تجار در عصر صفوی1(شرکا و دیدگاهها)(قسمت اول)
آرشیو
چکیده
محققان جدید، هنگام بحث درباره تجار بومی ایرانِ عصر صفوی عمدتاً حوزه بحث را به ارامنه منحصر و محدود میکنند، حال آن که آنها به هیچ وجه تنها تاجران بومی نبودند که به معاملات مالی وتجاری اشتغال داشتند.این مقاله, ارامنه را همراه با سایر گروههای تجارت پیشه، همانند یهودیان، بانیان ]تجار هندی[ و مسلمانان که درتجارت بومی ایران فعال بودند، از سه منظر متفاوت بررسی میکند. بخش اول، مروری است بر انواع فعالیتهای این گروهها، شناخت آنها و اینکه یهودیان علاوه بر بانک داری در تجارت کالا به نقاط دوردست نیز فعال بودند. مسلمانان در کار حمل و نقل، نقشی اساسی ایفا کرده و همچنین برای تجار خارجی که در ایران مشغول فعالیت بودند، اعتبار فراهم میکردند. بخش دوم، به موضوعی میپردازد که توجه زیادی را در مطالعات مغولشناسی ]تیموریان یا گورکانیان هند[ به خود معطوف داشته، اما در متون دوره صفوی از آن غفلت شده است و آن عبارت است از موقعیت تجار در جامعه، بهویژه رابطه آنها با حکومت. آیا تجار جزء لاینفک حکومت بودند یا اینکه طبقهای مستقل به حساب میآمدند که علایق و منافع متفاوتی از نخبگان سیاسی داشتند؟ بخش سوم با بررسی طرز تلقی حکومت از تجار و خودآگاهی گروهیِ خود آنان، این موضوع را بیشتر موشکافی میکند. دولت صفوی مراقب تجارت و فواید حاصله از آن بود، اما بین سیاست و تجارت هیچگونه منافع اساسی مشترکی وجود نداشت. بازرگانان به نوبه خود به عالیترین سطح ثروت و موقعیت دست مییافتند، اما هنوز قدرت را در دست نداشتند. گرچه آنها از سوی مقامات محلی اذیت و آزار میشدند، ولی اغلب ترجیح میدادند در مقابل کسانی که آنها را تخطئه میکردند سرسختانه مقاومت کنند.متن
1ـ مقدمه
تجارت با فواصل دوردست از دورآنهای کهن جزء لاینفک زندگی مردم فلات ایران بوده است.ایران با قرار گرفتن در میانه راه سواحل دریای مدیترانه و امپراطوریهای شبه قاره هند و آسیای مرکزی، همواره به عنوان مسیر تجارت و مکان مبادلة حجم عظیمی از کالاهایی بوده است که از طریق راههای تجاریای که واحههای داخلی آسیا و مراکز تجاری هند را به بنادر لوانت]شرق میانه یا کرانههای خاوری مدیترانه[ و خلیج فارس متصل میساخت، جا به جا میشد. هیچ دورهای در تاریخ کشور در ارائه یک چهره شکوفای تجاری با اواخر دوره صفوی به ویژه سده هفدهم میلادی/یازدهم هجری برابری نمیکند. تصویر تاریخنگاری از این چهره، دو لایه است: دوره سلطنت شاه عباس اول (955 - 1038ق/1587 - 1629م) و بهویژه سیاست تجاری مشهور او که بهترین نمونه آن، ایجاد شبکه وسیعی از کاروانسراها و تضمین امنیت مسیرهای تجاری بود، یکی از این لایهها را تشکیل میدهد، لایه دیگر در اصل، شواهدی است که در دسترس مورخ جدید قرار دارد. برخلاف دوره سلطنت اسلافش که عمدتاً و لاجرم نیازمند وقایعنگاریهای درباری هستیم که هم مطلب خاصی در زمینه مسائل تجاری به دست نمیدهند، دوره شاه عباس و جانشینان بلافصل او دارای منابع ارزش مندی در اسناد دریایی اروپاییان و سفرنامههاست که خود عمدتاً حاصل فعالیت بازرگانی بودهاند.
تصویری که منابع مزبور از شاه عباس به عنوان نمونه شرقی یک مرکانتلیست ایجاد کردهاند، باعث ایجاد انگارهایی از ایران به عنوان «امپراطوری بازرگانی» شده است. با این حال، این تصویر بهراحتی واقعیت را مخدوش میسازد. اگر بخواهیم به استناد وقایع نگارانِ درباری قضاوت کنیم، باید بپذیریم که مسائل نظامی آنچنان بر امور دولت سایه افکنده بود که اصطلاح «دولت جنگجو» از اصطلاح «دولت تجاری» برای دولت صفوی برازندهتر مینماید، حتی در قرن دومِ حاکمیت صفویان که فتوحات و توسعهطلبیها جای خود را به استحکام و تثبیت کشور داد و امور نظامی تحتالشعاع امور دیوانسالاری قرار گرفت. افزون بر این، تا جایی که به امور اقتصادی، بهویژه مسئله درآمد مربوط میشود، تردید اندکی وجود دارد که بخش غیر اقتصادیِ تجارت تا حد زیادی بر اهمیت تجارت، بهخصوص تجارت راه دور ترجیح داشت. این امر از گزارشهای سیاحان و تجار خارجی به وضوح مشهود است. هیچ دلیلی بهتر از این نمیتوان یافت که در منابع دریایی، ذکری از بازرگانان بومی ایران به میان نمیآید و علاوه بر این در وقایعنگاریهای درباری هم از آنها سخنی نیست. گرچه اینگونه مثلها به دهقانان هم توجهی بیشتر از بازرگانان نشان نمیدهند، اما نباید این حقیقت نادیده انگاشته شود که بازرگانان نقش مهمی در جامعه عصر صفوی ایفا میکردند. هر چند آنها در کانون سیاست و تصمیمگیریها نقشی نداشتند در مجموع این امر کاملاً امکانپذیر است که به تأسی از سانجی سابرامانیام2 دوگانگی بین دولتهای تجاری و امپراطوریهای برّی را بشکنیم بدون اینکه مجبور باشیم نهایتاً از این دیدگاه صرفنظر کنیم که تجار عصر صفوی موقعیت میانداری نداشتند.3
هدف اصلی مقاله این است که تجار عصر صفوی را از تاریکی و ابهام بیرون آورد. به رغم اهمیت بسیار بُعد تجاری دولت صفوی، محققان این دوره تاریخ ایران توجه اندکی به مسائلی معطوف داشتهاند که مدت مدیدی توجه محققان پیش از دوره مدرن هند را به خود جلب کرده بود که نه تنها آشنایی گستردهتر و طولانیتری نسبت به منابع دریایی داشتند، بلکه همچنین در راستای افشای این حقیقت بودند«بحران امپراطوری» در قرن هجدهم، مقدمهای برای به استعمار کشاندن، توسط همان اخلاف بلافصل آنهایی بوده که به عنوان تاجر در سواحل شبه قاره قدم گذاشتند. در سالهای اخیر، محققانی درباره تجار دوره پیش از عصر مدرن و اوایل دوره مدرن در ایران مطالبی به رشته تحریر در آوردهاند. پژوهش مهدی کیوان در مورد صنعتگران و «اصناف» در عصر صفوی ارجاعات و اشارات زیادی به تجار دارد. مقالهای که توسط ژان کالمار4 نوشته شده بیانگر تحول تدریجی تجار ایرانی بود که به عنوان گروههای فشار از قرن شانزدهم تا قرن نوزدهم عمل میکردند و رسالة دکتری رودیگر کلاین5 مشتمل بر اطلاعات زیادی راجع به فعالیتهای تجاری در بندرعباس در قرن هفدهم است. با وجود این، ادموند هرتسیگ6 و آنا باگدیانتز مک کیب7 که گروه خاصی را بررسی کردهاند هیچ یک از این دو پژوهشگر، تجار ارمنی عصر صفوی را در جلفای جدید بهطور ویژه مورد تحقیق قرار ندادهاند و راههایی را که این بازرگانان بر نظام سیاسی تأثیر گذاشتهاند، بررسی نکردهاند.8
مبحث ذیل در پی آن است که با تمرکز بر سه جنبه از تجارت ایرانیان در عصر صفوی، توأم با تأکید بر دوره سلطنت شاه عباس (995 ـ 1038ق/1587ـ 1629م) تا سقوط دولت صفوی در سال 1135ق/1722م بخشی از شکاف موجود را پر کند. اولین مسئله این است که چه کسانی و به چه میزانی در تجارت شرکت میکردند؟ این بخش در صدد بررسی تجار براساس طبقه بندی قومی و مذهبی مشتمل بر ارامنه، یهودیان، هندیان و مسلمانان و نیز نوع فعالیتی است که در اموری، مانند خدمات مالی، تجارت کالاهای جزئی وتجارت در فواصل دوردست انجام میدادند. دومین و مهمترین مسئلهای که در این مقاله، بررسی میشود جایگاه سیاسی، اجتماعی بازرگانان، بهویژه رابطه آنها با دولت است. این بخش بر این مسئله متمرکز است که آیا تجار جزء لاینفک دولت بودند؟ و به دلیل خدماتی که انجام میدادند به عنوان نخبگان حاکم در سلسله مراتب دیوانسالاری جای میگرفتند؟ یا بیشتر یک طبقه مستقل را تشکیل میدادند و در عرصه جداگآنهای از نخبگان سیاسی زندگی میکردند و علاقهمند به فعالیتهای خویش بوده و کسب درآمد میکردند؟ بخش سوم و آخرین بخش این مقاله، روابط دولت و تجار را با بررسی این مسئله از منظر ادراک و خودآگاهی مورد کنکاش قرار دهد. این بخش بر آن است تا شاخصههای صداقت و خودآگاهی تجار را مشخص کند. این امر از طریق بررسی این مطلب حاصل میشود که آیا دولت به بازرگانان نزدیک میشد؟ و آیا با تجار به عنوان اقلیتهای قومی در حاشیه یا به عنوان یک گروه حرفهای منسجم برخورد میکرد؟ و اینکه آیا تجار در عملکردشان آگاهی گروهی داشتند؟
2 ـ شرکا یا دست اندرکاران تجارت دوردست
بازرگانان عمده فروش در فواصل دوردست، تجار و سوداگران چه کسانی بودند؟9 در منابع فارسی، اطلاعات مستقیم اندکی درباره آنها وجود دارد. منابع ارمنی و مشاهدههای سیاحان غربی و کارگزاران شرکت اروپایی هند شرقی نیز در این مورد، تصویری جامع و منسجم ارائه نمیدهند، اما دست کم پرتو کمفروغی بر این عناوین و طبقهبندیها میافشانند. به نظر میرسد یک سلسله مراتب مشخص بر دنیای تجارت حاکم بوده است. تجار ارمنی از طبقهبندی سهگانه میان مغازهداران خرده فروش، بازرگانان عمده فروش،(بنکداران) که اجناس را به مغازهداران خردهفروش تحویل میدادند و تجاری که به مسیرهای دوردست مسافرت میکردند، آگاه بودند.10
میان دستههای اخیر (بازرگانان راه دور)، اعم از ارمنیان و دیگران، تمایز بیشتری بین آنچه مأموران کمپانی هند شرقی هلند «بازرگانان عمده» (تجار) نامیدهاند (که بیشتر کالاهای خود را از بندرعباس میخریدند و از حقوق خاص خریدار بهرهمند میشدند) و «تجار جزء» یا (خردهفروشان) وجود داشت. بازرگانان عمدهفروش گاهی خود شخصاً به ساحل خلیجفارس میآمدند، ولی اغلب نمایندگان یا وکلای خود را روانه میکردند. خردهفروشان از این امتیاز محروم بودند. خردهفروشان ارمنی مجبور بودند در قالب گروههای کوچک دو یا سه نفره در اطراف و اکناف کشور مسافرت کنند و به نقاط دوردست رفته و در آنجا کالاهای تولیدی خود را بفروشند و در عوض، حقالعمل ناچیزی که سود آن بیش از پنج درصد نمیشد دریافت کنند.11 در طرف دیگر این طیف، تجار برجسته ارمنی جلفای جدید قرار داشتند که به طور دائم وکلایی را استخدام کرده بودند. اینان که در واقع، خواجه نامیده میشدند، هرگز سفر نمیکردند و بدینگونه خود را از دیگران متمایز میساختند. آنها سرمایه فراهم میکردند و کارگزارانشان برای انجام امور تجاریشان روانه سفر میشدند و ثروت آنها را افزایش میدادند.12 مسئله دیگری که باعث تمایز بازرگانان عمدهفروش، اعم از ارمنی و غیره، از خردهفروشان میشد، اعتبار آنها بود، از همین رو ثروت یک تاجر جلفای جدید نه بر اساس کالاهایی که او مالک بود و نه بر مبنای خآنهاش، بلکه فقط بر اساس سرمایهاش ارزیابی میشد.13 کسانی که فاقد این خصیصه بودند (سرمایه و اعتبار نداشتند) مانند تاجران جزء و خردهفروش، مجبور بودند قیمت اجناسی را که میخریدند، نقداً بپردازند.
تاجران نیز مانند تمام اعضای جامعه، براساس زادگاه و تعلقات قومی و مذهبیشان طبقهبندی میشدند.کاروانسراهای اصفهان نام خود را از بازرگانان منطقهای خاص، چه در قلمرو حکومت صفوی و چه بیرون از مرزهای ایران یا بازرگانانی که وابسته به قومیت یا مذهب خاصی بودند، میگرفتند. بر این اساس، ما نامهای بازرگانان گیلکی، خراسانی و فرنگی را در کنار نام بازرگانان عرب، ارمنی و مسلمان میشنویم.14 بنابراین، خوب و قابل توجیه است که بحث را طبق نظریهای که بازرگانان را بر مبنای گروههای زادبومی متمایز میکند، پیگیری کنیم.
الف) ارمنیان
مشارکت فعال ارامنه و دیگر اقلیتهای قومی و مذهبی در تجارتِ راه دور در اواخر دوره صفویه، غیرقابل تردید است. تمام شاهدان همعصر، نقش بسیار مهم ارامنه را در تجارت اواخر دوره صفوی تأیید میکنند. ارامنه از یک شبکه ارتباطی عالی تجاری که از لندن و آمستردام به حاشیه آسیایی اقیانوس آرام گسترش مییافت، استفاده میکردند. انواع مشارکتهای تجاری، نظیر کاماندا15 که آنها از آن استفاده میکردند، و وجود جماعتهای ارمنی در سرتاسر اروپا و آسیا که میزان خطرپذیری معاملات بازرگانی را کاهش میداد و این امر در دنیایی که متکی بر گزارشهای شفاهی و شایعات برای کسب خبر بود، اهمیت داشت و تسهیلات اعتباری منحصر به فردی در اختیار آنها قرار می داد و کانالهای ارتباطی ارزشمندی به آنها ارائه میداد.16 آگاهی دقیق آنها از راهها و بازارها و درجه بالای انعطافپذیریشان، شرایط را برای موفقیت تجاری آنها تکمیل میکرد.17
از اواسط قرن شانزدهم، تجار ارمنی عاملان برجسته تجارت میان ایران و سواحل مدیترانه بودند؛ جایی که تعداد کثیری از آنها در بندرگاههای]باراندازهای دریایی[ راههای معتبر متعددی، نظیر حلب و لیوورنو مشغول کار و زندگی بودند.18 بعد از اینکه شاه عباس اول در سال 1028ق/1619م حقوق انحصاری صادرات را به ایشان اعطا کرد، تقریباً انحصار تجارت ابریشم را میان ایران و لوانت در عثمانی به دست آوردند. گرچه این حقوق رسمی، یک دهه بعد با لغو انحصار تجارت ابریشم توسط شاه صفی اول منسوخ شد، ولی باز هم تا پایان دوره صفویه تجارت زمینی ابریشم تحت سیطره ارامنه بود. نمونه مثالهای اندکی جهت تبیین این مطلب وجود دارد. محققی، اسامی 2500 بازرگان جلفایی را در آرشیو ونیزی قرن هفدهم شمرده است.19 ارمنیان جلفا طی دورههایی که دولت فرانسه اجازه فعالیت در مارسی را به آنها میداد، بخش عمده ابریشم ایرانی را وارد این بندر میکردند. و آنها که تعدادشان در سال 1091ق/1680م به سی صد تا چهارصد نفر بالغ میشد، تصمیم گرفتند یک نفر را از میان خودشان به عنوان نماینده به اطاق اصناف بفرستند.20 شهر لیوارنو در دهه 1070ق/1660م محل سکونت سیصد نفر ارمنی بود و در همان زمان این شهر به محل اقامت کنسول ایرانی ]کنسولگری[ ارمنی تبدیل شد.21
ارامنه و تجارِ دیگر در ازای ابریشم و سایر کالاهای ایرانی، مانند روناس، احشام و خشکبار، مقدار زیادی پارچه از لوانت به ایران میآوردند.22 به هرحال، بخش عمده محموله دریایی بازگشتی به ایران را، مسکوکات تشکیل میداد. از آنجا که ایران از معادن طلا و نقره با بهرهوری بالایی برخوردار نبود، بنابراین، تقاضا برای فلزات گرانبها که عمدتاً از طریق عثمانی وارد میشد وجود داشت. این موضوع که ارمنیان در بنادر لوانت در ازای ابریشم چیزی به غیر از پول نقد قبول نمیکردند، واقعیت ندارد.23 در مورد این موضوع که ارامنه تا جایی که میتوانستند با خود سکه فلزی به ایران میبردند، تردید اندکی وجود دارد و جریان عظیم طلا و نقره به دربار صفوی گواه آن است که آنها در این امر بسیار موفق بودند. هنگامی که مسکوکات رایج، کمیاب میشدند، که معمولاً اینگونه بود، آنها مجبور بودند کالاهایی مانند ماهوت انگلیسی بخرند و اغلب آن را با قیمت ارزانتری در ایران بفروشند.24 بنابراین، گفته شده در سال 1107ق/ 1696م تقریباً دههزار نیم قواره پارچه از امپراطوری عثمانی به ایران وارد شده است.25
دیدگاه سنتی درباره بازرگانان ارمنی ایران به عنوان خردهفروشانی که عمدتاً استینس گارد26 طرفدار سرسخت آن است، دیگر منسوخ شده است.27 درست است که تاجران ارمنی در تجارت داخلی نوعاً خود را خردهفروش نشان میدادند، ولی در تجارت خارجی، بهویژه در تجارت لوانت، خاندآنها و خانوادههای برجسته ارمنیِ اهل جلفای جدید، مانند خاندان کلانتر و خاندان شهر امین مهمترین نقش را ایفا میکردند. آنها یک شورای بازرگانی تشکیل دادند که طبق نظر برخی محققان در اواسط قرن هفدهم شرکت جلفا نامیده شد؛ شرکتی که به تقلید از شرکتهای دریایی اروپایی شکل گرفته بود.28 با این حال، کارگزاران شرکتهای دریایی اروپایی هرگز از وجود چنین شرکتی سخن نمیگویند و احتمال اینکه این شرکت به شرکت تجاری گستردهای فراتر از پیوندهای خانوادگی تبدیل شده باشد، بسیار اندک است. چنانکه هرتسیک خاطرنشان میسازد، ارامنه هرگز تمایز روشنی بین خانواده به عنوان واحد اجتماعی و خانواده به عنوان یک وجود اقتصادی قائل نبودند تا جایی که قدرت و مسئولیتِ متقابل شرکای شرکت به واسطه رابطه خویشاوندی شکل میگرفت نه از طریق توافق رسمی.29
ثروت بسیار تجارتخانههای بزرگ جلفا آنها را از طبقه خردهفروشی کاملاً جدا میکرد. فرایر30 مدعی است که ثروت بسیاری از خواجگان جلفا به(صد هزارتومان) میرسید.31 تاورنیه خاطرنشان میسازد که خواجه پطروس که تاجر ثروتمندی بود، هنگام مرگ چهلهزار تومان از خود به ارث گذاشت.32 هلندیان در دهه 1091ق/1680م خواجه زکریا و ماکارا را ثروتمندترین تاجران جلفا دانستهاند.33 گفته میشود آقا پیری، رئیس جامعه ارامنه جلفای جدید و یکی از برجستهترین تجار شهرک جلفا مبلغ دو میلیون لیور یا تقریباً 45000تومان بعد از مرگش در سال 1084ق/1673م به جای گذاشت. شاردن، منبع این اطلاعات نیز اظهار میدارد که طی دوره سلطنت شاه صفی تعداد شصت تاجر جلفایی وجود داشتند که صاحب سرمایهای بین دههزار تا دو میلیون اکو (66000 ـ 133000تومان)34 بودند. برای روشنتر شدن این ارقام باید افزود که در همان دوره، درآمد کلی سالانه شاه صفوی بالغ بر ششصد هزار تومان میشد.
به نظر میرسد تجار ارمنی نه فقط در مورد تجارت ابریشم، بلکه در اقسام فراوانی از تجارت در فواصل دوردست در نقاط شمالی ایران حرف اول را میزدند. پایین بودن سقف هزینه و میزان سود اندک که به آن بسنده میکردند و توانایی ارائه پاسخ سریع به تقاضاهای بازار، آنها را نزد دیگران، بهویژه کمپانیهای دریایی به عنوان رقبایی نیرومند جلوهگر ساخت.35 شرکتهای تجاری اروپایی، در رأس همه آنها کمپانی هند شرقی انگلیس، در اواخر قرن هفدهم در رقابت با ارمنیها، در مسیرهای زمینی شمالی، آنچه را که میتوانستند انجام دادند و سعی کردند تا با فروش زیر قیمتِ منسوجات حلب، آنها را از میدان خارج کنند. به هر حال، هزینههای گزاف ناشی از ساختار تشکیلاتی آنان، عدم شناخت کافی آنها از درون قلمرو دولت صفوی و وابستگی آنها به حجم انبوه کالاهای تجاری باعث شد که اروپاییان نتوانند ارامنه کار کشته را از موقعیت محکم تجاری خود برانند. انگلیسیها پس از شکست در رقابت آشکار، در دهههای 1091ق/1680م سعی کردند با پیشنهاد قراردادهای تجاری با جلفا از ناامنی راههای تجاری ترکیه و گسترش بازرگانی ارمنیان در اروپا بهرهمند شوند. پیرو قراردادهای پیشنهادی در سال 1099ق/1688م ارمنیها میتوانستند از کشتیهای انگلیسی برای حمل و نقل تمام ابریشم و سایر کالاهای خود از هند و ایران به اروپا استفاده کنند. مشکلات اداری و منافع متعدد جوامع ارمنی در لوانت، ایران و هند به ترتیب باعث شد کار مخاطرهآمیز بازرگانی، با شکست رو به رو شود. بعدها در سال 1105ق/1694م انگلیسیها هم در متقاعد ساختن پنج تاجر برجسته ارمنی از اصفهان جهت تغییر مسیر تجارت پارچه از لوانت ناموفق بودند.36
تجار و دیپلماتهای ارمنی هم به شدت در تجارتِ رو به رشد با غرب از طریق مسکو و آرخانگل در روسیه درگیر بودند. در اوایل قرن چهاردهم از بازرگانان ارمنی در مسکو یاد میشود.37 و احتمال دارد که آنها در تلاش جهت بازگشایی مسیر ایران به اروپا از طریق روسیه در اوایل قرن شانزدهم، هنگامی که عثمانی ایران را در محاصره اقتصادی قرار داده بود، نقش کلیدی داشتند.38 آنها به نقش فعال خود در مسیر ولگا ادامه دادند، اما صرفاً در نیمه دوم قرن هفدهم بود که در این مسیر، نیروی تازهای دمیده شد. جنگ در اروپا و تهدید از سرگیری منازعه بین دولت صفوی و عثمانی، بازرگانان جلفا را بر آن داشت که بهطور جدی راه شمالی را به عنوان مفرّ دیگری برای رسیدن به لوانت جست و جو نمایند. آنها بین سالهای 1078ق/1667م و 1084ق/1673م یک سری امتیازهای تجاری از مسکو به دست آوردند و در اواخر قرن هفدهم به طور فزایندهای از روسیه به عنوان یک مسیر حمل کالا برای صادرات ابریشم به اروپا استفاده کردند. آنها همچنین به عنوان بخشی از تکاپوهایشان در شمال، با سوئد روابطی برقرار کردند. در سال 1103ق/1692م و 1108ق/1696م هیئت نمایندگان ارمنی از جلفای جدید به سرپرستی فیلیپ زاگلی39 جهان وطن سوئدی و کورلند را به منظور یافتن مسیرهای تجاری که بتواند به عنوان راه جایگزین کوتاهتر به آرخانگل مورد استفاده قرار گیرد، بازدید کردند.40
مشارکت ارامنه در تجارت با هند سرانجام راههای زمینی را نیز مانند راههای دریایی دربرگرفت. بیشتر تجارت پارچه که از مسیر زمینی قندهار انجام میگرفت در دست ارامنه بود، حال آنکه حضور ارامنه ایرانی در هند فعالیتهای تجاری آنها را از طریق خلیج فارس تسهیل میکرد. آنها در تجارت دریایی از تسهیلات باری کشتیهای اروپایی و نیز کشتیهای خودشان بهره میبردند، زیرا کشتیهایی برای خودشان نیز داشتند. ارمنیها در تجارت با مخا41 در یمن با حمل قهوه و سایر خوردنیها به بندرعباس و سورات فعال بودند.42 یکی دیگر از حوزههای مهم ]تجاری[ که ارامنه در آن نقش فعالی داشتند، حمل مقدار زیادی شمش طلا و سکه از ایران به هند بود.
ب) یهودیان
در خصوص اوضاع و احوال مادی و اقتصادی جماعت یهودیان در اواخر عصر صفوی، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. میزان دقیق مشارکت آنها در تجارت عمدهفروشی نیز نامشخص است. تنریرو،43 سیاح پرتغالی در سال 929ق/1523م در توصیف لار، شهر جنوبی پرجمعیت یهودی، آن را جماعت فقیر یهودی خواند.44 به نظر میرسد لار در قرن شانزدهم به دلیل ورود فراوان همکیشان سفاردی45 رشد کرده است، و از تجار یهودی در این زمان بهعنوان فعالان تجاری در مسیر هرمز و اصفهان یاد میشود.46 با وجود این، مردم به طور کلی فقیر باقی ماندند. توماس هربرت47 در دهه 1029ق/1620م به وضعیت نابسامان سکنه این شهر اشاره میکند.48 تقریباً یک قرن بعد نیز وورم49 مشاهده کرد که چگونه یهودیان وضعیت نامساعدی داشتند و واقعاً سکنه مسلمان شهر با آنان همچون بردگان رفتار میکردند.50
دومان و شاردن سکنه یهودی اصفهان را اندک و همه را فقیر دانستهاند.51 در واقع، شاردن مدعی است که یهودیان در سرتاسر ایران توانایی مالی چندانی نداشتند. او اظهار میدارد که تعدادی از یهودیان در کارهای صنعتی و فنی مشغول بودند، اما بیشتر به عنوان صرّاف فعالیت میکردند و شراب میفروختند؛ دو شغلی که مسلمانان از آن منع شده بودند.52 کورنلیس دوبروین53، سیاح هلندی در سال ق/1703م در مورد فقر اکثر هفتصد خانواده یهودی شیراز صحبت میکند.54
بسیاری از یهودیان چه فقیر و چه غنی، در ایران عصر صفوی در کار تجارت فعال بودند. آراکل، وقایعنگار ارمنی که گزارش خود را در نیمه قرن هفدهم به رشته تحریر درآورده است، خاطرنشان میسازد که بسیاری از یهودیان، تاجر بوده و در خرید و فروش پارچه مرغوب و آلات زینتی نقره موفق بودند.55 اشترویس56 در سال 1082ق/1671م ادعا میکند که تنها سکنه غیرمسلمان دربند، تاجران یهودی بودند. او در توصیف شماخی به حضور تاجران یهودی پارچه در این شهر اشاره میکند.57 شلینگر58 در اوایل قرن هجدهم نیز خاطرنشان میسازد که یهودیان لار به طور گسترده در صنعت جزئی نساجی ابریشم در همه ایالت کرمان مشغول هستند.59 تعدادی از تجار یهودی، غیر از تعداد اندکی که مشغول خرده فروشی بودند، ثروتمند بودهاند چرا که منابع هلندی در مورد یهودیان یادآوری میکنند که آنها در تجارت نقش مهمی داشتند.60 آنها در تجارت خرده فروشی و همچنین تجارت دوردست فعال بودند. تجار یهودی شیراز در اصفهان کاروانسراهای خاص خود را داشتند که جارچی باشی نامیده میشد (و اجازه نداشتند که در مکان دیگری اطراق کنند.)61 در سال 1041ق/1632م یک شرکت کمپانی هند شرقی هلند مدعی است که بیشتر تجارت ابریشم ایران در دست میرزا ساروتقی، وزیراعظم و تاجری به اسم خواجه داود بود.62 نقشی که یهودیان در تجارت ایفا میکردند در افضل التواریخ توصیف شده است. این منبع خاطرنشان میسازد خواجه لالهزار یهود، از جمله کسانی بود که به عنوان غلامان وفادار شاه در فرخ آباد اسکان یافته و پس از ایجاد انحصار صادرات ابریشمِ سلطنتی در سال 1028ق/1619م قرار شد که انحصار صادرات ابریشم گیلان به او واگذار شود.63 همان منبع در میان بازرگانان فهرستی از بازرگانان یهودی را ارائه میکند که به امپراطوری عثمانی ابریشم حمل میکردند. تاورنیه به طور مستقیم و از منظری تقریباً متفاوت موضوع را بررسی کرده و چنین اظهار میدارد که گرچه یهودیان ممکن بود فقیر به نظر برسند، ولی واقعیت غیر از این بود.64 به نظر او تجارت داخلی ایران در دست ایرانیان، یعنی مسلمانان و یهودیان قرار داشت.65
یهودیان، بهویژه در امر ایجاد اعتبار بهصورت برات برای کمپانیهای اروپایی در بندرعباس فعال و مهم بودند. بستانکار در این معاملات، کالاهای کمپانی هند شرقی هلند را به استناد اسناد تعهد پرداخت، توسط قرض دهنده در اصفهان خریداری میکرد. دو فهرست اسناد مبادله متعلق به اواسط سال 1067ق/1657م به دست آمده و در نمودار شماره یک و دو مجدداً ارائه شده است که نقش بستانکاران یهودی را نشان میدهد. در فهرست مورخه 28ژوئن 1657م هشت نفر از بیست نفر بستانکاران، یهودی، و در فهرست مورخه 21 جولای تمام کسانی که برای هلندیان برات فراهم میکردند، یهودی بودند.
در عصر زمامداری شاه عباس دوم (دوره سلطنت 1052ـ1077ق/1642ـ1666م) اولیای امورِ دولت صفوی تدابیری را برای رعایای غیرمسلمان ایران اتخاذ کردند. محدودیتهای تجاری بر ارامنه اصفهان تحمیل میشد و یهودیان را مجبور میکردند تغییر مذهب داده، به اسلام بگروند. این اقدام ابتدا در سال 1055ـ56ق انجام گرفت.66 هلندیان در سال 1067ق/1657م اظهار داشتند این اقدام بر تجارت که عمدتاً توسط ارمنیان و یهودیان انجام میگیرد، تأثیر منفی دارد.67 در دراز مدت این اقدام و تدابیر دیگری بر تجارت، تأثیر منفی گذاشت.
جدول شماره 1
براتهایی که در بندرعباس برای اصفهان جهت کالاهای کمپانی هند شرقی در 28ژوئن 1657 صادر شده است.
بانی = ب، یهودی = ی، مسلمان = م
بدهکار بستانکار مبلغ به محمودی
میرزا صفی (م)
Mirza Safi همان 90000
حاج محمد (م)
Haji Mohammad لطف الله (م)
Lutf Allah 6000
حاج زین (م)
Hajji Zayn حاج محمد (م)
Haji Mohammad 43000
شیخ محمد کریکل (کریم؟) (م)
Shakh Muhammad ``Kricl”
(Karim?) معین الدین جمال (م)
``Mein'' al-Din Jamal 20000
آبراهام زاسو (ی)
" Abraham ``Zasoc یوسف آبراهام (ی)
Yusuf Abraham 60000
آبراهام یعقوب (ی)
Abraham Ya'qub یوسف صحوف (ی)
" Yusuf ``Sahoue 20000
آبراهام زاسو (ی)
Abraham ``Zasoc” ملا علی ضیاء داروغه
Molla ``Alezia Dergoes” 60000
موسی(ی)
Musa گووندا (ب) Govende 10000
ازقیال (ی)
Ezckiel (Asghy) شمس الدین (ی)
Shams al-Din 35000
ماشا (ی)
Masha شیاکو (ی)
Schiakoe 50000
جی دادار (ب)
Gcydader ویدادار (ب)
Veydader 125000
بابایی (با بیک) (ی)
Baba'i (Babeecq) دنیر (ی)
Doener 80000
ماندی (ی)
Mondy (زاریا) هارون (ی)
``Zerrie'' Aaron 50000
کاپاتیا (ی)
Capatia رامسی (ب)
Ramsie 3000
رامسی (ب)
Ramsie گانگوک (ب)
Gangoe 16000
حاج نظام (م)
Haji Nizam جمال (م)؟
Jamal 45000
شیخ احمد فخر الدین (م)
Shaykh Ahmad Fakhr al-Din جمال (م)؟
Jamal 4000
سیتسیلن (ب)
Sitsyan آندرو مدیر کمپانی هند شرقی
EIC dir. Andrews 41063
دیو خان (ب)
Dieuw Kan مورائید گو کمومانیچ (ب)
Moracr Gocomannij 7500
میرزا صفی (م)
Mirza Safi محمد ماسون (م)
Muhammad``Masson” 30000
جمع کل جمع کل گیلدر (فلورن هلندی) = 760063
16: 266023
جدول شماره 2
براتهایی که در بندرعباس در 21ژولای 1657/1067ق جهت کالاهای کمپانی هند شرقی هلند برای اصفهان صادر شده است.
بدهکار بستانکار مبلغ به محمودی
بابایی (بابیک) (ی)
Babai (Babeeck) دانیا (دیونر) (ی)
Dunya (Doener) 17000
مندی (ی)
Mondy هیرود (ی)
“Herry” 400/4
آبراهام (ی)
Abraham یهودا (ی)
“Ouda” 6600
مشیا (ی)
Masha یهودا (سجاهو بدا) (ی)
Yehuda (Sjahoe Beda) 4400
ازقیال (ی)
Ezekiel شمسی (ی)
Ahamsy 2200
آبراهام یعقوب (ی)
Abaham Ya'qub یوسف یعقوب (ى)
Yusuf Ya`qub 2200
موسی (ی)
Musa گوندا (ب)
Govenda 4400
جمع کل گیلدر(فلورن هلندی) 21200
14420
منبع:
ARA, VOC 1224, Willemsz., Gamron to Van Wijek, Istahan, 27 July 7a57, tol.392
شاردن در دهه 1080ق/1670م اظهار داشت که یهودیان برتری خود را در صرافی از دست دادهاند و پس از کشمکش سال 1066ق/1656م به نظر میرسد سهم آنان در ابعاد مالی تجارت واقعاً کاهش یافته است.68 در اوایل قرن هجدهم تعداد یهودیانی که برای کمپانی هند شرقی هلند اعتبار فراهم میکردند، خیلی از بانیان عقب ماندند. به عنوان مثال، منابع کمپانی هند شرقی هلند در سالهای 1118ـ1120ق/1706ـ 1708م به ازای هر ده نفر بانی، سه نفر یهودی را ذکر کردهاند که برای هلندیان برات تهیه میکردند.69 البته یهودیان در تمام ابعاد تجاری مشارکت داشتند. بازرگانان عمدهفروش یهودی، همه دارچینی را که توسط کمپانی هند شرقی هلند در سالهای 1067 ـ 1068ق/1657ـ 1658م با کشتی به ایران وارد شد، خریداری کردند و همچنین بیشتر فلفلی را که کمپانی در سالهای 1067 ـ 1068ق/1657ـ 1658م به ایران وارد کرد، خریدند.70 در سال 1094ق/1683م نماینده کمپانی هند شرقی هلند در بندرعباس خاطرنشان کرد که دو تاجر مهم یهودی به نامهای ماندی و هارون که از هلندیان در سال مبلغ 1/200ـ1/500 تومان جنس خریداری کرده، درگذشتهاند.71 دو تاجر یهودی دیگر که گفته میشود در اواخر قرن هفدهم معاملات زیادی با هلندیان انجام میدادند، یکی ایلیا اهل شیراز و دیگری یعقوب بابو بود که خاستگاه او ذکر نشده است.72
ج) هندیها
منابع دریایی، بانیان یا هندیهای گجراتی را به عنوان مهمترین تجار در حمل و نقل تجاری با هند معرفی میکنند. کاروآنهای آنها از راه خشکیِ قندهار رفت و آمد میکردند. آنها فعالان تجاری در حوزه خلیجفارس بودند و شبکه ارتباطی آنها از سمت غرب تا دریای سرخ امتداد مییافت. تعداد انبوه آنها در شهرهای بندری جنوب ایران توسط بسیاری تأیید شده است. گفته میشود بانیان، یک سوم مردم جمعیت بندرعباس را شامل میشدند. اما در سایر شهرهای بندری نظیر کنگ هم زندگی میکردند.73 علاوه بر این، در تجارت داخلی هم تعداد زیادی هندی در مراکز شهری مختلف مشغول تجارت بودند. گفته میشود در اواخر قرن هفدهم تعداد دویست تاجر هندی در شهر شماخی وجود داشتند.74 ]همچنین[ گفته میشود در شهر اصفهان که مهمترین مرکز تجاری بود بین ده تا پانزدههزار نفر از بانیان ساکن بودهاند.75
مهمترین نقش تجاری بانیان که تمام شاهدان معاصر بر آن صحه میگذارند، تأمین اعتبار و معاوضه پول رایج بود. آنها به دلیل اشتهار در صرفهجویی و زیرکی در امور مالی بهعنوان صرافان عمل میکردند و در ازای خدماتشان حقالعمل میگرفتند. ]در حقیقت[ در قلمروهای اسلامی به علت تحریم رباخواری، صرافی را به اقلیتهای مذهبی واگذار میکردند. افزون بر این، بانیان با محک زدن مسکوکات به منظور کسب اطمینان از عیارِ فلز و وزن آن، خدمت شایان و غیرقابل انکاری به حیات بازرگانان میکردند. گفته میشود در اوایل قرن هجدهم در بصره بسیاری از یهودیان مشغول وام دادن پول بودند.76 در ایران هم بانیان بعد از نیمههای قرن هفدهم معروفترین صرافان بودند و به سبب محدودیتهایی که برای یهودیان، مشهورترین دلالان پول ایجاد شد، بانیان جایگزین آنها شدند. بانیان از نظر تعداد بیشتر از گروههای دیگری بودند که در اوایل قرن هجدهم برای کمپانی هند شرقی هلند تأمین اعتبار میکردند. بیشترین دلالان کمپانیهای اروپایی نیز بانیان بودند. این شغل، امری موروثی(خانوادگی) بود. مرسوم بود که پسران و بنی اعمام همکار پدران و عموها باشند تا پس از بازنشستگی یا مرگ، جانشین آنها شوند. اشتغال بانیان در کار وام دادن پول باعث شد که سیاحان غربی از آنها به بدی یاد کنند. تعصب و تنفر غربیها بیش از هر چیز به دلیل نرخ بهره و پولی بود که بانیان قرض میدادند.77 در میان روحانیون شیعی ایرانی نیز عمل رباخواریِ بانیان و معاملات ناشی از آن با مسلمانان، نگرانیهایی پدید آورده بود و مقابله با آن باعث نارضایتی مسلمانان شد.78
هندیها نه تنها نقش بانکدار و دلال را بازی میکردند، بلکه به گفته استیفن دیل79 در زمینه تجارتِ منظم نیز فعال بودند.80 منابع، صراحتاً به مشارکت بانیان در تجارت دوردست داخلی اشاره نمیکنند، اما واقعیت این است که آنها در تجارت خردهفروشی فعال بودند و به عنوان شرکای تجاری با روسیه نیز شناخته شدهاند.81 اولئاریوس خاطرنشان میسازد که در بازار اصفهان، حجرههای تجار هندی را میتوان در کنار حجرههای تجار ایرانی مشاهده کرد. بنا به گزارش او آنها ابریشم و اجناس کتانی میفروختند که به مراتب ظریفتر و بهتر از آنهایی بود که ایرانیان عرضه میکردند.82 یک منبع ایرانی متعلق به دهه 1080ق/1670م که فهرست کاروانسراهای اصفهان را ارائه کرده است، خاطرنشان میسازد که تجار هندی مرتبط با این چهار کاروانسرای شبانهروزی، بیش از کسانی بودند که با هر گروه دیگری در این سند رابطه داشتند. کالاهایی که آنها مبادله میکردند شامل لباس، شکر و نیل میشد. بعضی از این بازرگانان بایستی ثروتمند بوده باشند، چرا که همان منبع با اشاره به کاروانسرای جده و کاروانسرای مستوفی سابق در اصفهان خاطرنشان میسازد که تجار ثروتمند هند در آنجا مأوا گزیدهاند.83 شاردن به کاروانسرای مولتانیها در شیراز اشاره میکند و آنرا زیباترین کاروانسرای شهر میخواند.84 این حقیقت که آنها در امر معاوضه پول برتری یافتند، شاید نمایانگر افزایش نقش کلی آنها در حیات تجاری هندیان در واپسین سالهای سده هفدهم باشد. این امر همچنین میتواند از حضور فزاینده بانیان شهرهای مختلف شمالی نیز استنباط شود که در سه دهه آخر قرن هفدهم از آن یاد شده است.85 آنها در مسیر ولگا فعال بودند؛ جایی که آنها اولین مکان را فقط به ارامنه واگذار کردند. اولین باری که از حضور هندیها در هشترخان یاد شده، در اوایل قرن هفدهم بوده است گرچه مشخص نیست که آیا آنها مستقیماً از هند آمدهاند یا از طریق ایران؟86
پینوشتها
1. این مقاله ترجمهای است از:
Rudi matthee "MERCHANTS IN SAFAVID IRAN: PARTICIPANTS AND PERCEPTIONS" Journal of Early Modern History, 4-3-4 , Leiden, 2000
] قابل ذکر است که این ترجمه به رؤیت مؤلف محترم که زبان فارسی را خوب میداند رسیده است.[
2 . Sanjay Subrahmanyam.
3. Sanjay Subrahmanyam, The Portuguese Empire in Asia 1500-1700: A Political and Economic History (London, 1993), 19.
4. Jean Calmard.
5 . Rudiger Klein's.
6. Edmund Herzig.
7- Ina Bagdiantz McCabe.
8. Mehdi Keyvani, Artisans and Guild Life in the Later Safavid Period: Contributions to the Social-Economic History of Persia (Berlin, 1982): Jean Calmard. "Les marchands iraniens. Formation et montée d'un groupe de pression 16 e -19e siécles,” in Marchands et hommes d'affaires asiatiques dans I'Océan Indien et la Mer de Chine 13e-20e siécles, ed. Denys Lombard and Jean Aubin (Paris, 1987). 91-107: Edmund Herzig. "The Armenian Merchants of New Julfa, Isfahan: A Study in Pre-modern Asian Trade" (Ph.D.dissertation, Oxford University, 1991): and "The Family Firm in the Commercial Organization of the Julfa Armenians," in Etudes Safavides, ed. Jean Calmard (Paris /Tehran, 1993). 287-304: Ina Baghdiantz McCabe, The Shah's Silk for Europe's Silver: The Eurasian Trade of the Julfan Armenians in Safavid Iran and India (1530-1750) (Atlanta, 1999); Rüdiger Klein, “Caravan Trade in Safavid Iran (first half of the 17thcentury)". in Etudes Safavides, ed. Calmard. 305-18. See also Stephen Frederick Dale, Indian Merchants and Eurasian Trade,(1600-1750) (Cambridge, 1994).
9. تجار و سوداگر، تا حدی مترادف هستند، اما دومی برای بازرگانان کم اهمیت به کار میرفت. ر.ک:
Keyvani, Artisans and Guild Life, 216
10. V.A. Baiburtian, Armanskaia Koloniia NoVoi Dzhul'fy v XVII veke (Rol'novoi
Dzhul'fyV irano-evropiskikh politicheskikh i ekonomicheskikh zvaziakh) (Erevan,
1969), 77.
11. Shushannik Khachikyan. "Typology of the Trading Companies Owned by theMerchants of New Julfa”, "paper presented to the Second Conference of Iranian Studies, May 1998, Bethesda, MD.
12. Ina Baghdiantz McCabe, "Silk and Silver: The Trade and Organization of New Julfa at the End of the Seventeenth Century,"Revue des Etudes Armeniennes 25 (1994-5), 396.
13. McCabe, "Silk and Silver," 398.
14."Dar danistan-i karavasaraha-yi Isfahan," Vademecum of Iong- distance merchants,
British Museum, Ms. Sloane 4094, facsimile and German trans. in Heinz Gaube and E. Wirth, Der Bazar von Isfahan (Wiesbaden, 1978), 261-85.
15. نظیر مضاربه نزد مسلمانان.
16. کاماندا توسط جان فرای مورد اشاره قرار گرفته است...
John Fryer, A New Account of East India and Persia being Nine Years' Travels 1672-1681, 3 vol. (2d ed., London, 1909-15), vol. 2, 249: and in Kéram Kévonian, “Marchands arméniens au XVIIe siécle,” Cahiers du Monde Russe et Soviétique 16 (1975). 233, fn. 116. See also the EIC report in R.W. Ferrier, "The Agreement of the East India Company with the Armenian Nation 22nd June 1688,"Revue des Etude Arméninnes, n. s., 7 (1970). 427-43 (431-32).
برای اطلاع از شیوههای تجاری ارامنه و بهطور کلی نقش ارامنه در تجارت عصر صفوی ر.ک:
Herzig, "The Armenian Merchamts": and McCade, The Shah's Silk, ch.7.
17. See Michel Aghassian and Kéram Kévonian, "Le commerce armenien dans I'Onéan Indien aux 17e et 18e Siécles,” in Marchands et homes d'affaires, 155-81.
18. Avedis K. Sanjian, The Armenian Communities in Syria under Ottoman Dominaton (Cambridge Mass, 1965), 48-49; and C-D. Tékéian, "Marseille, la Provence et les Arméniens,” Mémioires de l'lnstitul Historique de Provence 6 (1929), 10.
19. G. Alishan, Armanio-vaenetsianskie otnosheniia, 323, cited in aiburtian, Armanskaia Koloniia. 55.
20. Raymond H. Kévorkian, "Le négoce international des Arméniens au XVII siecle." in Arménie entre Orient et Occident. Trois mille ans de civilisation, ed. Idem (Paris,1996). 148.
21. Kévorkian, "Le négoce international des Arméniens”; and V. Bayburdyan, Naqsh-i Aramanah-I Irani dar tijarat-I bayn al-milali ta payan-I sadah-I 17 miladi, trans. AdikBaghdasariyan (Tehran, 1375/1996), 97-98.
(نقش ارامنه ایرانی در تجارت بین المللی پایان سده 17 میلادی).
22. Bruce Masters, The Origins of Western Economic Dominance in the Middle East:Mercantilism and the Islamic Economy in Aleppo, 1600-1750 (New York, 1988), 63,
توجه را به این واقعیت جلب میکند که ارامنه غیر ایرانی در تجارت ابریشم مدخلیتی نداشتند، ارامنه کالاهای دیگری غیر از ابریشمی که در کتاب راهنمای کاروانسراها ذکر شده، حمل میکردند.
Gaube and Wirth, Der Bazar von Isfahan, 276-77. See also Jean-Bapt. Tavernier. Les six voyages de monsieur J.B. Tavernier en Turquie, en Perse, et aux Indes, 2 vols. (Utrecht,1712), vol. l, 467; and Jean Chardin, Voyages du chevalier Chardin en Perse, at autres lieuxde l'Oricnt, ed. L, Langles, 10 vols. and map (Paris, 1810-11), vol 3, 380.
23. Baghdiantz-McCabe, "Silk for Silver," 402.
24. Early Voyages and Travels to Russia and Perssia by Anthony Jenkinson and otherEnglishmen, ed. E. Delmar Morgan and C.H. Coote, 2 vols. (London, 1886), vol. 2.397; Algemeen Rijks Archief (Dutch National Archives) The Hague ARA).Henceforth VOC 1152, Constant, Gamron to Batavia, ll March 1945, fols. 82r-83.
25.IOR E/3/47/5627, Edvards, Isfahan to London, 16 Oct. 1987, unfol See also G/40/4, 1690. Gladman, Gombroon to London, 10 March 1691. fol. 244; E/3/51/6067,1694, E/3/50/5984,
نامه پنج بازرگان به گلادمنGladman، گمبرون در:
II March 1695, unfol.; E/3/51/6132, Bragwin, Isfahan to London, 18 Dec. 695,and 3/52/6289, Major, Tabriz to London. 14 Oct. 1696, unfol.
26. Steensgaard.
27. ر.ک: تحقیق اخیر:
Baghdiantz-McCabe, The Shah's Silk, passim.
28. See Michel Aghassion and Kéram Kevonian,"Le commerce armenien." 159.
29. Herzig,``The Armenian Merchants,'' 165.
30. Fryer.
31. Fryer. A New Account, vol. 2, 258.
جهت اطلاع از ثروت تجار ارمنی ر.ک:
Kerarn Kevonioan, ``Marchands arneniens,'' 233. fn. 116.
32- Jean-Baptiste Tavernier, Les six voyages de Jean Baptiser Tavernier, vol 1, 467.
33- ARA, VOC 1373, Van den Heuvel, Gamron to Batavia, 19 April 1683, fol.885r.
زکریا، احتمالاً زکریای سارهاتیان است که ریاست هیئت نمایندگی ارامنه جلفا را به دربار مسکو در سال 1659ـ1660م برعهده داشت.
34 . Chardin, Voyages, vol. 3,144.
35. IOR, E/3/42/4820, Smith, Gombroon to Surat, 16 May 1682, fol. 5.
36. برای اطلاع از شکست قراردادهای متعدد بین کمپانی هندشرقی انگلیس و ارامنه ر.ک:
R. W. Ferrier. ``The Arnenians and the East India Company in Persia in the Seventeenth and Early Eighteenth Centuries,''Economic History Review, 2nd ser. 26(1973), 38-62 and idem, ``The Agreement of the East India Company with the Armenian Nation.''
اینکه ارامنه خودشان علاقهمند بودند با کشتیهای دریایی اروپایی معامله کنند از پیشنهاد آنها به فرانسویان در سال 1650م مبنی بر حمل ابریشم آنان به فرانسه نمایان میشود. این قرارداد هرگز جنبه عملی به خود نگرفت. ر.ک:
Memoires de Francois Martin Fondateur de Pondichry (1665-1696), 3 vols., ed Alfred Martineau (Paris, 1931-34) vol. 2, 189.
37 . V.K.Voskanian. “Les armeniens à Moscou du XVe au XVII' siecle.” Revue des Etudes Armeniennes, n.s. 9 (1972), 425.
38 . E. Zevakin. ``Persidskii vopros v russko-evropeiskikh otnosheniiakh XVII veke.''
Istoricheskie Zapiski 8 (1940), 157.
39. فیلیپ زاگلی، شخصیت متلون و ماجراجویی است که فرستاده سیاسی گردید. او یک ارمنی بود که در جلفای جدید به دنیا آمد. حدود سال 1080ق/ 1669م وارد پاریس شد و مدعی شد که پسر داروغه عباسآباد در اصفهان است. او بعداً به آمستردام و مسکو رفت و ادعا کرد که فرستاده پادشاه فرانسه است و وظیفه سازماندهی دستههای تفنگدار را در ایران بر عهده دارد. وی موفق به ورود به ایران نشد و سرانجام به سوئد رسید و نامههایی از شاه سوئد برای ایران دریافت کرده، سپس بار دیگر به روسیه رفت. این پروژه به نظر میرسد با شکست رو به رو شده از این رو، او بعداً سعی کرد در لهستان بخت خود را با این تدبیر که تجارت ارمنیان ایران را به لهستان هدایت خواهد کرد، محک زند. این طرح پذیرفته نشد, اما اولیای امور لهستان را برانگیخت که به او لقب کنت داده و او را به عنوان فرستاده سیاسی در سال 1120ق/ 1698م به دربار سلطان حسین بفرستند. وی از مسیر امپراطوری عثمانی حرکت کرد، جایی که مجبور شد خود را مسلمانِ سنی جلوه دهد. به محض ورود به ایران به تشیع گروید و نام امامقلیبیگ را برای خود برگزید. ]مطالبی که در ارجاع فوق راجع به فیلیپ زاگلی آمده, توضیح تکمیلی است که نویسنده برای مترجم این مقاله ایمیل کرده است.[
40. See R.Gulbenkian, ``Philippe de Zagly, marchand armenien de Julfa, et I'etablissement du commerce persan en Courlande en 1696,'' Revue des Etudes Armeniennes, n.s.7(1970), 361-99; Stefan Troebst, ``Isfahan-Moskau-Amsterdam. Zur Entstehungsgeschichte des moskauischen Transitprivilegs fur die Armenische Handelskompagnie in Persien (1666-1676),” Jahrbucher zur Geschichte Osteuropas 41 (1993), 180-209; idem, “Die Kaspi-Volga Ostsee- Route: Handelskontrollpolitik Karls XI. Die schwedischen Persien-Missionen unter Ludwig Fabritius 1979-1700,'' Forschungen Zur Osteuropisen Geschichte 54 (1998), 127-204; and idem, ``Narva und derAussenhandel Persiens im 17. Jahrhundert. Zum merkantilen Hintergrund schwedischen Grossmachtpolitik,'' in Die schwedischen Ostprovinzen Estland und Livland im16.und 18. Jahrhundert, ed. Alexander Loit and Helmut Purimae (Uppsala, 1993), 161-78; and,
برای اطلاع از این تجارت ر.ک:
Rudolph P. Matthee. The Political Economy of Safavid Iran: Silk for Silver, 1600-1730 (Cambridge, 1999) 192-202.
41. al - Mukha(Mocha) المخا(مخا) منطقهای است, عربستان جنوبی در کنار تنگه عدن و دریای قلزم. ر.ک:حسین مؤنس، اطلس تاریخ اسلام، ترجمه آذرتاش آذرنوش، (چاپ اول: تهران, انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1375) ص 49، (مترجم)
42. به عنوان مثال ر.ک:
ARA, VOC 1188, Daghregister Basra, 7 Oct. 1651-31 July 1652, fol. 464v.
43. Tenreiro.
44. Antonio Tenreiro, ``Itinerario'' in Itinerarios da India Portugal por terra, ed.Antonio Baiao (Coimbra, 1923), 10.
45.Sephardim یهودیان شرقی هستند در مقابل آن ها Ashkenazimیا یهودیان غربی قرار دارند. اینها عمدتاً در اروپای شرقی زندگی میکردند. Sephardim کسانی هستند که در اواخر قرن 15و 16 هنگامی که مسیحیان اسپانیا را مجدداً از دست مسلمانان گرفتند از آنجا رانده شده و عمدتاً به امپراطوری عثمانی رفتند و از آنها به خوبی استقبال شد بعضی هم به ایران آمدند. ]مطالبی که در ارجاع فوق آمده, توضیح تکمیلی است که نویسنده مقاله برای مترجم ایمیل کرده است.[
46. Rudiger Klein, “The Port City of Badar Abbas,” 50-51.
47. Thomas Herbert.
48. Thomas Herbert, Travels in Persia, 1627-1629, abridged edition., ed. Sir WilliamFoster New York, 1929). 29-30.
49. Worm.
50. Johann-Gottlieb Worm, Indian - und persianische Reisen, oder: zehnjrige auf Gross Java, Beugala. Und in Gefolge Herm Joann Jusua Kolelar, hollandischen Abgesandtens an denSophi in Persien geleistete Kriegsdienste (Leipzig, 1736), 258-59.
51. Raphael du Mans, Estat de la Perse en 1660, ed. Ch. Schefer (Paris, 1890). 193;Chardin, Voyages, vol. 7, 442.
تاورنیه تعدادی از خانوادههای یهودی اصفهان را شمرده است.
Tavernier, Les six voyages, vol. 1, 734, as ca. 600.
52. Chardin, Vayages, vol. 6, 133. Chardin, Vayages, vol. 2, 388.
خاطرنشان می سازد که هزار خانوار یهودی قزوین همگی فقیر بودند.
53. Cornelis de Bruyn.
54. Cornelis de Bruyn, Reizen over Moskovie, door Persie en Indie (Amsterdam, 1714),320.
55. Arakel de Tabriz, Livre d'histoires, trans. M. I. Brosset, in Collections d'historiens armeniens, 2 vols, (St. Petersburg, 1874-76), vol. 1, 495.
56. Struys
57. J.J. Struys, Drie aanmerkelijke en seer rampspoedige Reysen door Italien, Griekenlandt, Lijflandt, Moscovien. Tartarijen. Meden, Persien, Oost-Indien, Japan, en verscheyden andereGewesten (Amsterdam, 1976). 254-55.
58. Schillinger.
59. Pere Franz Caspar Schillinger, Persianische und Ost-Indianische Reise (Nuremberg, 1707), 266.
60- ARA, VOC 1215, Willemsz., Gamron to Batavia, 30 March 1657. fol. 863v.
61. Gaube and Wirth. Der Bazar von Isfahan, 268-69.
62. ARA, VOC 1109, De Leeuw, aboard ``Utrecht,'' to Batavia, 10 Aug. 1634, fol,72.
63 . فضلی خوزانی اصفهانی، افضل التواریخ، ج 3.
Christ's College, Cambridge, ms. Dd. 5.6, fol. 406a.
64. Tavernier, Les six voyages, vol. 1, 470.
65. Ibid, p 670.
66 . تلاش های سال 1646م برای گفت و گو با یهودیان در منبع ذیل ذکر شده است:
ARA, Coll, Geleynssen de Jongh, 283, Extract Daghregister Winnincx, 8 Jan.1656
برای اطلاع از عملیات سال 1657م ر.ک:
VOC 1215, Willemsz., Gamron to Heren XVII, 30 March 1657, fol 863vo; A Chronicle of the Carmelites in Persia and the Papal Mission of the XVIIth and XVIIth Centuries, 2vols., ed. Chick, (London. 1939). vol. 1, 364-67; Vera Basch Moreen, Iranian Jewry'sHour of Peril and Heroism (New York / Jerusalem. 1987); and Rudi Matthee, ``TheCareer of Mohammad Beg, Grand Vizier of Shah `Abbas II (r. 1942-1666).' IranianStudies 24 (1991), 27-29.
67. Generale missiwen van gouverneurs en raden aan Heren XVII der Verenigde Oostindische Compagnie, ed. W. Ph. Coolhaas, vol. 3. 1655-1674 (The Hague. 1968), 173.
68. Chardin, Voyages, vol. 6, 134. See also The Salmon. Historie und Geugraphie desgegen-wrtigen Staat in Persien (Altona / Flensburg, 1739), 262.
69. ARA, VOC 1747, fols. 96-97, 181-82. 449-50, 475; VOC 1763, fols. 33, 42.177-80,197. 206-07, 209. 460-61. 484, VOC 1779, fols. 111-13, 117-18, 127-28,129-30,132-34, 139, 144-46, 151-52.
70. ARA, VOC 1224. Willemsz., Gamron to Van Wijck, Isfahan, 21 July 1657. Fol.390.
ARA, VOC 1226, Willemsz., Gamron to Batavia, 1 March 1658. fol. 795.
71. ARA, VOC 1373, Van den Heuvel, Gamron to Batavia. 19 April 1683, fol.885r.
72. In ARA. VOC 1332, Memorandum Bent to Casembroot, I June 1679, fol.919v,
یعقوب بابو، یکی از تجار یهودی است که از او به عنوان سرمایهدار یاد میشود. او در سال 1676م ورشکست شد و ظاهراً به ساحل عربی خلیج فارس گریخت تا از چنگ بستانکاران خلاص شود او کمی بعد از 1679م در کنگ درگذشت. درباره ورشکستگی او در منبع مورد اشاره شده است:
VOC 1406, Transl letter from VOC to Shah Sulayman, June 1684, fol 1281.
73. Chardin. Vayages, vol. 8, 508. See also Relacao novo caminho que fer por terra e mar vidia de India para Portugal, no ano de 1633 o Padre Manuel Godinho, ed. Augusto Reis Machado (Lisbon, 1944), 100.
74. Memoire de la province du Sirvan, en forme de Lettre adressee au Pere Fleuriau,” in Lettres edifiantes et curieuses ecrites des missions etrangeres (Toulouse, new ed.,1810) vol. 4, 27.
75. Tavernier, Les six voyages, vol, 1, 421-2.
تاورنیه از رقم 10000ـ 12000 صحبت میکند.
Jean de Thevenot, Suite du voyage de Levant (Paris, 1674), 217.
76. A. Hamilton, A New Account of the East Indies, 2 vols. (Edinburgh,1727). vol 1,84.
77. به عنوان مثال به توصیفات تاورنیه ر.ک:
Les six voyages, vol 1, 470; Chardin, Voyage, vol. 4, 64; and De Bruyn, Reizen over Moskovie, 320-21.
78. ر.ک: رسول جعفریان، دین و سیاست عصر صفوی (چاپ اول: قم، انتشارات انصاریان, 1370) ص353.
79. Stephan Dale.
80. Dale, Indian Merchants and Eurasian Trade, 661T.
81 . کلمه بانیان یا بانیه, ریشه در کلمه بانیک یا وانیک سانسکریت دارد که بر بازرگان دلالت میکند. در نوشته هندو ـ فارسی کلمه عربی بقال»تاجر خردهفروش«در هندو»مغازهدار«در ایران, مترادف بانیان به کار میرود, نه تنها در ایران, بلکه در هند نیز بانیان نوعاً به عنوان تاجران خردهفروش و مغازهداران به کار برده شدند. ر.ک:
Irfan Habib, ``Merchant Communities in Precolonial India,'' in The Rise of Merchant
Empires: Lang-distance Trade in the Early Modern World, 1350-1750, ed. James
D.Tracy (Cambridge, 1990), 371-99.
82. Adam Olearius, Vermehrte newe Beschreibung der Muscowitischen und PersischenReyse... an den Russischen zaar und Konig in Persien geschehen (Schleswig. 1956; facsimile repr. 1971), 559.
83. Dar danistan-i karavansaraha, in Gaube and Wirth, Der Bazar uon Isfahan, 276-77, 280-83.
84. Chardin, Voyages, vol 8, 418.
85. Pere de la Maze, description of Shamakhi, in Archivum Romanum Societatis Iesu, Rome, (ARSI), GAII. 97II., and A. A. Rahmani, Azerbaidzhan u kontse XVI i XVIIvekov (Baku, 1981), 179.
86. A. I. Iukht, ``Indiiskiia koloniia v Astrakhani,'' Voprosy Istorii 3 (1957), 138, andWolfgang Sartor, ``Die Wolga als internationaler Handelsweg fur persische Rohseide. Ein Beitrag zur Handelsgeschichte Russlands im 17. und 18. Jahrhundert'' (Ph.D.dissertation, Free University of Berlin, 1992), 232-36; and A. I. Iukht, Torgovlia svostochnymi stranami i vnutrennii rynok Rossii (20-60-e gady XVII veka) (Moscow, 1994),75-77.