محققان جدید، هنگام بحث درباره تجار بومی ایرانِ عصر صفوی عمدتاً حوزه بحث را به ارامنه منحصر و محدود میکنند، حال آن که آنها به هیچ وجه تنها تاجران بومی نبودند که به معاملات مالی وتجاری اشتغال داشتند.این مقاله, ارامنه را همراه با سایر گروههای تجارت پیشه، همانند یهودیان، بانیان ]تجار هندی[ و مسلمانان که درتجارت بومی ایران فعال بودند، از سه منظر متفاوت بررسی میکند. بخش اول، مروری است بر انواع فعالیتهای این گروهها، شناخت آنها و اینکه یهودیان علاوه بر بانک داری در تجارت کالا به نقاط دوردست نیز فعال بودند. مسلمانان در کار حمل و نقل، نقشی اساسی ایفا کرده و همچنین برای تجار خارجی که در ایران مشغول فعالیت بودند، اعتبار فراهم میکردند. بخش دوم، به موضوعی میپردازد که توجه زیادی را در مطالعات مغولشناسی ]تیموریان یا گورکانیان هند[ به خود معطوف داشته، اما در متون دوره صفوی از آن غفلت شده است و آن عبارت است از موقعیت تجار در جامعه، بهویژه رابطه آنها با حکومت.
آیا تجار جزء لاینفک حکومت بودند یا اینکه طبقهای مستقل به حساب میآمدند که علایق و منافع متفاوتی از نخبگان سیاسی داشتند؟ بخش سوم با بررسی طرز تلقی حکومت از تجار و خودآگاهی گروهیِ خود آنان، این موضوع را بیشتر موشکافی میکند. دولت صفوی مراقب تجارت و فواید حاصله از آن بود، اما بین سیاست و تجارت هیچگونه منافع اساسی مشترکی وجود نداشت. بازرگانان به نوبه خود به عالیترین سطح ثروت و موقعیت دست مییافتند، اما هنوز قدرت را در دست نداشتند. گرچه آنها از سوی مقامات محلی اذیت و آزار میشدند، ولی اغلب ترجیح میدادند در مقابل کسانی که آنها را تخطئه میکردند سرسختانه مقاومت کنند.
این مقاله ترجمة فصل هشتم کتاب تاریخ امپراطوری عثمانی و ترکیه از همین نویسنده است که اساس روابط میان ایران و امپراتوری عثمانی را در دورة جدید بر اساس معاهدة قصر شیرین (1639م) میداند، اما دورة جدید درگیریهای این دو کشور باز هم از سوی سلطان احمد سوم و در دورة “گل لاله” عثمانی از سوی ترکان آغاز شد.