامنه ای الهیات تمدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۵
تمدن سازی دینی مبتنی بر معرفت دینی و انسان مؤمنِ کنشگرِ تمدن ساز است. هدف: بررسی و تبیین شاخصه های تمدن ساز در اصول اعتقادی، از منظر آیت الله خامنه ای بوده است. روش: روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی بوده که با استفاده از بیانات آیت الله خامنه ای، به روش اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها: نقد رویکرد انتزاعی به توحید و صفات الهی و توجه به امتداد اجتماعی و سیاسی توحید، جهان شناسی توحیدی و خلیفه اللهی انسان در تمدن سازی، ارتباط میان آبادانی دنیا و آخرت، ارتباط میان رسالت انبیا و روش تربیتی آنها با تمدن سازی، نگرش سیاسی و اجتماعی به جایگاه امامت و ارتباط میان انتظار و تمدن سازی، از شاخصه های این نگرش است. نتیجه گیری: منظومه اصول اعتقاد دینی آیت الله خامنه ای، معطوف به عینیت و نقش آفرینی در تمدن سازی است و تمدن سازی، کنشی برآمده از اعتقادات و از تکالیف انسان مؤمن است. پیشنهاد شده دروس معارف، مطابق با این نگرش، طراحی و آموزش داده شود.
۷.

تأملی بر مرگ و معنابخشی آن به زندگی در حکمت صدرایی و اگزیستانسیالیسم الحادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مرگ هستی جاودانگی معنای زندگی حکمت صدرایی اِگزیستانسیالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۳ تعداد دانلود : ۴۹۳
اگزیستانسیالیسم الحادی با رویکردی این جهانی به تحلیل انسان پرداخته و با نفی متافیزیک، وجود روح انسانی را منتفی می داند؛ انسان دارای وجودی تصادفی و متناهی است و خود باید معنا بخش زندگی رو به مرگ خویش باشد. سرانجام این زندگی عبث و بیهوده، مرگی است که همه ی تلاش بشر برای فرار از نابودی و نیل به جاودانگی را محکوم به یاس و ناامیدی می کند. اما در حکمت صدرایی انسان متشکل از جسم میرا و روح نامیرا است و شخصیت حقیقی انسان، روح جاودانه ی اوست. روح با هدف تعالی و پس از طی مراحل کمال و بی نیازی از جسم مادی آن را رها کرده و به حیات ابدی خویش ادامه می دهد، تا مرگ سرآغازی باشد بر زندگی حقیقی، رهیدن از قفس تن و همچنین ارمغان آور امید و بیداری در انسان . در این مقاله بر آنیم تا با تبیین ماهیت مرگ، به بررسی و مقایسه نقش مرگ در معنابخشی به زندگی از نگاه این دو مکتب بپردازیم.
۸.

بررسی تطبیقی آزادی از دیدگاه شهید مطهری و ژان پل سارتر(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: اِگزیستانسیالیسم سارتر خدا اخلاق آزادی انسان شهید مطهری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۳۰۷۲ تعداد دانلود : ۱۱۵۲
آزادی از مهم ترین ارزش های انسانی است که همواره مورد بحث و مناقشه اندیشمندان بوده است. شهید مطهری از جمله مهم ترین متفکّران مسلمان در دوره معاصر می باشد که اندیشه او نقش بسیاری در شکل گیری فرهنگ اسلامی معاصر داشته است. از سوی دیگر، ژان پل سارتر نیز از جمله متفکّران اگزیستانسیالیست معاصر می باشد که آثار او در زمینه های فکری بسیار اثرگذار بوده است. با توجّه به اینکه هر دو متفکّر علاقه زیادی به طرح و بررسی مسائل مربوط به وجود انسانی دارند، این پرسش مطرح می گردد که آنان چه دیدگاهی درباره «آزادی» دارند؟ و در دیدگاه آنها چه وجوه اشتراک و وجوه اختلافی می توان یافت؟ در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و براساس متون وآثار شهید مطهری و سارتر، به مقایسه و تطبیق نظریات آن دو پرداخته شده است. بر اساس یافته های تحقیق، به نظر می رسد برخی وجوه اشتراک میان دیدگاه این دو متفکّر وجود دارد، مانند ارزشمند بودن آزادی و مسئولیت آوربودن آزادی. اما اختلاف مبنایی زیادی نیز میان آن دو وجود دارد. برای نمونه، به نظر ژان پل سارتر، آزادی تنها ارزش انسانی و کمال ذاتی انسان است که با وجود خداوند و وجود ارزش های دیگر در تضاد است. چنین نگرشی به آزادی انسان را از حقیقت خویش و مبدأ و معاد جدا و او را، بدون اتکا به هیچ اصل و قانونی، همه کاره خود معرفی می کند. اما آزادی مطرح در کلام استاد مطهری فقط با نگاه به علت فاعلی و غایی انسان معنا می یابد. در دیدگاه وی، هر تعلقی ضد آزادی است، مگر تعلق و وابستگی به خداوند متعال، که تعلق به او عین آزادی است و جز با وابستگی و اعتقاد به خداوند آزادی حقیقی حاصل نمی شود. ایشان تمام هستی را در طول وجود خداوند می بیند و پایه و اساس ارزش هایی مانند آزادی و عدالت را خداشناسی می داند و انسانیت و ارزش های او را بدون شناخت خداوند بی معنا و بی مفهوم می داند.
۹.

یکسانی حقیقت وجود و واجب الوجود از نظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: واجب الوجود علم حضوری وحدت وجود صدرالمتألهین حقیقت وجود بساطت وجود

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
تعداد بازدید : ۳۳۸۲ تعداد دانلود : ۱۱۲۸
ملاصدرا، مانند دیگر فیلسوفان، حقیقت وجود یا «وجود بما هو وجود» را موضوع فلسفه می داند. حقیقتِ وجود متن و واقعیت خارجی است، که ملاصدرا اصالت آن را ثابت می کند. وی در جای جای فلسفه خود خصوصیاتی برای این حقیقت ذکر می کند و بنیان مباحث فلسفی را بر آن بنا می نهد. نکته قابل توجه آن است که با مقایسه این خصوصیات با ویژگی های واجب الوجود، مشخص می شود که مراد ملاصدرا از حقیقت وجود همان واجب الوجود است. بر این اساس، درست است که موضوع فلسفه موجود بما هو وجود یا همان حقیقت وجود است ولی با توجه به خصوصیات واجب و یکسانی آن با حقیقت وجود، می توان پی برد تمامی بحث های فلسفه صدرا، در حقیقت، حول واجب الوجود است و گویا وجودی غیر از این وجود تحقق ندارد و سایر موجودات به واسطه حقیقت وجود محقق هستند.
۱۰.

واکاوی مسئله سعادت از دیدگاه ابن رشد(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: سعادت معناشناسی ابن رشد مؤلفه ها پیش فرض ها مشخصات انواع سعادت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه های مضاف
تعداد بازدید : ۱۴۹۹ تعداد دانلود : ۸۲۶
ابن رشد اندلسی، بعد از ابن طفیل و ابن باجّه، از فلاسفه و متفکران جامع الاطراف در حوزه غرب اسلامی در سده ششم است. مطالعه آثار ابن رشد هر خواننده ای را به این درک رهنمون می سازد که وی، علاوه بر حکمت نظری، در حکمت عملی نیز آرا و اندیشه های قابل توجهی دارد. از آنجا که اندیشه های عملی ابن رشد تاکنون به صورتی کم رنگ مطرح بوده است، این مقاله در صدد است مسئله سعادت را، به عنوان یکی از مسائل مهم در حوزه نظریات هنجاری اخلاق، به روش توصیفی ارائه نماید. برای تحقق این هدف، در این مقاله تلاش می شود، پس از نگاه معناشناختی به مفهوم سعادت، به تبیین مشخصات، مؤلفه ها، پیش فرض ها و انواع سعادت پرداخته شود. ابن رشد سه مشخصه خیر، خیر برتر و خودبسندگی را برای سعادت قایل است. به نظر می رسد که ماهیت سعادت از دید ابن رشد ماهیتی چند مؤلفه ای با رویکرد غایتِ جامع باشد، نه ماهیتی تک مؤلفه ای با رویکرد غایتِ غالب. همچنین، پذیرش مسئله سعادت در ابن رشد مشتمل بر پذیرش چند پیش فرض از قبیلِ غایت مندی افعال، وحدت غایات، ارتباط آن با کمال و نظریه فضیلت است.با توجه به این مشخصات و پیش فرض ها، ابن رشد بر این عقیده است که سعادت انواع گوناگونی مانند سعادت علمی و نظری، عملی، متافیزیکی، فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی، حقیقی و ظنی، فطری و اختیاری است.
۱۱.

توازن روح و جسم در مدار تربیت اسلامی: نگرشی تطبیقی با دیگر مکاتب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسلام انسان شناسی جسم روح نظام تربیتی مکاتب مادی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
تعداد بازدید : ۱۶۸۱ تعداد دانلود : ۱۰۱۶
پایه ی نظام تربیتی هر مکتب اخلاقی، بر جهان بینی آن مکتب بنا شده است که مهم ترین جزء این جهان شناسی نیز، انسان شناسی آن مکتب است. مکاتب غیرالاهی بر مبنای فهم خویش از انسان، گاهی به سمت توجه تام به ارزش های مادی گرویده اند و گاهی در ورطه ی غفلت از مادیات و فرو افتادن در ماورا افتاده اند؛ گاهی نیز به نوعی تعادل - البته غیرمتکی به ارزش های الاهی- رسیده اند. در این میان، نظریه ی اخلاقی تربیتی اسلام بر انسان شناسی دوبعدی بنا می شود؛ به این بیان که انسان را مرکب از دو ساحت وجودی روح و جسم می داند و البته اهتمام ویژه را متوجه روح می کند. این مقاله به بیان بخشی از این انسان شناسی، یعنی قرار گرفتن دوگانه ی روح - جسم به عنوان موضوع و محطّ تربیت انسان و مقایسه ی آن با مکاتبی می پردازد که در این زمینه حرفی داشته اند و مورد توجه قرار گرفته اند. در پایان نیز نتیجه می گیرد که در عین دوگانگی روح و جسم و تأثیر و تأثّر متقابل این دو بر یکدیگر، اصالت با روح است و نقش کلیدی را در تربیت انسان بازی می کند.
۱۲.

تبیین و ارزیابی نظریة یافت اتحادی ذات گرایان در باب ماهیت تجربة عرفانی با تمرکز بر دیدگاه استیس و فورمن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: هستة مشترک تجربة آفاقی تجربة انفسی رخداد آگاهی محض حالات ثنوی علم هوهویتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸۳ تعداد دانلود : ۸۷۲
ذات گرایان، که به وجود هسته ی مشترک میان تجارب عرفانی پایبندند، به سه گروه عمده تقسیم می شوند: احساس گرایان،قایلان به تناظر تجربه حسی و عرفانی و طرفداران نظریه یافت اتحادی. در این میان، استیس و فورمن طرفدار اندیشه یافت اتحادی اند. مهم ترین مبحثی که استیس در ضمن آن به ماهیت تجربة عرفانی پرداخته است. مسئله هسته مشترک است که در آن به رصد ویژگی های مشترک تجارب عرفانی در سراسر جهان می پردازد. رویکرد روانشناختی و پدیدارشناختی استیس در بحث ویژگی های مشترک تجربة عرفانی– که ماهیت شناخت عرفانی نیز در ضمن آن مطرح شده- با دیدگاه معرفت شناختی در این زمینه، ارتباطی از سنخ ربط مبنا و بنا دارد. رابرت فورمن نیز فیلسوفی است که ویژگی بارز آن نقد مکتب ساخت گرایی است. در دیدگاه فورمن، تجارب عرفانی از سنخ علوم التفاتی نیستند، بلکه از جهت ساختار معرفتی، ماهیتی اتصالی دارند، که فورمن آن را علم هویتی می نامد، که بر اساس آن، دوگانگی میان عالم و معلوم از میان برداشته می شود. فورمن برای تجارب عرفانی، دو نوع ابتدایی و پیشرفته- که، به ترتیب، رخداد آگاهی محض و حالات ثنوی عرفانی می نامد- قایل است. استیس و فورمن نقاط اشتراک بسیاری دارند و البته در برخی نقطه نظرات با یکدیگر متفاوت اند.
۱۳.

تحلیلی بر تحولات اخیر کشورهای حوزه بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مصر یمن بیداری اسلامی بحرین و سوریه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱۳ تعداد دانلود : ۴۲۳
در این مقاله ضمن برشمردن برخی دستاوردهای کلان بیداری اسلامی، پیامدهای تحولات در برخی کشورهایی که بیداری اسلامی در آنها واقع شده است، ازجمله: مصر، یمن و بحرین به صورت موردی بررسی شده است. در نهایت نیز به صورت مفصل تری به تحولات سوریه پرداخته شده و مقایسه ای میان تحولات این کشور، با سایر کشورهایی که بیداری اسلامی در آنها واقع شده، صورت گرفته است. درنتیجه برخلاف ادعای غربی ها، تحولات این کشور همانند سایر کشورها نبوده و نوعی حرکت تروریستی سازمان دهی شده برای سرنگونی حکومت بشار اسد است.
۱۶.

نقد و بررسی رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۲۴ تعداد دانلود : ۸۰۲
هدف: هدف این مقاله تبیین رابطه ی علم و دین، بر اساس آن نوع از ارتباط که علم دینی را معنادار تلقی می کندمی باشد. بر این مبنا رویکرد تهذیب و تکمیل علوم، بررسی و نقد شده است. این رویکرد که طرفداران زیادی دارد، اهتمام خاصی به تلفیق عناصر تمدن اسلامی و علوم جدید و غربی دارد. روش: روش تحقیق کیفی و از نوع تحلیل اسنادی می باشد و روش تجزیه وتحلیل داده ها به صورت نقد و تحلیل محتوایی میباشد. یافته ها:این مقاله با ذکر ایراداتی این رویکرد را نا کارآمد می شناسد؛وسرانجام، رویکرد تاسیسی راپیشنهاد می کند؛ این رویکرد با تکیه بر علم شناسی معاصر، بیان می کند که علم، پدیده ای فرهنگی و انسانی بوده و در فرایند تولید و بقای خود، مبتنی بر پیش فرضهای متافیزیکی است. در واقع؛ بدون زیربنای فلسفی، هویت خود را از دست خواهد داد. نتیجه گیری: تلاشهای زیادی صورت گرفته که هدف آنها اصلاح، ترمیم و بازسازی علوم رایج به واسطه رویکرد تهذیب و تکمیل است. بر اساس این رویکرد، فلسفه و فرهنگ همان گونه که در علم شناسی معاصر به اثبات رسیده، مقوم علم است. علم کنونی حاصل مشاهده محض نیست، بلکه قابلیتهای فکری و نظری دانشمند در فهم و تفسیر مشاهدات، نقش تعیین کننده ای دارد. دانشمند علوم انسانی که ادعای دیندار بودن دارد، باید به جای آنکه نقش تزیینی برای حضور ارزشهای دینی در علم قائل باشد، مضامین متافیزیکی موجود در اندیشه اسلامی را درباره انسان، از دین استنباط و استخراج کرده، در فرایند علم ورزی خود، این مبانی را به کار گرفته، به تولید و تاسیس علم اسلامی بپردازد.
۱۷.

بررسی الگوی زهد اسلامی در عصر حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدرنیته مفاهیم اخلاقی اخلاق اسلامی زهد اسراف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۶ تعداد دانلود : ۶۵۸
تأثیر فرهنگ مدرنیسم بر زندگی انسان معاصر موجب شده است که گروهی از عدم امکان اجرای بسیاری از مفاهیم اخلاقی در عصر جدید سخن به میان آورند. از سوی دیگر تفسیر نامناسب زهد، سبب شده که برخی خود را از تمامی نعمات الهی محروم ساخته و زندگی را بر خود و اطرافیان خویش سخت نمایند. این مقاله درپی آن است که درعین نشان دادن ناسازگاری مبانی مدرنیسم با مبانی اسلامی، به اثبات امکان اجرای زهد در این عصر پرداخته و با تفسیر صحیح زهد با استفاده از قرآن و سنت، عرصه های مختلف اجرای زهد همچون عرصه تولید، مصرف، تخصیص درآمد و ... را بررسی و به ارائه الگوی صحیح زهد در آنها بپردازد.
۱۸.

مبداء و منتهای تربیت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۸۷ تعداد دانلود : ۶۰۴
هدف: هدف این تحقیق، بررسی نقطه آغاز و فرجام تربیت انسان به عنوان موضوع اصلی تربیت و پرورش است؛ زیرا دانشگاه اسلامی، به عنوان یکی از اصلی ترین جایگاهها برای پرورش نسلهای آینده، نیازمند الگویی جامع و مبتنی بر پیش فرضها، نظریه ها و گزاره های دینی در تربیت انسان است تا خروجی آن، دانش آموخته ای مطابق با معیارهای دین باشد. روش: روش تحلیلی ـ توصیفی با تکیه بر متون فلسفی ـ تربیتی اسلامی و نیز منابع دینی (کتاب و سنت) است. یافته ها: تربیت انسان یک مصداق روشن از «حرکت» است؛ یعنی سیر تدریجی از قوه به فعل. این حرکت، واجد لوازمی است که آغاز و انجام حرکت، از جمله آنهاست. توجه به این ابتدا و انتها؛ یعنی نحوه ورود و خروج در امر تربیت، از مهم ترین ارکان تربیت انسان است که علاوه بر انگیزش بخشی، راه را می نمایاند و لازمه های مسیر را بیان می کند. نتیجه گیری: نقطه شروع این حرکت، شناخت انسان از راههای سه گانه شناخت علت، شناخت عناصر و شناخت آثار اوست که با چهار ابزار وحی، فطرت، حس و عقل به دست می آید. نهایت حرکت تربیتی نیز در دو دسته اهداف متوسط (نظری و عملی) و غایی (قرب) خلاصه می شود.
۱۹.

مقایسه تطبیقی مدار حرکت تربیتی انسان در اسلام با اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اِگزیستانسیالیسم اسلام عقل علم حرکت فطرت اعتدال مسافت حرکت تربیتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۶۵ تعداد دانلود : ۸۴۹
فرآیند تربیت انسان از حرکتی منسجم و معنادار تشکیل شده است. این حرکت، آغاز و انجامی دارد، شامل محرکی به نام فاعل حرکت و موضوعی برای حرکت است، زمانی را به خود اختصاص می دهد و دارای مرزهای تعریف شده می باشد. پژوهش حاضر در مقام بیان مرزهای حرکت تربیتی است که در زبان فیلسوفان از آن به مدار و مسافت حرکت تعبیر می شود. برای تبیین بهتری از مسافت حرکت تربیتی از منظر دین، نگاهی مقایسه ای با یکی از مکاتب فکری غربی (اگزیستانسیالیسم) صورت می گیرد

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان