فرزاد بالو

فرزاد بالو

مدرک تحصیلی: دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۶ مورد.
۱.

بررسی سبک فرزندپروری در مدیر مدرسه جلال آل احمد بر مبنای نظریه دایانا بامریند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک فرزندپروری دایانا بامریند ادبیات داستانی مدیر مدرسه آل احمد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 235 تعداد دانلود : 232
سبک فرزندپروری یکی از رویکردهای قابل توجه در رشته روانشناسی است که در آن به بررسی اهمیت نقش والدین و شیوه ارتباط آنان با فرزندان می پردازد. دایانا بامریند، در دهه 1960 سبک فرزندپروری را به چهار نوع اقتدارگرایانه، مستبدانه، آسان گیرانه و مسامحه انگارانه تقسیم کرده و در هرکدام به شیوه ای متمایز به نحوه ارتباط والدین با فرزندان پرداخته است. جلال آل احمد یکی از نویسندگان تأثیرگذار در ادبیات داستانی معاصر است که در کتاب مدیر مدرسه با زبانی طنز و درعین حال گزنده، به توصیف و بررسی شیوه آموزش و تعلیم و تربیت کودکان و نقش والدین در بهبود مهارت اجتماعی آنان پرداخته است. در پژوهش حاضر با شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی سبک فرزندپروری در داستان مدیر مدرسه از آل احمد پرداخته ایم. نتیجه پژوهش نشان می دهد که این داستان از میان چهار سبک ارائه شده بامریند، براساس سبک فرزندپروری مستبدانه قابل بررسی است و مؤلفه های موجود در آن ما را به نتایج سودمندی در زمینه ویژگی های تربیتی و آموزشی در حوزه ادبیات داستانی ایران می رساند و همچنین می تواند بستری برای مطالعات میان رشته ای ازجمله روانشناسی و ادبیات کودک و نوجوان باشد.
۲.

از افق در تلقی نیچه ای تا افق در تلقی گادامری با تأملی در حکایت هایی از مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نیچه گادامر افق بسته امتزاج افق مثنوی معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 320 تعداد دانلود : 533
گادامر، در حقیقت و روش، تلقی نیچه از افق را محدود و بسته ارزیابی می کند که فراروی از آن امکان پذیر نیست. در مثنوی معنوی حکایت هایی چون «اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل» و «قصه جوحی و آن کودک که پیش جنازه پدر خویش نوحه می کرد» از  نمونه های تحقق عینی افق در تلقی نیچه ای آن به حساب می آیند،  چراکه در این حکایات، شخصیت ها مقهور افق های ذهنی و بسته خود هستند. گادامر برخلاف نیچه، حرکت تاریخی زندگی انسانی را دربردارنده این واقعیت می داند که افق آدمی سیال و گشوده است و با توجه به موقعیت ها و مناسبت های مختلف تغییر می یابد. بر این اساس، گادامر در هرمنوتیک فلسفی خود، بنیاد فهم را امتزاج افق مفسر و افق متن می داند. تحقق چنین مفهومی، به طور عینی و مصداقی در داستان موسی و شبان در مثنوی قابل مشاهده است؛ چنان که در آغاز داستان، موسی (نماد اهل تنزیه) و شبان (نماد اهل تشبیه) هر یک در افق بسته خود محصورند، اما  در ادامه و با در گرفتن گفت وگو میان این دو افق -افق شبان و افق موسی- افقی گشوده و موقعیت هرمنوتیکی جدیدی شکل می گیرد که ماحصل امتزاج افق تشبیه و افق تنزیه در داستان شبان و موسی است . 
۳.

ماهیت زبان و مفردات آن در اندیشه امام محمد غزّالی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 419 تعداد دانلود : 511
بیشتر پژوهش هایی که درباره «زبان» و نقش آن در حوزه متون عرفانی انجام گرفته، به بازتاب عینی زبان (تحقق آن در گفتار و نوشتار) پرداخته اند، مقوله ای که در واقع معرفت درجه دوم محسوب می شود. معرفت درجه اول، که عبارت است از شناخت ماهیت خود زبان و تلقی هر فرد (عارف) از چیستی آن، که اغلب مغفول واقع شده، بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه پیش از مرحله ثبوت و تحقق زبان، مقام اثبات و تلقی از زبان اصل است و پیش از آنکه زبان به مرز تحقق و ظهور برسد، نحوه تلقی و تقرر آن شکل می گیرد. یکی از عرفای اندیشمندی که درباب ماهیت زبان اندیشیده و در خلال آثارش درباب آن سخن گفته امام محمد غزالی است. در این جستار، به شیوه توصیفی تحلیلی، در پرتو پاره ای از آرای زبان شناختی سوسور، به بررسی تلقی امام محمد غزالی از مقوله زبان و ماهیت آن (معرفت درجه اول)، و در ادامه به ظهور و تحقق زبان در قالب مفردات و کلیات (معرفت درجه دوم) پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که غزالی در تبیین مقوله زبان، هم در مقام فیلسوف، به چیستی و ماهیت زبان پرداخته است و هم از دیدگاه زبان شناس، به فرآیند تکوین زبان در صورت های گفتاری و نوشتاری و... توجه نشان داده است.
۴.

تاملی تحلیلی – انتقادی در آرای زبانی سوسور و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: گادامر سوسور زبان هرمنوتیک زبان شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 456 تعداد دانلود : 840
سوسور واضع زبان شناسی جدید، باب تازه ای را در تاملات مربوط به زبان گشود و جریان های مختلف فکری و زبان شناختی قرن بیستم را تحت تاثیر خود قرار داد. از طرف دیگر، گادامر، مهمترین چهره هرمنوتیک فلسفی است که با کانون قرار دادن زبان ، طرح تازه ای در باب واقعه فهم پی افکند . از آن جا که این دو متفکر، حول محوری مقوله زبان موضوعات مشترکی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند ما در این پژوهش برآن هستیم تا با طرح و مقایسه آرای زبانی سوسورو گادامر درباره موضوعاتی چون : ماهیت زبان، نشانه زبانی، ابزاری بودن یا نبودن زبان ، اجتماع انسانی( سنت)و زبان ، لانگ و پارول ، تعریف و جایگاه نماد، گفتار و نوشتار ، مطالعات همزمانی یا درزمانی زبان ، و .... قرابت ها و تفاوت های دیدگاه هایشان را نشان دهیم و افق های جدیدی در تاملات زبانی با چشم اندازهای زبان شناختی و فلسفی بگشاییم.
۵.

واکاوی هندسه تصویرهای شعری دوره بازگشت (در تأمّلی مقایسه ای با ساختمان تصویرهای شعری دیگر سبک های شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دوره بازگشت سبک تصویر هنر سازه های منفرد و ترکیبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 732 تعداد دانلود : 482
بیشتر قضاوت ها در مورد شعر دوره بازگشت کلّی و فرضی است و اثبات آن ها نیاز به بررسی بیشتر و دقیق تری دارد. سازه تصویر شعری، اجتماعی است از عناصر بلاغی مختلفی که محصول نگاه و زبان خاص هر شاعر است؛ به دیگر سخن، ماحصل تجزیه هندسه یک تصویر شعری، هنرسازه های گوناگونی خواهد بود که در تکوین آن سازه نقش داشته اند. یکی از ابزارهای بایسته برای بررسی موشکافانه، دانش سبک شناسی است که با دو مختصه بسامدگیری و قیاس، سنجه خوبی برای بررسی شعر شاعران هر دوره است. پژوهش حاضر که به شیوه کمّی آماری و با رویکردی سبک شناختی نوشته شده است، با بررسی هندسه تصویرهای شعری دیوان های شش شاعر برجسته دوره بازگشت (مشتاق اصفهانی، هاتف اصفهانی، آذر بیگدلی، سروش اصفهانی، صبای کاشانی و فتح الله خان شیبانی) می کوشد تا ضمن پرهیز از کلی گویی های رایج در خصوص شباهت شعر شاعران دوره بازگشت به شعر شاعران سبک های پیشین، با ارائه آماری دقیق و روشن از مقدار بهره گیری هر شاعر از هنرسازه های منفرد و ترکیبی، سوای تعیین سطح و کیفیت ساختمان تصویرها به لحاظ سادگی یا پیچیدگی ، به قیاس هندسه تصویرهای هر شاعر با سازه تصویرهای شاعران سبک های دیگر بپردازد. نتایج این جستار نشان می دهد که هرچه از سبک هندی (و عصر صفوی دور) و به دوره قاجار نزدیک می شویم، از شمار هنرسازه های ترکیبی و درصد پیچیدگی تصویرها کاسته و بر مقیاس هنرسازه های منفرد و تصویرهای ساده افزوده می گردد؛ برای نمونه، سازه تصویرهای شعری مشتاق (نخستین و نزدیک ترین شاعر این پژوهش به سبک هندی) فراتر از سبک خراسانی و در ردیف هندسه تصویرهای سبک عراقی قرار می گیرد، امّا ساختمان تصویرهای قصیده های شیبانی دقیقاً مطابق است با هندسه تصویرهای فرّخی سیستانی! در یک نگاه کلان هم می توان گفت: ساختمان کلّی تصویرهای شعر دوره بازگشت به هندسه تصویرهای سبک خراسانی نزدیک و از هندسه تصویرهای سبک هندی دورتر است.
۶.

معلولیّت و بازنمایی آن در ادبیات: تحلیل سه حکایت از مثنوی معنوی مولانا با استفاده از مفهوم «پروتز روایی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معلولیت مطالعات ناتوانی پروتز روایی مولانا مثنوی معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 533 تعداد دانلود : 254
مطالعات ناتوانی یکی از جدیدترین شاخه های نقد و نظریه ادبی است که با رویکردی نقادانه، بازنمایی معلولیت و معلولان در آثار ادبی را مورد بررسی قرار می دهد. دیوید تی. میچل و شارون ال. اسنایدر دو تن از پژوهشگران این حوزه هستند که با معرفی مفهوم «پروتز روایی» بر آن بوده اند چارچوبی آکادمیک برای تحلیل تصاویر قالبی و کلیشه ای معلولان در هنر و ادبیات فراهم آورند. به گفته این دو منتقد، معلولان حضوری برجسته و پررنگ در آثار ادبی دوره های مختلف داشته اند، اما در بسیاری موارد تنها نقشی نمادین و استعاری برای آنان تعریف شده است. به عبارت دیگر، بازنمایی معلولان هیچ گاه در خدمت به تصویر کشیدن تجربه زیسته آنان نبوده، بلکه هدف اصلی آن انتقال معنا به مخاطبین در مورد سوژه غیرمعلول و جامعه سالم سالار است. این جستار می کوشد ضمن بررسی مفهوم پروتز روایی و برشمردن نمونه هایی چند از آن در فرهنگ و ادبیات غرب، آن را در نقد و بررسی شخصیت های معلول در سه حکایت از مثنوی معنوی مولانا به کار بندد. نتایج این پژوهش نشان می دهد معلولان سوژه مرکزی این حکایت ها نیستند، بلکه به عنوان ابزاری در خدمت روایت عمل می کنند، نقشی نمادین و ثانویه بر عهده دارند و نهایتاً تغییر مثبتی در شرایط حاشیه ای آنان حاصل نمی شود.
۷.

بررسی انتقادی پژوهش هایی با موضوع سکوت و خاموشی در آثار و اشعار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: :اشعار و آثار مولانا بررسی انتقادی سکوت و خاموشی هرمنوتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 157 تعداد دانلود : 290
«خاموشی و سکوت» در آثار و اشعار مولانا از مفاهیمی است که ذهن و زبان پژوهشگران را به خود مشغول کرده است؛ چنان که با تأملی در کارنامه مولوی پژوهی، کتاب ها و مقالاتی را می یابیم که از نظرگاه های مختلف عرفانی، کلامی، زبان شناختی و... کوشیده اند این مفاهیم را شرح دهند. در این پژوهش، با دیدگاه انتقادی تحلیلی، ضمن طبقه بندی و شرح رویکردهای گوناگونی که پژوهشگران با محوریت موضوع خاموشی و سکوت در آثار و اشعار مولانا داشته اند، این پرسش بنیادین مطرح شده که حلقه مفقوده این پژوهش ها کجاست. این حلقه مفقوده بی توجهی پژوهش ها به سکوت از منظر هرمنوتیکی و آشکارکنندگی آن است. سکوتی هرمنوتیکی که به وسیله آن کلام حق بر زبان عارف بازتاب می یابد. به تعبیر دیگر، در این پژوهش، تبدیل شدن عارف به زبان حق به وسیله ساحت هرمنوتیکی سکوت میسر دانسته شده، نه فقط از طریق سکوت صِرف مولانا در مقام عارف.
۸.

بررسی ساحات تفسیر زمینه زدایانه ابوسعید در اسرارالتوحید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابوسعیدابوالخیر اسرارالتوحید تفسیر زمینه زدایی زبان عرفان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 70 تعداد دانلود : 696
در سنت ما، عرفان در کنار فقه، کلام، فلسفه و... افق های تازه ای در حوزه تفسیر گشوده و دستاوردهایی قابل تأملی در این حوزه به جای گذاشته اند. آثار حاصل کشف و شهود و یا محصول تأمل نظرورزانه عارفان، گواه این مدعا است. عارفان در حوزه عرفان عملی و نظری، اگرچه غالباً رویکرد تفسیری شان را با ارجاع به آیات و روایات موجه جلوه می دادند، اما در این حد متوقف نشدند و مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی خاص خود را نیز مطرح می کردند. در میان عارفانِ عرفان عملی، ابوسعید ابوالخیر، در مقام تحقق عینی، زمینه زدایی را به عنوان کانون تفسیرهای خود در ساحات مختلف، اعم از آیات و روایات، تا شعر و قول و فعل ها و وقایعِ روزمره و... قرار می دهد. در این رویکرد، نیت مؤلف/گوینده از یک سو مطرح، و زمینه ای که آیه یا حدیث یا قول یا فعل و... از آن برخاسته از دیگرسو به کناری می روند و ابوسعید بالجمله تمامی آیات و اقوال و افعال و... را از زمینه و بستر تاریخی خارج می نماید و به تناسب احوال و زمینه عرفانی خود تفسیر می کند. خلق و آفرینش معانی و تفسیرهای نو، و طرح افکنی افق ها و جهان های تازه، محصول چنین چشم اندازی است که مقاله حاضر به تفصیل با رویکرد توصیفی تحلیلی  به آن پرداخته است.   
۹.

بررسی تطبیقی مختصات مکتب رئالیسم سوسیالیستی در رمان های روسی و فارسی (مطالعه موردی: رمان های مادر، چگونه فولاد آبدیده شد؟، همسایه ها، و چشم هایش)

تعداد بازدید : 536 تعداد دانلود : 891
آثاری که ذیل مکتب رئالیسم سوسیالیتی در روسیه و ایران نوشته شده اند، هم به سبب تفاوت زبان و هم از نظر برخورد تاریخی در ادبیات دو کشور، قابلیت بررسی و تطبیقی را دارند. در این مقاله می کوشیم تا با روش تطبیقی، با محوریت شاخه فرانسوی آن و با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای، به بحث تأثیر رئالیسم سوسیالیستی روسیه بر ادبیات ایران با تأمّل بر چهار رمان معروف ادبیات روسی و فارسی؛ یعنی رمان های مادر از ماکسیم گورکی، چگونه فولاد آبدیده شد؟ از استراوسکی، همسایه ها از احمد محمود و چشم هایش از بزرگ علوی بپردازیم. بر اساس نتایج این پژوهش، مهم ترین مؤلفه های مکتب رئالیسم سوسیالیستی در دو رمان ایرانی عبارت اند از: توجّه به توده و خیزش طبقه فرودست، حزبی نویسی، تیپ آفرینی و دگردیسی شخصیت های رمان و دین گریزی؛ مؤلفه هایی که تا پیش از ظهور حزب توده و آشنایی نویسندگان ایرانی با افکار چپ، در رمان های فارسی وجود و نمود ندارد.
۱۰.

از هرمنوتیک فلسفی گادامری تا ساختارشکنی دریدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: گادامر دریدا هرمنوتیک فلسفی ساختارشکنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 171 تعداد دانلود : 279
در غالب پژوهش های انجام شده، هرمنوتیک فلسفی گادامری را در برابر ساختارشکنی دریدایی قرار داده اند و بر تقاوت ها و تقابل هایشان تأکید کرده اند. این پژوهش برآن است که با برقراری تناظر مفهومی میان این دو جریان مهم تفسیری معاصر، ضمن اشاره به تفاوت ها، همدلانه، و با توجّه به آثار و نوشته های گادامر و دریدا، بر همانندی و همسویی های مفردات اندیشه هایشان تأمّل و درنگ تازه ای داشته باشد؛ بدین منظور، مقاله حاضر به طرح و شرح  تلقّی گادامر و دریدا از مفاهیمی چون: زبان و نشانه، حقیقت و معنا، تفسیر، و روش پرداخته است و نشان می دهد که گادامر و دریدا در احکامی چون: هستی فی نفسه دارای انشتقاق و در خود متفاوت است، رد مدلول استعلایی، ظهور خودکفاترین وجه زبان در نوشتار، مخاطره آمیز بودن گفتار و نوشتار در ایجاد ابهام و فریب، عدم باور به تفسیر و حقیقت واحد، انضمامی و سیّال بودن فهم، خلق و آفرینش معنا، نفی روش و... از جهت مناسبات فکری به هم نزدیک می شوند و با یکدیگر هم داستان اند. این پژوهش تلاش می کند پاره ای از بدفهمی های نظری رایج درباب هرمنوتیک فلسفی و ساختارشکنی را برطرف نماید.
۱۱.

بررسی دیدگاه های زبان شناسانه و نشانه شناسانه شمس در مقالات با الهام از آرای زبان شناسی سوسوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مقالات شمس شمس تبریزی سوسور زبان و مفردات آن نشانه های غیر زبانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 941 تعداد دانلود : 476
درسگفتارهایی که در مقالات شمس به هیات نوشتار درآمده اند میراث ارزشمند ادبی و عرفانی محسوب می شوند که تاکنون از چشم اندازهای مختلف نقد و نظریه های ادبی، دستاوردهای پژوهشی قابل تاملی را با مخاطبان معاصر خود در میان گذاشته است. ما در این پژوهش ، با رویکردی نو ، در ذیل عناوینی چون : ماهیت نشانه ی زبانی (دال و مدلول) در مقالات شمس ، گفتارهایی درباب نشانه های غیر زبانی در مقالات شمس، تحلیل گفتارهایی از شمس بر پایه رابطه هم نشینی و جانشیتی در زبان در مقالات شمس ، تمایز زبان و گفتار در مقالات شمس ، نقد نحوی و لغوی در مقالات شمس، و ترجیح گفتار بر نوشتار در مقالات شمس در پرتو آرای زبان شناسی سسوسور نشان داده ایم که اگرچه شمس در باب مفهوم زبان و مفردات آن ، نظریه و نظام زبان شناختی و نشانه شناختی منسجمی را ارائه نداده است اما با تامل در درسگفتارهایش، تفسیر و تلقی زبان شناسانه و زبان شناسانه ای را در مواجهه با کتاب و سنت و پدیدارهای هستی شاهد هستیم که برای خوانندگان امروزین جای درنگ و شگفتی بسیاری را به همراه دارد و بُعد معاصریت بدان می بخشد. پژوهش حاضربه طرح و شرح این مهم خواهد پرداخت.
۱۲.

نگاهی تطبیقی به داستان قرآنی «موسی و خضر» و داستان «پسرخوانده» از لِف تالستوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تالستوی پسرخوانده موسی و خضر قرآن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 584 تعداد دانلود : 711
تبیین مسئله: لِف تالستوی، فیلسوف، متفکر دینی و نویسنده روسی، از چهره های برجسته در ادبیات داستانی جهان است. او در آفرینش آثار خود از دستاوردهای فرهنگی ملل مختلف، به ویژه مشرق زمین و آموزه های اسلامی بهره گرفته است. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد تالستوی در خلق داستان معروف «پسرخوانده»، از داستان قرآنی «موسی و خضر» تأثیر پذیرفته است. روش نویسندگان در این پژوهش می کوشند با روش توصیفی تطبیقی، تأثیرپذیری تالستوی را در آفرینش داستان «پسرخوانده» از داستان قرآنی «موسی و خضر» بررسی کنند. یافته ها و نتایج: میان این دو داستان یادشده، چه ازنظر ساختاری و چه محتوایی شباهت های عمده ای دیده می شود: در هر دو داستان شخصیت های اصلی نمادین هستند و در نقش مرشد (پدرخوانده، تارک دنیا/ خدا، خضر) و مرید (پسرخوانده/ موسی) ظاهر می شوند؛ خواننده شاهد درآمدی تمثیلی بر متن اصلی داستان ها و رویدادهای سه گانه ای است که در ظاهر ناعادلانه و غیراخلاقی است و اعتراض پسرخوانده/ موسی را به همراه دارد؛ اما با رمزگشایی پدرخوانده/ خضر حقیقت نهفته در ورای این رویدادها آشکار می شود و اینچنین به مخاطبین خود می آموزند که انسان به مقدرات الهی آگاه نیست؛ بنابراین نباید در جایگاه خدایی بنشیند و قضاوت کند و در جریان طبیعی حوادث دست برد؛ بلکه باید به خدا توکل کند و تسلیم تقدیر الهی باشد.
۱۳.

مفهوم وحدت وجود در مشرب فکری مولانا و لِف تالستوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولوی تالستوی عرفان مثنوی وحدت وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 379 تعداد دانلود : 128
وحدت وجود یکی از مفاهیم بنیادین در عرفان نظری و عملی است و در سنت ما نمایندگان بزرگی چون ابن عربی و مولانا دارد. مولانا، عارف بزرگ قرن هفتم، در آثارش به گونه های مختلف و اغلب به صورت تمثیلی به طرح و تبیین این مفهوم می پردازد. چنین تفکری محدود به سنت اسلامی و ایرانی نمی شود و در میان اقوال و آثار اندیشمندان و حکیمان و نویسندگان دیگر ملل هم می توان رد پای این مفهوم را یافت که با توجه به سنت فکری- فرهنگی حاکم بر آنان از جلوه های متفاوتی برخوردار است. نویسنده و اندیشمند مشهور روسی، لِف تالستوی، در جستجوهای معنوی خود برای یافتن معنای زندگی، از حکمت ها، آیین ها و ادیان مشرق زمین بهره ها گرفت. در این میان، یکی از موضوعاتی که همچون رشته نخی نامرئی در تمام آثار تالستوی امتداد پیدا می کند، مفهوم وحدت است. او در داستان «قزاق ها»، در رمان حماسی «جنگ و صلح»، در «مرگ ایوان ایلیچ»، در حکایت های تعلیمی، در مجموعه «راه زندگی» و ... به طرح ایده وحدت وجود می پردازد. در این پژوهش بر آنیم به این پرسش به طور عام پاسخ دهیم که دیدگاه وحدت وجودگرایانه مولانا و تالستوی چگونه در آثارشان بازتاب یافته است؟ با بررسی هایی که داشته ایم، اشارت های تالستوی درباره مفهوم وحدت وجود این قابلیت و ظرفیت را دارند که در پرتو  تلقی مولویانه از وحدت وجود  با روشی توصیفی-تطبیقی مورد بازخوانی و بررسی قرار گیرند. از این رو، ما در این نوشتار با رویکرد ادبیات تطبیقی آمریکایی به طرح و شرح شباهت های موجود میان اندیشه مولانا و تالستوی درباره مفهوم وحدت وجود می پردازیم.
۱۴.

تحلیل لوگوس (زبان) در مثنوی معنوی و غزلیات شمس با رویکرد هستی شناسانه ی هایدگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان غزلیات شمس لوگوس مثنوی مولانا هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 192 تعداد دانلود : 624
هستی و وجود، راهبر اصلی مباحث فلسفی در آرای هستی شناسی مارتین هایدگر است. وقتی هایدگر از لوگوس سخن می گوید، درحقیقت در پی یافتن راهی برای رسیدن به دریافت حقیقت هستی و وجود است. برای حصول به این امر،  هایدگر در طرح بحث خود از لوگوس در پیوند با امر حقیقی، لوگوس را در ساحاتی چون لوگوس به مثابه ی سخن گفتن، لوگوس به مثابه ی صدق و کذب (آشکارگی و پوشانندگی)، لوگوس به مثابه ی بازتاب دهنده  و... بررسی می کند. نکته اینجاست وقتی که در پرتو چنین تلقی از لوگوس در اندیشه ی هایدگر، به خوانش مثنوی و غزلیات شمس می پردازیم، تحقق عینی وجوه مختلف لوگوس (زبان) را به نحوتأمل برانگیزی در اشعار مولانا مشاهده می کنیم، چنان که گاهی به دو وجه آشکارگی و پوشانندگی لوگوس (زبان) توجه نشان می دهد و در مواقعی زبان را به مثابه ی امری پوشاننده فرض و گاه آن را به غبار و حجاب نیز تشبیه می کند. همچنین در ابیاتی بر این نکته اصرار می ورزد که زبان در توصیفِ حقیقتِ هستی، ناقص و نارسان است و توانایی بازتاب حقیقت را ندارد. نوشتار حاضر طرح و تحلیل چگونگی این فرایند خواهد بود.    
۱۵.

تحلیل فرونسیستی از «فقر و غنا» در نظام اخلاق صوفیانه و رساله اخلاقی گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سعدی گادامر فرونسیس گلستان تصوف غنا فقر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 949 تعداد دانلود : 432
مفهوم فرونسیس (حکمت عملی) که ریشه در فلسفه ارسطو دارد، با اصطلاح سویه کاربردی در هرمنوتیک گادامری پیوند وثیقی پیدا می کند. گادامر با الهام از فرونسیس ارسطویی، بر جنبه کارکردی و پراگماتیستی فهم تأکید می کند؛ ازاین رو، گادامر فهم و تفسیر را جزء امور انضمامی و تجربی می داند، نه با پیش داشت قواعد و روش های خاص. آنچه سعدی در مواجهه با آموزه های اخلاقی به طور عام، و موضوع فقر و غنا انجام می دهد، تحقق عینی کارکردی است. از سده های سوم و چهارم هجری، یکی از آموزه های اخلاقی که در کتب صوفیه با عناوین مختلف مطرح شده، تفضیل فقیر صابر بر غنی شاکر بوده است. چنین رأی و حکمی تا قرن هفتم قرائت مسلط اهل تصوف محسوب می شده و تمرد و سرکشی از آن، عقاب و عذاب دنیوی و اخروی را برای صاحب آن به دنبال داشته است؛ تا اینکه در این قرن، سعدی در رساله اخلاقی گلستان، دیگر بار به مفهوم فقر و غنا با چشم انداز و رویکرد تازه ای می پردازد. او با تفسیری فرونسیستی متناسب با وضعیت انضمامی و عینی زیست روزمره خود، این بصیرت را پیدا می کند تا در مقابل تفسیر مسلط و فراتاریخی و حاکم، جانب غنا را به عنوان عاملی نجات بخش در عصر انحطاط بگیرد و با اخلاقی کارکردگرایانه، زندگی را برای ایران و ایرانی به ارمغان آورد. این مقاله که به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای نوشته شده است، به تبیین و تحلیل این مدعا خواهد پرداخت.
۱۶.

بازنمایی «دیگری» در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیگری دیگربودگی مثنوی گفتمان عرفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 411 تعداد دانلود : 685
تاکنون متفکران بسیاری با رویکردهای گوناگون به بررسی مفهوم «دیگری» و مصادیق آن در ابعاد گوناگون زندگی پرداخته اند. ادبیات نیز به منزله بستری برای بازنمایی مصادیق «دیگری»، در کانون توجه محققان و دیگری پژوهان قرار گرفته است. بررسی مصادیق «دیگری» در خوانش متون ادبی، علاوه بر شناخت جایگاه دیگربودگی در جهان بینی افراد در اعصار مختلف، تحدید قلمرو «من» را نیز ممکن ساخته است. در این نوشتار، به روشی تحلیلی و با رویکرد تلفیقی، ظرفیت های مثنوی مولوی در بازنمایی انواع «دیگری» و تحقق سطوح دیگربودگی «دیگری» و جایگاه «دیگری» در جهان بینی عرفانی بررسی می شود تا با درک سطوح تحقق دیگربودگی، شناختی نسبی از ساختارهای حاکم بر اندیشه های عرفانی حاصل شود. بدین منظور، پس از تببین مفهوم «دیگری» در سه نظام فکری فلسفی: تقابلی، دیالکتیکی و بین سوژه ای، با ذکر نمونه هایی از مصادیق «دیگری» در ابیات مثنوی، خوانشی از سطوح تحقق دیگربودگی «دیگری» و شروط امکان آنها در این متن ارائه می شود. ازمنظری کلی، به جهت وجود ساختار تقابلی حاکم بر جهان بینی عرفانی و تعریف «دیگری» به منزله یک «غیر»، تحقق سطوح بالای دیگربودگی را در متن مثنوی نمی توان انتظار داشت، اما روایت تجربه وصال و به تصویرکشیدن عجز «من» از درک «دیگری نامتناهی» را بازنمایی بالاترین سطح از دیگربودگی می توان تلقی کرد. ضمن اینکه در فاصله «غیر» تا « دیگری نامتناهی» و به واسطه گفت وگو، سطحی از دیگربودگی نیز در ارتباط میان شخصیت های داستان هایی از مثنوی بازنمایی می شود.
۱۷.

ابوحیان توحیدی برفراز تقابل های دوگانه نظم و نثر در سنت ادبی- بلاغی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظم نثر تقابل دوگانه بلاغت ابوحیان توحیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 311 تعداد دانلود : 236
نظم و نثر در سنت ادبی ما در طول تاریخ طرفداران و مخالفانی داشته و هرکدام دلایلی را له یا علیه دیگری اقامه کرده اند. دراین میان، ابوحیان توحیدی، با فراروی از تقابل های دوگانه، بی آنکه جانب نظم یا نثر را بگیرد، با رویکردی فلسفی و زیبایی شناختی، سویه های دیگری از نسبت میان نظم و نثر را آشکار کرده است. این نوشتار، با روش توصیفی تحلیلی، ضمن نقل عینی آرای طرفداران نظم و نثر، به تحلیل رویکرد فراثنویت انگار توحیدی در الامتاع و المؤانسه می پردازد. نتایج بررسی ها حاکی از این است که توحیدی، با بازخوانی اقوال طرفداران نظم و نثر، معتقد است که درباب شعر و نثر نمی توان حرف آخر را زد. آن گاه، پس از تبیین ماهیت سخن و انواع آن، به نقل امتیازات نظم و نثر از زبان طرفداران آنها می پردازد؛ ازجمله اینکه نظم صناعت است و دست عامه مردم به آن نمی رسد، درحالی که نثر زودیاب تر است و عامه سخنوران را به جهت سهولت به خود متوجه می کند. نثر برای آراستگی به شعر نیازمند است، اما شعر به نثر نیازی ندارد. شاعر افق بی کرانه در پیش دارد و نویسنده میدانی کران مند، و در مقابل، نثر بنیاد سخن است و نظم فرع آن. نثر عاری از تکلف است و شعر مشحون از الزامات شعری؛ نثر از خرد وام می گیرد و نظم از احساس. با وجود زیبایی صوری نظم، نثر اصیل تر و شریف تر است. سرانجام، نتیجه می گیرد که هم نظم و هم نثر فضیلت های انکارناپذیر دارند و بهترین نوع سخن آن است که صورت آن بین نظم و نثر باشد، ولی نه نظم باشد و نه نثر.
۱۸.

تحلیل امر والا در غزلیات شمس و مثنوی مولانا با الهام از نظریه کانت در باب امر والا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مولانا کانت امر والا آفتاب دریا کوه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 993 تعداد دانلود : 453
در تلقی کانتی، امر والا در شی ء بی صورت یافت می شود که در بی کرانگی قابل تصور است. وقتی انسان در برابر عظمت و شکوهمندی یک کوه رفیع و با صلابت یا بزرگی و پهناوری یک دریا قرار می گیرد، حکم به والایی می کند و احساسی تحسین آمیز توأم با ناتوانی و هراس (خوف و رجا) به او دست می دهد. از نظر کانت، برای چنین حکم و احساسی، انسان به قابلیت ذهن و پرورش یافتن آن نیاز دارد. در مثنوی و غزلیات شمس، عناصر بیکران و پر عظمت هستی، مانند آفتاب، دریا، کوه و... بسامد زیادی دارند و مولانا با این امور با نوعی احساس احترام و تحسین و در عین حال عجز و هراس مواجه می شود. همچنین او نقش مخاطب آشنا را در فهم امور والا بسیار تاثیرگذار می داند. این مقاله به تحلیل امر والا در غزلیات شمس و مثنوی در پرتو آرای کانت می پردازد.
۱۹.

هرمنوتیک: از نظریه تا نقد ادبی؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هرمنوتیک مؤلف محور هرمنوتیک فلسفی هرمنوتیک ادبی نقد ادبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 788 تعداد دانلود : 483
تردیدی نیست که رویکردهای مختلف هرمنوتیکی به مثابه یک نظریه مقبولیت عام یافته اند. اما  آیا هرمنوتیک می تواند گامی فراسوی نظریه بگذارد و در عرصه نقد ادبی هم به کار آید؟ شلایرماخر، مؤسس هرمنوتیک مؤلف محور، در عالم نظر بر آن است که در مقام تحقق، هرمنوتیک مقدم بر نقد است و نقد پس از هرمنوتیک می آید. التزام شلایرماخر به روش تأویل دستوری و تأویل فنی در عمل، میان هرمنوتیک مؤلف محور و نقد پیوند برقرار می کند. هرش نیز، با تفکیک میان دو نوع نقد، معتقد است پیوند وثیقی میان هرمنوتیک مؤلف محور و نقد درونی  وجود دارد. علاوه بر آن، معیارهای چهارگانه هرش برای اثبات محتمل بودن یک تفسیر، به ارزش گذاری تفسیر معتبر از نامعتبر منجر می شود. اما از نظر صاحب نظران، هرمنوتیک فلسفی درآمدوشدی میان نظریه و نقد قرار دارد. ما برآنیم با توجه به دو معیاری که گادامر برای درستی تفسیر برمی شمرد، یعنی پیش داشت کمال یافتگی و فاصله زمانی، هرمنوتیک فلسفی تا مقام نقد بر کشیده می شود. در این میان، هرمنوتیسین های ادبی با  تأکید بر روش در خوانش متن، وارد قلمرو نقد می شوند
۲۰.

بررسی حکایات مشترک النوبه الثالثه کشف الأسرار و روح الأرواح براساس نظریه ترامتنیّت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کشف الأسرار روح الأرواح سمعانی میبدی حکایات مشترک ترامتنیت ژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 210 تعداد دانلود : 46
ژنت برای بررسی انواع روابط میان متنی متون، اصطلاح ترامتنیّت را مطرح می کند. ژانر یا گونه عرفانی بخش مهمی از ادب فارسی را به خود اختصاص داده است؛ به همین سبب، مطالعه ترامتنی متون برجسته عرفانی زوایای پنهان و ناگشوده میان آنها را روشن می کند. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، نخستین گامی است که مناسبات ترامتنی چهل و شش حکایت مشترک النوبه الثالثه کشف الأسرار و روح الأرواح را از منظر تئوری ترامتنیّت ژنت بررسی کرده است. به طور کلی نتایج این پژوهش عبارت است از: 1) از میان چهل و شش حکایت موجود در این دو کتاب، ده حکایتْ ذیل بینامتنیّت صریح، نوزده حکایت در شمار بینامتنیّت غیرصریح و هفده حکایت در ذیل بینامتنیّت ضمنی قرار می گیرد؛ 2) نتیجه جست وجوهای پیرامتنی نیز بیانگر آن است که همانندی های بسیاری ازنظر صورت و معنا در عنوان ها و صدر و ذیل آن حکایات وجود دارد. همین امر نویسندگان این پژوهش را هرچه بیشتر به درست بودن گمانه اقتباس میبدی از سمعانی هدایت می کند؛ 3) ازنظر رابطه سرمتنی، تقسیم بندی این دو کتاب عرفانی در ذیل گونه عرفانی تأیید می شود؛ 4) از دیدگاه ورامتنی در هیچ قسمت از حکایات النوبه الثالثه کشف الأسرار نقد و تفسیر مستقیم بر متن روح الأرواح دیده نمی شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان