پارسا یعقوبی جنبه سرایی

پارسا یعقوبی جنبه سرایی

مدرک تحصیلی: عضو هیئت علمی دانشگاه کردستان
پست الکترونیکی: p.yaghoobi@uok.ac.ir

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۷ مورد از کل ۳۷ مورد.
۲۱.

موضع مؤلف پنهان حکایت های کلیله و دمنه: برساخت توزیع فضا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کلیله و دمنه مؤلف پنهان اندیشه سیاسی ایرانشهری توزیع فضا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۵ تعداد دانلود : ۵۱۰
در هر یک از متن های کارکردگرای کلاسیک فارسی همچون نوشته های سیاسی-اخلاقی، صدایی ایدئولوژیک و پنهان وجود دارد که به رغم تفاوت های ظاهری حکایت ها و تنوع موضوع آنها، در تک تک بخش ها یا قصه های هر متن جاری است. صدای مذکور که برآمده از موضع مؤلف پنهان متن است، در کتاب کلیله و دمنهبه شکل ضمنی اما مؤکد و مداوم بر رابطه ای فاصله گرایانه و سلسله مراتبی در انواع روابط اجتماعی پای می فشارد. در این نوشتار موضع مؤلف پنهان حکایت های کلیله و دمنهبا تکیه بر دو بافت برسازنده متن -موقعیتی و کلامی- تبیین خواهد شد. البته بنا به سابقه تاریخی تکوین و تدوین حکایت ها، ایدئولوژی های کاستیِ هندی و اندیشه سیاسی ایرانشهری به مثابه بافتِ موقعیتی- معرفتیِ متن مفروض گردیده و برای معرفی، طبقه بندی و تحلیل بافتِ کلامی نیز بر نشانگان توزیع فضا در نوشتار نصرالله منشی تکیه شده است. نتیجه بیانگر آن است که نشانگان توزیع فضا که بر زبان کارگزاران درون متنی در سطوح مختلف جاری شده؛ حاکی از تولید و رواج گفتمانی مبتنی بر حفظ نظمِ از پیش تثبیت شده و مرزبندی های برآمده از آن در قالب نظام تنبیه و تشویق است؛ به طوری که پاداشِ حفظ نظم و رعایت مرز، بقا و رستگاری و عدول از آنها سبب مرگ یا خسران فرض شده است.
۲۲.

منطق حاشیه در مثنوی: سبک ایضاحی و اقتدار مؤلف-راوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مثنوی معنوی حاشیه پردازی سبک ایضاحی اقتدارگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۰ تعداد دانلود : ۴۹۳
مثنوی معنوی از جمله متن هایی است که مؤلف-راوی آن با به کارگیری مداوم فرازبان، سطوحی از حاشیه را همسو با متن به وجود آورده است؛ به طوری که در قیاس با سایر متن های کلاسیک فارسی، حاشیه پردازی مذکور به لحاظ کمیت و کیفیت، متنوع و برجسته است. حاشیه پردازی مثنوی عمدتاً به قصد ایضاح سامان یافته است، اما کارکرد «هدایتی-بازدارنده» ای که کنش ایضاح به همراه دارد، سبب شده است که مثنوی به مثابه متنی اقتدارگرا، و تعامل مؤلف-راوی آن با مخاطب یکسویه فرض شود. چنین تلقی ای حاصل شتاب زدگی در تبیین ساختار و کارکرد حاشیه، نیزکم توجهی به عوامل برسازنده آن در مثنوی است. در این نوشتار، پس از طبقه بندی مصداق های حاشیه در مثنوی، وجوه اقتدارگرایی یا اقتدارگریزی منتسب به آن، پشتوانه های این وجوه، صورت بندی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که سبک ایضاحی مثنوی، خود دو سطح اقتدارگرایانه و اقتدارگریز دارد. در سطح اول، مؤلف-راوی با وجوهی همچون مقدمه نویسی، مثل گویی، گزارش تولید، تداوم و پایان قصه ها، پاسخ به پرسش های مقدر، تفسیر نمادها و اصطلاحات، انواع نتیجه گیری و غیره که برآمده از جبر آموزشی و نیز نظام تعلیمی مکتب خانه ای-فقاهتی است، معنا را به شکلی قطعی و یکسویه به دست مخاطب می رساند. در سطحی دیگر، با گرایش به انواع گیومه ورزی و ارجاع به متن ها و کسان، همچنین با تأسی به تلقی «کسب» باورانه در مقام پشتوانه معرفت شناسی فنا که همراه با عاملیت گریزی سوژه است، اقتدار مؤلف-راوی را به تعلیق درمی آورد. با این وصف، اولاً همه حاشیه پردازی های مثنوی و سبک ایضاحی آن اقتدارگرایانه نیست، ثانیاً آن مقدار هم که هست، لزوماً حاصل معرفت شناسی عرفانی نیست.
۲۳.

ضرورت تبیین تعامل کارگزاران درون متنی در خوانش شعر روایی معاصر (مطالعه موردی: شعرِ «دلم برای باغچه می سوزد» اثر فروغ فرخزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شعر روایی معاصر خوانش شعر کارگزاران درون متنی خواننده پنهان فروغ فرخزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۴ تعداد دانلود : ۳۱۸
بسیاری از اشعار معاصر فارسی در قالب روایت داستانی و به صورت کلیتی وحدت یافته- دارای فرم منسجم- شکل گرفته است. در این اشعار، از یک سو کشف، تبیین یا به قول برساخت گرایان ساختن معنا در گرو درک فرم است؛ از سویی دیگر بنا به جنبه روایی متن، درک صحیح فرمِ این اشعار مستلزم فهم تعامل روایی کارگزاران درون متنی است و کم توجهی به آن مانع از درک مناسب دلالت های معرفتی- زیبایی شناختی متن های اخیر است. با این وصف ارایة الگوها و شیوه های مدرن ِخوانش، از ضرورت های فهم و قرائت شعر روایی معاصر است. برای درک بهتر این ادعا یکی از «شعر-روایت های» فروغ فرخزاد با عنوان «دلم برای باغچه می سوزد» از منظر تعامل راوی و خواننده پنهان و با تکیه بر برخی از مفاهیم الگوهای خوانش ولفگانگ آیزر، امبرتو اکو و ونسان ژوو بازخوانی شده است. نتیجه نشان می دهد که راوی داستان درصدد بازنمایی اضطراب خانواده ای است که افراد آن در وضعیت آستانه ای«سنتی-مدرن» بسر می برند، همسو با بازنمایی راوی، سفیدی ها و فضاهای خالی متن به مثابه موضع خواننده پنهان، حاوی دلالت ها و تداعی هایست که ضمن نشان دادن وضعیت آستانه ای افراد خانواده، تناقض «معرفتی-هویتی» هر یک از آنها را در مقام علّت درونی و تداوم آن در محیط اجتماعی را به مثابه علّت بیرونیِ اضطراب افشاء می کند. این افشاگری که به منزله تکمیل بازنمایی راویست، در قالب سطوحی از الگوهای خوانش همچون قواعد هم مرجعیتی، سامان دهی بر اساس تضاد، آرایه های فاصله سازِ بصری- مکانمند، بینامتنیت های آشکار و غیره آمده است.
۲۴.

گفتمان هی رایج روزگار سهروردی و برساخت روایی مونس العشاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مونس العشاق سهروردی تمثیل عرفانی تحلیل گفتمان انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۳ تعداد دانلود : ۵۰۰
شیخ شرق ندیشه هی حکمی شرق و غرب علم ر به هم ترکیب کرد و حصل ز ین ترکیب ر خمیره زلی نم نهد. و در یکی ز رسلت رمزی خود ب نم مونس لعشق ی فی حقیقه لعشق، نم موجودت صدر ز عقل ول ر تغییر دده و ب نم شخصیت ه و رخ ددهی دستن عشقنه -عرفنه یوسف و زلیخ درمیخته ست. محققن ب تثر ز نگه شرقی شیخ به تحلیل فلسفی- عرفنی ین رویت پردخته ند، بی نکه به جنبه هی سیسی و جتمعی مندرج در ژرف سخت ین ثر توجه نشن دهند. رخ ددهی جتمعی و سیسی و به طور کلی بفت موقعیت و متن، فرض وجود ندیشه هی سیسی و یدیولوژیک شیخ ر در ثر و و ز جمله در ین ثر تقویت می کند. تحلیل ین قصه ب روش تحلیل نتقدی گفتمن در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین نشن می دهد که سهروردی در ین قصه، سه گفتمن صلی ریج در عصر خود ر که در متون عرفنی ب صطلحت «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» تجلی یفته ند، توصیف و نقد کرده ست و ب نتخب شخصیت ه، مکن ه، هم یی ه، تضد معنی و جنبه هی ستعری و رمزی، گفتمن گروه دوم ر بر دو گروه دیگر تفوق می بخشد. گفتمن گروه دوم رمزی ز تعلق گفتمنی خود و ست که غلب کردره و گفترهیش در قلب شخصیت مثلی عشق و شخصیت تریخی زلیخ پدیدر شده ست.
۲۵.

فرازبان و قابلیت های تعاملی آن در روایت های کودکانه فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرازبان فرهاد حسن زاده روایت کودکانه تعامل افقی سهم مخاطب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۴ تعداد دانلود : ۶۴۳
به اذعان بسیاری از محققان و حتی پدیدآورندگان روایت های کودکانه، اغلب ادبیات کودک یکسویه و دیکته ای است. کودکان نه تنها نقشی در تولید آثار کودکانه ندارند، حتی جایگاه مخاطب بودگی آن ها هم در مقام کودک مفروض نیست. در این روایت ها همیشه سایه ای بلند و بزرگ در مقام «نویسنده/ راوی» وجود دارد که مدام تجویز می کند. دامنه این سایه، گاه در قالب شخصیت قدرتمند و زورگوی قصه نیز تداوم می یابد و در مقابل شخصیت کوچک و ضعیف قصه که مخاطب کودک می تواند با او همذات پنداری کند، خودنمایی می-کند. مقدار زیادی از اقتدارگرایی مذکور، حاصل بکارگیری فرازبان و تولید انواع حاشیه آشکار و پنهان است که مولف در پناه آن با شنونده/ خواننده تعاملی یکسویه و عمودی برقرار می کند. برغم این ویژگی اقتدارگرایانه که در بکارگیری فرازبان به چشم می خورد، قابلیتی دیگر و حتی متباین در آن نهفته است که می تواند به تعاملی افقی و برابر بینجامد. نمونه اخیر را می توان در برخی از روایت های کودکانه فرهاد حسن زاده یافت. در این تحقیق شیوه های تعامل افقی و فرازبان محورِ نویسنده/ راوی با مخاطب در چهار داستان «دیو دیگ به سر»، «آقا رنگی و گربه ناقلا»، «همان لنگه کفش بنفش» و «دو لقمه چرب و نرم» از فرهاد حسن زاده با رویه توصیفی- تحلیلی طبقه بندی و تبیین شده است. نتیجه نشان می دهد که نویسنده با گرایش به فرازبان و خلق انواع حاشیه، سعی می کند با سهم دهی به شنونده/خواننده یا یکی از شخصیت های قصه که کودک با او همذات پنداری می کند؛ نوعی تعامل افقی میان نویسنده/راوی با شنونده/خواننده برقرار می کند.
۲۶.

روایت های پسا مدرن و نابسندگی دلالت های بصری الگوهای ارتباط روایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت شناسی الگوهای ارتباط روایی پسامدرن جابجایی ارتباطی مرزشکنی روایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۷ تعداد دانلود : ۳۱۶
آنچه در قالب مبانی یا الگوهای توصیف، تبیین و تحلیل متن های ادبی وجود دارد، بر آمده از وجوه مشترکیست که محققان پس از مطالعه متن های ادبی متنوع بدان دست می یابند. سپس این الگوها از یک سو مبنایی برای معرفی متن های پیش از خود و از سویی دیگر معیاری برای سنجش متن هایی است که الگوها بر شکل گیری آنها اثر گذاشته است. برغم تناسبی که میان الگوهای مذکور با متون برسازنده یا برساخته شده آنها به چشم می خورد، این الگوها به هنگام مواجهه با متن هایی با ساختار یا فضای تعاملی متفاوت، نیازمند بازخوانی و بازسازی است. یکی از این موارد الگوهای ارتباط رواییِ رایج است که برغم تنوع مکاتب روایی و الگوهای پیشنهادی آنها، سطح بصری همگی حاوی نوعی مولف محوری، مرکزگرایی و مرزبندی قطعی بوده؛ در تبیین و نمایش روایت های پسامدرن عاجز می نمایند. در این نوشتار ضمن معرفی زمینه ها، مبانی و شکل های الگو های ارتباط روایی رایج، نابسندگی دلالت های بصری آنها در مواجهه با روایت های پسامدرن نشان داده خواهد شد. در نهایت الگویی ارتباطی در قالب نمودار پیشنهاد شده؛ که بزعم نگارنده می تواند فضای تعاملی همه روایت های موجود را به نمایش در آورد.
۲۷.

بررسی جنسیت در شعر کودک و نوجوان از منظر جامعه شناسی بدن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جنسیت جامعه شناسی بدن شعر کودک و نوجوان بدن آرمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۹ تعداد دانلود : ۸۲۸
انسان بر حسب دارایی بدن، همیشه در موقعیتی بدنمند به سر می برد. بر این اساس اگرچه بدن در مقام عنصری هویت ساز زندگی فردی و اجتماعی هر فرد را سامان می دهد، خود نیز از تکنیک ها و آداب فرهنگی القاء شده از جامعه متأثر می گردد به طوری که جنبه فرهنگی بدن بر بعد بیولوژیکی و زیستی آن غالب می شود؛ کنش ها و وضعیت هایی برای هر فرد تجویز می کند یا متصور می شو د که باید آنها را نقش های اجتماعی و اساس هویت افراد خواند. یکی از این موارد، ساماندهی بدن ها بر حسب شیوه های جنسی و جنسیتی القاء شده از جانب نیروهای فرهنگی هر جامعه است. در این نوشتار نقش های جنسی کلیشه ای یا همان جنسیت زن و مرد ایرانی نیز تفاوت های جامعه شناختی آنها در نمایش «بدن آرمانی» و «بدن مطلوب» منطبق با الگوی فرهنگی در شعر فارسی کودک و نوجوان بررسی شده است. مبنای نظری بحث، آرای برخی از صاحب نظران جامعه شناسی بدن و روش تحقیق بر شیوه تحلیل محتوای کمی و کیفی -پدیدارشناسی تجربی- استوار است. نتیجه نشان می دهد که الگوی فرهنگی ساماندهی بدن در شعر کودک و نوجوان بیشتر با جهان سنتی ایرانی هماهنگ است و از نگاه مدرن و مصرفی می گریزد و بر همین اساس نقش ها میان زن و مرد توزیع شده یا در قالب بدن آرمانی و مطلوب از آنها انتظار می رود.
۲۸.

نظم و کارکرد گفتمان فلسفه ستیزانه خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هژمونی فلسفه ستیزی قصاید خاقانی نظم گفتمانی رسانه شعر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶۱ تعداد دانلود : ۹۹۳
ادبیات در مقام رسانه، حاوی قدرتی غیرمستقیم و هژمونیک است. این ویژگی در همه انواع ادبی ملل وجود دارد. منتهی شدت و ضعف تأثیرگذاری به اقتضای عواملی همچون دوره، موضوع و ژانر متفاوت است. یکی از موضوعاتی که در اشعار اغلب شاعران کلاسیک فارسی نمود یافته و تأثیر بسزایی بر مخاطبان، و بر جریان فکری ایرانیان گذاشته است، بحث های کلامی مبنی بر عقل ستیزی به صورت خاص و فلسفه گریزی یا فلسفه ستیزی در معنای عام آن است. از میان اشعار شاعران کلاسیک فارسی یکی از قصاید خاقانی با مطلعِ «چشم بر پرده امل منهید/ جرم بر کرده ازل منهید» در فلسفه ستیزی جایگاه ویژه ای دارد. در این نوشتار پس از معرفی نظم گفتمانی قصیده مذکور، هژمونی برآمده از آن نظم گفتمانی، در دو سطح «دلالت های معنایی» و «جنبه فنی رسانه» در درک شیوه های اعمال قدرت هژمونیک و درنهایت آسیب شناسی آنها بررسی شده است. اساس تبیین نظم گفتمانی و هژمونی برآمده از دلالت های سطح معنایی، برخی از مفاهیم نظریه تحلیل گفتمان انتقادی «لاکلاو» و «موفه»، و مبنای بررسی کارکرد هژمونیک شعر در سطحِ فنی رسانه، سخنان «جان ب. تامپسون» است
۲۹.

الگو های ساختارگرایی و روایت های پسامدرن: تعامل یا تباین ( نمونه: تحلیل رمان کولی کنار آتش با الگوی کنشی گریماس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارگرایی کولی کنار آتش روایت پسامدرن الگوی کنشی گریماس کارکرد معکوس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵۲ تعداد دانلود : ۹۴۵
یکی از مشهورترین مکتب های روایت شناسی که در بررسی متون ادبی بکار می رود، ساختارگرایی است. این رویکرد در مقام روشی قاعده مند سعی می کند با تقلیل متن به اجزاء سازنده در روساخت و ژرف ساخت و گره زدن آن ها به یکدیگر، به نقطه ای مرکزی در متون دست یابد و از این طریق، ابهام روابی متون ادبی را بگشاید. رسالت و کارکرد ساختارگرایی حاکی از آن است که روش مذکور فقط برای تفهیم ابهام روایی متون مرکزگرا بسنده می نماید و از تبیین معنا یا معانی در متون ساختارستیزی چون روایت های پسامدرن عاجز است. نوشتار حاضر در صدد است تا نشان دهد که با ساختارگرایی می توان به تحلیل و تبیین دلالت های متنی انواع متون ادبی پرداخت. منتهی این شیوه تحلیل، در روایت های مرکزگریزی مانند روایت های پسامدرن؛ علیه خود عمل می کند و به نوعی واسازی دست می زند. به عبارتی دیگر اگر منتقد با الگوی ساختارگرایی به تببین روایت های پسامدرن بپردازد نمی تواند به ساختاری تقابلی و قرینه مند و نیز نوعی مرکز در قالب ژرف ساخت دست یابد. چرا که چنین تلقی ای با رسالت این دسته از متون تباین دارد. برای اثبات این ادعا، کارکرد معکوس الگوی ساختارگرایانه گریماس در مواجهه با روایت پسامدرن «کولی کنار آتش» نشان داده شده است.
۳۱.

سطوح تعلیق و تثبیت معنای نظربازی در نگاه عارفانه غزل سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۰ تعداد دانلود : ۶۹۴
نظربازی در غزلیات سعدی نه تنها از منظر بسامد چشمگیر، که از نظر شیوه های اظهار هم متنوع است. تحقیقات پیشین عمدتاً با رویکردی محتوامحور و نگاهی عرفانی، به تبیین نظربازی پرداخته اند، اما لذت قرائت متنِ دربرگیرنده مفهوم نظربازی و نیز درک معنا یا معانی آن، در گرو کشف شیوه بیان راوی است. این نوشتار درصدد است تا نشان دهد که راوی غزلیات سعدی چگونه با ایجاد تصور تابوشکنی به مثابه نوعی تعلیق، ابتدا مخاطب را دچار نوعی پرسه کرده، سپس به معنای دلخواه خود می رساند. نتیجه حاکی است که راوی غزل برای طرح معنایی فلسفی یا عرفانی درباب کنش نظربازی، با درجاتی از تعلیق در سه لایه از بافت کلامی- بیت، غزل و کل غزلیات- سه سطح روایت می سازد که مخاطب در هریک از این سطوح، ظاهراً با شکلی از تابوشکنی روبه رو می شود. اما تنش به وجودآمده در هر سطح با توجه به بافت کلامی سطح بالا و یا در قیاس با هم، فروکش کرده، تصور تابوشکنی منتفی می شود. درنهایت مخاطب به سوی معنایی واحد یا غالب - اعم از فلسفی یا عرفانی- سوق داده می شود.
۳۴.

سهم علائم ویرایشی در داستان پردازی پسامدرن فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی آیین نگارش و ویراستاری
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر ادبیات داستانی
تعداد بازدید : ۲۰۲۸ تعداد دانلود : ۱۳۴۰
داستان های پسامدرن معمولاً با بحث هایی بازیگوشانه درباره خودِ زبان و کنش داستان نویسی درصدد سلب اقتدار از «فراروایت» هستند. فراروایت نظامی دلالتی- معرفتی است که مدعی کشف معنای نهایی یا درک حقیقت است و می کوشد سلطه خود را بر ساختار دلالتی همه متون از جمله ادبیات بگستراند. ادبیات پسامدرن برای مقابله با این سلطه، هر گونه نظمی را که مایه قوام فراروایت هاست، در تمامی سطوحِ متن از جمله سطح دیداری به بازی می گیرد. در کنار بازی های نامتعارف سطح لفظی یا معنایی، هنجارشکنی های سطح دیداری این متون آن قدر زیاد است که می توان آنها را جزء ویژگی های سبکی به حساب آورد. یکی از اشکال هنجارشکنی که کاربرد خودآگاهانه آن خواننده را دچار تعلیق می کند، کاربرد نامتعارف علائم ویرایشی است. در این مقاله، هنجارشکنی های علائم ویرایشی در داستان های پسامدرن فارسی، با تأکید بر آثار بیست و شش تن از نویسندگان دهه های هفتاد و هشتاد بررسی می شود.
۳۵.

تحلیل صورتبندی راوی شعر فروغ فرخزاد از اضطراب خانواده دنیای مدرن برمبنای نظریه موری بوون(مقاله کوتاه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب خانواده مدرنیته شعر فروغ فرخزاد نظریه موری بوون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۸ تعداد دانلود : ۳۸۸
هدف: شاخه های هنر از جمله ادبیات همیشه حامل شوق ها و اضطراب های بشریست. یکی از این اضطراب ها تقابل کهنه و نو است که با برآمدن مدرنیته شدت گرفت. اضطراب مدرنیته به صورت شک، ابهام و تناقض در ادبیات نمود یافت و شخصیتی شکست خورده، منزوی و متردد، محور روایت های ادبی شد. در ادبیات مذکور، تصویر خانواده به دلیل تمایز یافتگی افراطی افراد آن، بصورت فضایی ناامن و خالی از روابط صمیمی در آمد. این وضعیت از اول قرن چهاردهم شمسی به آرامی وارد فضای شعر و داستان فارسی شد، تا هنوز هم کم وبیش ادامه دارد. غرض از این تحقیق علاوه بر انعکاس تجربه تاریخی ایرانی، نشان دادن ظرفیت و قابلیت متون ادبی بویژه ادبیات فارسی در راستای کمک رسانی به تببین نظریه های روان در مانی و مشاوره در تعامل درمانگر و درمان پذیر است. روش: روش تحقیق تلفیقی از نشانه شناسی روایی با نظریه نظامهای خانوادگی موری بوون است. به همین منظور ابتدا دلالت های هنری شعر رمزگشایی شده است سپس آن رمزگشایی، در خدمت عناصر تحلیلی نظریه موری بوون قرار گرفته است. یافته ها: شعر فروغ فرخزاد حاوی موضوعات متنوعی مبنی بر اضطراب دنیای مدرن است. یکی از نمونه های آشکار انعکاس اضطراب مدرنیته در نهاد خانواده، شعر «دلم برای باغچه می سوزد» است که در اوایل دهه چهل به روایت در آمده است. در این شعر، راوی با استفاده از شخصیت پردازی مستقیم و غیر مستقیم، عناصر هویتی ثابت و متغیر افراد را که منجر به جدایی آنها شده است در دو سطح زبانی و بصری به تصویر می کشد و خانواده ای مستاصل را معرفی می کند. نتیجه گیری با توجه به نظریه نظامهای خانوادگی موری بوون، نتیجه حاکی از آن است که افراد خانواده با تمامی تمایز یافتگی هویتی به «تفکیک خویشتن» در معنای اصطلاحی نظریه نرسیده اند. از طرفی دیگر قاعده «مثلث ها» که با وارد کردن دیگری سعی می کند اضطراب را کنترل کند، برای هیچ یک از اهالی خانواده اتفاق نیفتاده است به همین دلیل نظام خانوادگی از هم گسسته و افراد در کنار هم احساس تنهایی می کنند.
۳۶.

ساختار روایی کلیله و دمنه براساس گفتمان کاویِ تعاملِ رای و برهمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کلیله و دمنه ساختار روایی رای و برهمن گفتمان کاوی روابط قدرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴۶ تعداد دانلود : ۱۰۲۴
کلیله و دمنه ازجمله آثار ادبی- سیاسی است که محققان عمدتاً برای اثبات جنبه سیاسی داستان ها و تعیین نوع اندیشه سیاسی یا نوع روابط قدرت در آنها، به محتوای داستان ها پرداخته و از تامل در ساختار حکایات بازمانده اند؛ درحالی که مشهودترین دلالت برای درک موارد مذکور، ساختار این داستان هاست که با تعامل گفت و شنودی دو کارگزار روایی، یعنی رای و برهمن، به مثابه پیوند دولت و دین، در تمام حکایات تداوم می یابد. این تحقیق با تاکید بر دلالت های زبانی روایی متن، درصدد بررسی روابط قدرت میان رای و برهمن و نیز تعیین میزان همخوانی داستان ها با الگوی پیوند دولت و دین است. به همین منظور تعامل آن دو از منظر دو الگوی گفتمان کاوی با نام های «حق نوبت گیری» و «اصل پرسشگری»، در کلیله و دمنه ترجمه نصرالله منشی بررسی شده است و نتیجه نشان می دهد که غرض از تعامل گفت وشنودی «رای» با «برهمن»، علاوه بر تاکید بر پیوند دولت و دین، کسب مشروعیت برای رای است.
۳۷.

تابوشکنی در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عرفان شطح تابوشکنی طامات لباسات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱۹ تعداد دانلود : ۶۶۵
هنگام مطالعه متون عرفانی، در کنار ارتباط جذبی سالک با خدا که توأم با توکل، شیفتگی، تسلیم و در نهایت فناست، ارتباط دیگری نیز وجود دارد که در ظاهر گفتار و کردار، حریم مقدس و نامقدس را رعایت نمی کند. اجتماع این تلقی «تابوشکنانه» با آن رابطه انفعالی، هر خواننده ای را دچار تناقض می کند. نوشتار حاضر در صدد بررسی انواع، مصادیق و دلایل تابوشکنی در متون عرفانی با استناد به برخی از اقوال و رفتار ده تن از مشاهیر عرفان اسلامی ـ از رابعه تا مولوی ـ است. تابوشکنی در آثار این عرفا با دو شکل «فاصله گریزی» و «واسطه ستیزی» نسبت به مقدس و نامقدس نمود مییابد و شامل موضوعات متعددی از جمله «حال اتحاد»، «من و تو کردن با خدا»، «نماز و روزه»، «ابلیس» و غیره است. تأمل در دلایل تابوشکنی نشان می دهد که گرچه گستاخی عرفا در مواردی اعتراض به تحریف ارزش هاست، در اغلب موارد محصول صمیمیت و شیفتگی انسان نسبت به خداوند است و هیچ منافاتی با سرسپردگی وی ندارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان