۴.
کلید واژه ها:
توسعه فرهنگی اهداف فرهنگی سرمشق های فرهنگی
برنامه ریزی توسعه در هرکشوری عمدتاً با هدف انضباط بخشی و جهت دهی به فرایند توسعه انجام می شود و هدف اصلی آن سرعت و شتاب به حرکت توسعه در همه ابعاد است. برای این مهم از همه امکانات و ابزارها از جمله ظرفیت های میراث فرهنگی کشورها استفاده می شود. در نتیجه برنامه ریزی فرهنگی با اهداف توسعه ای یکی از ابعاد ثابت نظام برنامه ریزی است. با این حال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، افزون بر خواست توسعه و پیشرفت کشور خواسته دیگری نیز هم زمان و چه بسا با قوت و قدرت بیشتری مطرح شد: ارتقاء و اصلاح نظام فرهنگی کشور در چارچوب ارزش های دینی. از این منظر، نظام برنامه ریزی فرهنگی کشور با این امر مواجه شد که به جای توجه صرف و یک بعدی به توسعه و نقش فرهنگ در پیشبرد و شتاب به آن، باید به تحول و ارتقای هم زمان نظام فرهنگی در چارچوب ارزش های دینی نیز توجه کند. در پژوهش پیش رو به دنبال پاسخ به پرسش ها هستیم که این خواست دوگانه و دو بعدی در نظام برنامه ریزی فرهنگی، چگونه تحقق یافته است؟ آیا امکان پیشبرد هم زمان این دو سیاست در قالب یک برنامه وجود دارد؟ تعارض های احتمالی این دو خواست، چگونه رفع شده است؟ آیا چنین الگویی از برنامه ریزی فرهنگی در برنامه های توسعه، قابل استفاده است؟ این بررسی ترکیبی از روش های اسنادی کتابخانه ای و روش تحلیل محتوای کیفی است. همچنین سعی شده از دانش ضمنی و تجربی برنامه ریزی توسعه بهره گرفته و تجربه برنامه ریزی فرهنگی در برنامه های توسعه در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی، مبنای پاسخ به این پرسش باشد. یافته های مطالعه، برنامه ریزی فرهنگی چند بعدی در برنامه های توسعه، در پنج محور شامل سرمشق فرهنگی، رویکرد برنامه ای، قلمرو فرهنگی، اهداف فرهنگی و ابزارهای برنامه است. براساس نتایج این مطالعه، در الگوی برنامه ریزی توسعه فرهنگی، سرمشق فرهنگی حاکم بر برنامه های توسعه، توسعه گرایی و تعالی گرایی فرهنگی هم زمان، الگوی سیاست گذاری الگوی مسئله محور با محوریت دولت به جای الگوی جهت دهی با نظارت دولت، تلقی هنجاری از فرهنگ بر محور اهداف پنج گانه اصلاح نظام آموزش، اصلاح فرهنگ عمومی، اصلاح الگوی مصرف، کنترل جمعیت و مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان است.