وحید تادیبی

وحید تادیبی

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه رازی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۵ مورد از کل ۲۵ مورد.
۲۱.

تاثیر 8 هفته تمرین استقامتی و مقاومتی همراه با مصرف عصاره سیر بر بیان ژن پروتئین Bax و مقاومت به انسولین در رت های مبتلا به سندرم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۶۹
زمینه و هدف : بی تحرکی و تغذیه نامتعادل خطر ابتلا به سندرم متابولیک و به دنبال آن بیماری های قلبی- عروقی را افزایش  می دهد. با توجه به اثر تمرین و عصاره سیر بر گلوکز، انسولین و نیمرخ لیپیدی؛ تحقیق حاضر به منظور مقایسه اثر 8 هفته تمرین استقامتی، مقاومتی و مصرف عصاره سیر بر بیان ژن پروتئین Bax، مقاومت به انسولین و نیتریک اکساید در رت های مبتلا به سندرم متابولیک انجام شد. روش تحقیق: چهل و هشت سر رت مبتلا به سندرم متابولیک (12 هفته ای با میانگین وزنی 25/22±325/36 گرم) در 6 گروه تصادفی همگن شده 8 تایی شامل گروه کنترل، تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی، تمرین استقامتی + عصاره سیر، تمرین مقاومتی + عصاره سیر و عصاره سیر تقسیم شدند. پس از آشناسازی، رت های گروه های آزمایشی در یک پروتکل 8 هفته ای تمرینات استقامتی و مقاومتی (با تکرار 3 جلسه در هفته)  همراه با مصرف عصاره   سیر (500 میلی گرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن) شرکت داده شدند. برای بررسی بیان ژن پروتئین Bax و سطوح سرمی متغیرها از روش های RT-PCR و الایزا استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک سویه و آزمون توکی در سطح 0/05>p بررسی شدند. یافته ها: تمرین استقامتی و مقاومتی همراه و بدون مصرف عصاره سیر سبب کاهش معنی دار بیان ژن پروتئین (Bax (p=0/01 و مقاومت به انسولین  (0/01=p) و افزایش معنی دار نیتریک اکساید (0/01=p)  در رت ها شد. به علاوه، دامنه افزایش نیتریک اکساید در گروه عصاره سیر نسبت به گروه های تمرین مقاومتی+ عصاره سیر، تمرین استقامتی و تمرین مقاومتی؛ به طور معنی دار (0/0001=p)  بیشتر بود. نتیجه گیری: اجرای تمرین استقامتی و تمرین مقاومتی توام با مصرف عصاره سیر، تاثیر بهتری بر تغییرات نامطلوب نیتریک اکساید، انسولین و گلوکز در رت ها دارد و مانع از بیان شاخص آپوپتوزیس قلبی (ژن Bax) می شود.  
۲۲.

تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر بیان ژن فسفاتیدیل اینوزیتول کیناز-3 بطن چپ و مقاومت به انسولین در رت های نر ویستار مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۸۱
زمینه و هدف : موسسه ملی بهداشت (NIH) اصطلاح بیماری قلبی- دیابتی را به عنوان بیماری قلبی خاص در بیماران دیابتی تعریف کرده است که هایپرتروفی پاتولوژیک بطن چپ را هم شامل می شود؛ با این وجود فعالیت بدنی در بیماران دیابتی می تواند ساختار و عملکرد میوکارد را تحت تأثیر قرار دهد. با این حال، تنظیم مولکولی رشد فیزیولوژیکی قلب به عنوان یک پروتکل مکمل درمانی در مقابله با هایپرتروفی پاتولوژیک، کمتر درک شده است. از این رو در تحقیق حاضر اثر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر بیان ژن فسفاتیدیل اینوزیتول کیناز-3 (PI3K)، مقاومت به انسولین، گلوکز و انسولین سرمی در رت های نر ویستار مبتلا به دیابت نوع 2 بررسی گردید. روش تحقیق : بیست سر رت نر نژاد ویستار با سن 10 هفته، در دامنه وزنی20±220 گرم به طور تصادفی به دو گروه شامل گروه تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) و گروه کنترل تقسیم  شدند. پس از آشناسازی، گروه تمرینی در یک پروتکل ورزشی 8 هفته ای، 5  جلسه در هفته، به مدت 30 دقیقه در هر جلسه شرکت داده شدند. برای بررسی بیان ژن PI3K از روش RT-PCR، مقاومت انسولین روش ارزیابی مدل هموستازیHOMA –IR  و سطوح سرمی گلوکز و انسولین از روش الایزا استفاده گردید. داده با آزمون t برای گروه های مستقل  در سطح معنی داری 0/05>p مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ه ا: در گروه HIIT افزایش معنی دار بی ان ژن PI3K نسب ت به گروه کنترل دیابتی تایید شد (0/003>p). همچنین تمرین باعث کاهش معنی دار مقاومت به انسولین (0/0001>p) و گلوک ز س رم  (0/0001>p) گردید؛ در ح الی ک ه انسولی ن سرمی همگ ام با این کاهش، افزایش معنی داری داشت (0/04 >p). به علاوه، وزن قلب نیز افزایش معنی داری در گروه تمرینی پیدا کرد (0/0001 >p). نتیجه گیری : تمرین HIIT با افزایش بیان ژن PI3K، مسیر مولکولی هایپرتروفی فیزیولوژیک را تحریک کرده و به عنوان یک درمان مکمل، در جلوگیری از هایپرتروفی پاتولوژیک بطن چپ نقش دارد.
۲۳.

آثار حاد دوی تناوبی هوازی و تمرین استقامتی با وزنه بر میزان اشتها در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۵۳
زمینه و هدف : در مطالعات پیشین مشخص شده است که عوامل زیادی بر اشتها و میزان انرژی دریافتی افراد تأثیرگذار می باشند. تمرین ورزشی یکی از این عوامل می باشد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه آثار حاد دوی تناوبی هوازی و تمرین استقامتی با وزنه بر میزان اشتها در مردان دارای اضافه وزن می باشد. روش تحقیق : در طرح یک گروهی با آزمون های مکرر، 12 مرد دارای اضافه وزن (30>BMI>25) به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. افراد در طی 3 هفته با فواصل یک هفته ای جهت پاک سازی پلاسما به ترتیب تصادفی در موقعیت های دوی تناوبی هوازی، شرایط کنترل و تمرین استقامتی با وزنه در گروه های چهار نفره قرار گرفتند. دوی تناوبی شامل سه وهله 10 دقیقه ای با فواصل استراحتی 5 دقیقه ای با شدت درک فشار بورگ معادل 13 ، و تمرین استقامتی با وزنه انجام 8 حرکت اصلی با 40 درصد یک تکرار بیشینه ( 1RM )  با 20 تکرار بود. میزان اشتها با استفاده از مقیاس اندازه گیری آنالوگ بصری ارزیابی شد. از آزمون t مستقل جهت مقایسه تفاوت میانگین ها در سطح p <0/05 استفاده گردید. یافته ها : میزان تمایل به غذا 9 ساعت پس از تمرین نسبت به پیش آزمون در هر دو جلسه تمرینی دوی تناوبی هوازی و تمرین استقامتی با وزنه، به طور معناداری کاهش یافت (p =0/01). نتایج آزمون t مستقل تفاوت معناداری بین این میزان کاهش تمایل به غذا در دو جلسه تمرینی نشان نداد  ( p =0/80).  میزان احساس سیری 9 ساعت پس از تمرین نسبت به پیش آزمون در هر دو جلسه تمرینی، افزایش یافت؛ اما این تغییر تنها در جلسه تمرین استقامتی با وزنه معنادار( p =0/001) بود. این مقادیر در جلسه کنترل تغییر معناداری نیافت. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش حاضر، تمرین استقامتی با وزنه هم باعث کاهش معنادار تمایل به غذا، و هم افزایش معنادار میزان احساس سیری 9 ساعت پس از تمرین می شود؛ این در حالی است که دوی تناوبی هوازی تنها باعث کاهش معنادار تمایل به غذا می گردد، از این رو می توان گفت تمرین استقامتی برای کاهش اشتها و کمک به تعدیل انرژی دریافتی در مردان دارای اضافه وزن، موثرتر است.
۲۴.

تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و مکمل یاری دارچین بر سطوح پلاسمایی لپتین و آدیپونکتین در زنان غیر فعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۷۴
زمینه و هدف: چاقی با بسیاری از مشکلات سلامتی از جمله دیابت، فشارخون، بیماری های شریان کرونری و استئوآرتریت مرتبط است. هدف این تحقیق بررسی اثر مکمل سازی تمرین مقاومتی با دارچین بر سطح لپتین و آدیپونکیتن در زنان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: چهل زن دارای اضافه وزن در چهار گروه 10 نفری شامل گروه تمرین مقاومتی+مصرف دارچین، گروه تمرین مقاومتی، گروه مکمل دارچین و گروه کنترل قرار گرفتند. سپس گروه های تجربی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته به اجرای تمرین مقاومتی با شدت 60 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه پرداختند. آزمودنی ها در گروه تمرین و مکمل در سه وعده اصلی غذایی روزانه، مقدار 7 میلی گرم پودر دارچین (به صورت کپسول) به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن خود دریافت کردند. نمونه خونی قبل از اجرای پروتکل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین به منظور اندازه گیری میزان لپتین و آدیپونکتین پلاسمای گرفته شد. به منظور استخراج نتایج از آزمون t زوجی و آزمون کوواریانس در سطح معنی داری 0/05p≤ استفاده گردید. یافته ها: در گروه های تمرین مقاومتی+ مصرف دارچین (به ترتیب با 0/001>p و 0/01>p)، تمرین مقاومتی (0/01>p) و مکمل دارچین (به ترتیب با 0/01>p و 0/02>p) به ط ور معن ی داری میزان لپتین کاهش و میزان آدیپونکتین افزایش یافت. هر چند، بین تاثیرتمرین مقاومتی و مکمل دارچین بر لپتین (0/07>p) و آدیپونکتین (0/24>p) تفاوت معنی دار مشاهده نگردید؛ اما تمرین مقاومتی + مصرف دارچین در مقایسه با تمرین مقاومتی و مصرف مکمل دارچین به تنهایی، موجب کاهش بیشتر لپتین (0/01>p) و افزایش بیشتر آدیپونکتین (0/01>p) گردید. نتیجه گیری: تمرینات منظم مقاومتی همزمان با مصرف مکمل دارچین، به واسطه بهبود مقادیر لپتین و آدیپونکتین خطر بالقوه ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی را کاهش می دهد و می توان از آن به عنوان درمان غیردارویی مؤثر به منظور پیشگیری از این بیماری ها استفاده نمود.
۲۵.

The effect of transcranial direct current stimulation on dynamic balance after an endurance exhausting activity in mental fatigue condition(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Endurance Exhaustion neuromuscular fatigue mental fatigue Transcranial direct current stimulation Y Balance Test

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۵
Background: Anodal transcranial direct current stimulation (a-tDCS) is a new neuro-modulatory technique.Aim: This study aimed to investigate the effect of a-tDCS on dynamic balance after exhaustion.Material and Methods: Fifteen endurance-trained men voluntarily attended five separate sessions. In the first session, Maximal aerobic speed (MAS) was measured. Then, the participants were randomly assigned to four different conditions: 1. Mental fatigue (MF)+a-tDCS, 2. MF+sham (s-tDCS), 3. a-tDCS, and 4. s-tDCS. In each session, after dynamic balance measurement, the participants were exposed to the conditions and received 20 min of anodal tDCS over the dorsolateral prefrontal cortex (DLPFC). Then, the participants performed a submaximal endurance activity at 70% of MAS until exhaustion. Immediately after exhaustion, dynamic balance was measured again.Results: After exhaustion, the dynamic balance of the right leg under the a-tDCS condition was significantly higher than the MF+s-tDCS (P= 0.008). The dynamic balance significantly decreased from pre- to post-test in MF+s-tDCS and s-tDCS conditions (P= 0.0001). In the left leg, the dynamic balance under the a-tDCS condition was significantly higher than MF+s-tDCS (P= 0.025).Conclusions: Anodal stimulation of the DLPFC could be beneficial for the dynamic balance and may have a protective effect against the negative consequence of exhausting activity on the dynamic balance in endurance-trained men.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان