پروین بازقندی

پروین بازقندی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

نمودشناسی تجربه تحصیل در کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه تعلیم و تربیت کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم نمودشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴۱ تعداد دانلود : ۱۸۵۵
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه تحصیل در دانشجویان کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه تربیت معلم تهران است. برای درک تجربه زیستی دانشجویان از روش نمودشناسی تفسیری از رویکردهای پژوهش کیفی بهره گرفته شده است. نمونه ها از میان دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت به گونه ای انتخاب شده اند که دست کم سه نیم سال تحصیلی را پشت سر گذارده اند. تعداد دانشجویان با ویژگی های ذکر شده، شش نفر بود که همه انتخاب شدند. داده ها از راه مصاحبه ژرف نیمه ساختار یافته و مشاهده هدفمند جمع آوری و سپس نگاشته و به روش ون منن تحلیل شدند. بر بنیاد یافته های پژوهش می توان تجربه این دانشجویان را در سه بخش نگرش درباره رشته، واحدهای درسی و اساتید دسته بندی و توصیف کرد. نگرش درباره رشته، دربردارنده علاقه مندی نخستین، رضایتمندی واپسین، بازار کار و آگاهی درباره چیستی، اهمیت و جایگاه رشته شد. نگرش درباره واحدهای درسی، ارتباط واحدهای درسی با رشته و انسجام واحدها، روز آمدی واحدها و کتاب ها و واحدها یا موضوع های مورد نیاز و پایان نامه را در برگرفت. نگرش درباره اساتید شامل منش، میزان دانش، روش تدریس و روش ارزشیابی شد. نتایج پژوهش نشان دهنده رضایت نسبی دانشجویان از برخی مؤلفه ها به ویژه منش و دانش اساتید و نارضایتی نسبی از برخی دیگر از مؤلفه ها چون ناآگاهی درباره چیستی رشته، کم اهمیتی آن، بازارکار نامناسب، نبود پیوند و انسجام میان واحدها و موضوع های درسی، ناکارآمدی و خلاء برخی واحدها و موضوع های درسی، ابهام در انتخاب موضوع پایان نامه و روش های ارزشیابی برخی اساتید است. در پایان بر لزوم بازنگری درباره اهمیت، جایگاه و واحدهای درسی رشته فلسفه تعلیم و تربیت تاکید و به برخی تلویح های کاربردی اشاره شده است.
۲.

یادگیری در پارادایم پیچیدگی: ماهیت، قلمرو و فرایند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یادگیری ارتباط گرایی پارادایم پیچیدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷۸ تعداد دانلود : ۱۷۶۹
هدف اصلی این مقاله تبیین ماهیت، قلمرو و فرایند یادگیری بر اساس پارادایم پیچیدگی می باشد. بدین منظور، نخست نظریه های سنتی یادگیری با نظر به مبانی فلسفی آن ها مرور شده و نحوه شکل گیری نظریه ارتباط گرایی در پارادایم پیچیدگی بررسی شد. سپس، ماهیت، قلمرو و فرایند یادگیری بر اساس پارادایم پیچیدگی تبیین شد. در تبیین ماهیت یادگیری در این پارادایم، سه ویژگی یادگیری پیچیده شامل «مقارنه دانش و داننده»، «کلاس و فراسیستم ها همچون سیستم های یادگیرنده» و «وابستگی متقابل تدریس و یادگیری» تبیین شدند. سپس، قلمرو یادگیری بر بستر پارادایم پیچیدگی تبیین شد. دراین باره، استدلال شد که یادگیرندگان علاوه بر افراد فراگیرنده می تواند شامل گروه های اجتماعی و کلاسی، مدارس، اجتماع ها، بدنه های دانش، زبان ها، فرهنگ ها، گونه ها و غیره نیز باشند. ازاین رو، سخن گفتن از «سازمان یادگیرنده» در چنین زمینه ای معنای شفاف تری می یابد. همچنین، درباره فرایند یادگیری استدلال شد که یادگیری فرایندی «نوپدید» بوده و شامل «تکامل همگام» افراد، گروه های اجتماعی و جامعه گسترده تر است. به عبارت دیگر، در فرایند یادگیری تأکید بر روابط میان عناصر به جای خود عناصر است و ذهن انسان به عنوان یک سیستم انطباقی مورد ملاحظه قرار می گیرد.
۳.

هستی شناسی فناوری اطلاعات: بازخوانی نقش و جایگاه فناوری اطلاعات در تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه فناوری اطلاعات هستی شناسی تربیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵۱ تعداد دانلود : ۹۹۷
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فناوری اطلاعات در تربیت بر بنیاد واکاوی هستی شناسانه فناوری اطلاعات است. روش پژوهش نیز نمودشناسی هرمنوتیکی بوده است. در این پژوهش دگرگونی های هستی شناسانه ای که فناوری اطلاعات در تجربه جهان و به دنبال آن در قلمرو تربیت سبب می شود، شامل تغییر نقش بدن، فروریختن مرزهای مکانی وزمانی و گسترش ارتباط مجازی و امکان دسترسی به اطلاعات فناورانه، تبیین شده اند. سپس بر چنین بنیادی افق ها و تنگناهای حاصل از بهره گیری فناوری اطلاعات در فرایند تربیت بررسی شده است. بر بنیاد یافته های پژوهش و با پذیرش این که پرسش از چیستی و چرایی به پرسش از چگونگی بهره گیری از فناوری اطلاعات در فلمرو تربیت مقدم است، نتیجه شده است که گستره و حدود کاربرد فناوری اطلاعات در نسبت با هدف های زندگانی بشر در طول تاریخ همچون پرورش و ستایش آشکار می شود. در پایان نیز به برخی استلزام ها چون نقش تسهیلی فناوری اطلاعات در فرایند آموزش به جای نقش تولیدی، محدود کردن حوزه اثر فناوری اطلاعات در حد ابزار آموزش و بهره گیری از اطلاعات فناورانه در پیوند و همراه با دیگر گونه های اطلاعات بر بنیاد هدف های نهایی زندگانی آدمی، اشاره شده است.
۴.

ترسیم اشاره هایی برای تدریس علوم بر بنیاد تبیینی کل نگرانه از ماهیت علم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ماهیت علم نظریه پیچیدگی تدریس علوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۱ تعداد دانلود : ۷۸۳
هدف این پژوهش، تبیین نقش ابعاد مختلف ماهیت علم در آموزش علوم است. لذا، همسو با نظریه پیچیدگی و با بهره گیری از نگرشی کل نگرانه، چنین استدلال شد که طرح پرسش های فلسفی در قلمروهای تاریخ، جامعه شناسی و روان شناسی علم نیز به فلسفه علم در روشنگری ماهیت علم کمک می کند. بر اساس یافته ها بازنگری در بینش استقرایی و توجه به جنبه سازه گرایانه علم در کنار ماهیت واقع گرایانه آن در تدریس علوم ضروری است. اندیشیدن در تاریخ علم نیز فهم علم در بستر تاریخ را ایجاب می کند. اشاره جامعه شناسی علم نیز روشنگری نقش دانشمندان در توسعه اجتماعی و تعامل با دیگر عاملان اجتماعی چون فیلسوفان و هنرمندان است. قلمرو روان شناسی علم نیز روشن می کند که آزاد گذاشتن دانش آموزان در اندیشیدن در حوزه علم بر مبنای تمایلات زیبایی شناسانه و متافیزیکی و ورای باور همگانی زمینه بروز ایده های نو در فراگیر است. بنابراین، پرورش نگرش کل نگرانه فراگیران در علم آموزی اهمیت دارد.
۵.

تغییر نقش معلم مبتنی بر نظریه پیچیدگی: از بازنمایی به تسهیل نوپدیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه پیچیدگی تسهیلگری نوپدیدی بازنمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۶ تعداد دانلود : ۶۲۱
هدف مطالعه حاضر، بازاندیشی درباره نقش معلم در فرایند یاددهی/یادگیری مبتنی بر نظریه پیچیدگی است. برای این منظور نقش معلم در بینش سنتی کمنیوس و نیز بینش منتقدانه دیوئی مطرح شده و از نقش معلم در نظریه پیچیدگی دفاع شده است به گونه ای که مطالعه حاضر انگاره تسهیلگر نوپدیدی را به جای انگاره معلم بازنمایاننده پیشنهاد می کند. چنین است که نقش تسهیلگری مطابق با نظریه پیچیدگی، فراهم کردن بستر مناسب برای مشارکت همراه با درگیری و توجه، گوش فرادادن هرمنوتیکی، بکار آمدن نیروی تخیل و فی البداهگی، و نوپدیداری تفسیرهای گوناگون و پدیداری دانش و آگاهی نوپدید زمانی، غیرخطی، پیش بینی ناپذیر، خودسازمان و مشترک است. با چنین بینشی تسهیلگری و یادگیری همچون دو امر همزمان و پیوسته، که هیچ یک به معلم یا فراگیران نیز محدود نمی شوند، بسترساز نوپدیدآیی دانش زمانی و مشترک در سطح کلاس است.
۶.

ترسیم اشاره هایی برای مدیریت یادگیری برخط در پرتو یافته های علوم اعصاب شناختی درباره یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یادگیری برخط علوم اعصاب شناختی سیاست گذاری مدیریت بن سازه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۶۸
هدف این پژوهش ترسیم اشاره هایی برای مدیریت یادگیری برخط بر بنیاد تبیین نگرش علوم اعصاب شناختی درباره یادگیری است. علوم اعصاب شناختی، برخی داده های تجربی برای تبیین مفهوم یادگیری در سطح مغز را فراهم می کند. در این مقاله با توجه به این تبیین و در رویارویی با برخی چالش های مرتبط با ماهیت یادگیری برخط، سیاست هایی برای مدیریت محیط های یادگیری برخط پیشنهاد شده است. در این راستا برای استفاده روش مند از یافته های علوم اعصاب شناختی در آموزش و یادگیری، لازم است بیش از به کارگیری روش های تصویربرداری از مغز و آزمایش های رفتاری، بر نظریه های برآمده از قلمرو علوم تربیتی تکیه کرد. بدین ترتیب نخست چهار فرایند در هم تنیده توجه، درگیری فعال، بازخورد خطا و استحکام، همچون شرایط لازم برای یادگیری برشمرده شده اند سپس تبیین شده است که در فرایند یادگیری برخط لازم است الگوی ذهنی فراگیران با پیگیری فرایندهای پیش گفته اصلاح شود. سپس به این پرسش پرداخته ایم که با چه سیاست ها یا راهبردهای کلانی می توان الگوی ذهنی فراگیران را به ترتیبی که گفته شد، اصلاح کرد. در پاسخ به این سوال، یادگیری فردی شده، ارائه محتوای مرتبط با زندگی، ارائه پودمانی، پویا و چندبعدی محتوا، برانگیختن هیجان، توجه به بدن مندی یادگیری، ارزیابی پودمانی و سرانجام خودارزیابی و پیگیری روش های یادگیری بلندمدت استنباط شده اند. برای به کارگیری سیاست های آموزشی پیش گفته، بن سازه ها یا ابزارهایی نیز برای مدیریت یادگیری برخط پیشنهاد شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان