داریوش شیخ الاسلامی وطنی

داریوش شیخ الاسلامی وطنی

مدرک تحصیلی: دانشیار، گروه تربیت بدنی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۹ مورد.
۱.

اثر چهار هفته بی تمرینی پس از تمرینات سرعتی شدید بر عوامل خطرزای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بی تمرینی تمرین سرعتی میانجی های التهابی مولکول چسبان بین سلولی آسیب های التهابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 667 تعداد دانلود : 953
هدف از این پژوهش، مطالعه اثر چهار هفته بی تمرینی پس از هشت هفته تمرین سرعتی شدید بر عوامل خطرزای آسیب های التهابی آتروژنز بود. به این منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (24= تعداد با وزن 7 ±210 گرم) و کنترل (18= تعداد با وزن 3 ±211 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص بین 85 تا 100 درصد و فراتر از 100 درصد VO2max) اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی بررسی شود. خونگیری پس از ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون های کولموگروف – اسمیرنوف، اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر متغیرهای گروه تمرینی در مراحل مختلف پژوهش افزایش یافته است که پس از 36 جلسه تمرین معنی دار بود sICAM-1 (004/0=P)، IL-1?(023/0=P)، TNF-a (040/0=P) . همچنین مشخص شد، پس از چهار هفته بی تمرینی، شاخص های التهابی کاهش غیرمعنی داری یافتند sICAM-1 (152/0=P)، IL-1?(063/0=P)، TNF-a (099/0=P)، اما آثار بی تمرینی در مقایسه با گروه تمرینی معنی دار بود sICAM-1 (024/0=P)، IL-1?(037/0=P)، TNF-a (018/0=P). به طور کلی، می توان گفت چهار هفته بی تمرینی به دلیل توقف تمرینات سرعتی شدید، ممکن است عوامل خطرزای آسیب های التهابی آتروژنز را کاهش دهد
۲.

تاثیر تمرین استقامتی و بی تمرینی بر پراکسیداسیون لیپید ودستگاه ضد اکسایشی موشهای ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مالون دی آلدئید دستگاه ضد اکسایشی تمرین استقامتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 52 تعداد دانلود : 530
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت ورزشی استقامتی و یک دوره بی تمرینی متعاقب آن، بر میزان پراکسیداسیون لیپید (MDA ) و پاسخ دستگاه ضد اکسایشی (FRAP ، اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام) بود. بدین منظور 35 سر مـوش نر 3 ماهه به صـورت تصادفی در 2 گروه تمـرین استقامتی (20 n= ) و کنترل (15n= ، بدون هیچ گونه برنامه تمرینی) قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه تمرینی به مدت 12 هفته ، هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص تمرین کردند (از هفته هشتم تا دوازدهم 5 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا اثرات بی تمرینی بررسی شود). آزمودنیها به صورت جداگانه در آزمایشگاه حیوانات با شرایط کنترل شده [دما، رطوبت و چرخه روشنایی – تاریکی (12:12 ساعت)] نگهداری شده و از غذای استاندارد موش استفاده کردند. ارزیابی متغیرهای MDA و FRAP به صورت دستی، و ارزیابی سایر متغیرها توسط کیت انجام گرفت. پس از سه مرحله خونگیری [24 ساعت پس از اولین جلسه تمرینی، در انتهای هفته هشتم و انتهای هفته دوازدهم] نتایج حاصل از آنالیز واریانس دو راهه با اندازه گیریهای مکرر نشان داد دو گروه در مراحل مختلف ارزیابی در هیچ یک از متغیرهای مورد نظر با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشته اند. اما ، در گروه استقامتی طی زمانهای مختلف اندازه گیری به لحاظ شاخصهای اسید اوریک (000/0P= ) و بیلی روبین (000/0P= ) تفاوت معناداری مشاهده شد. در کل، این تحقیق نشان می دهد یک دوره تمرین استقامتی باعث ایجاد استرس اکسایشی قابل ملاحظه ای (اکسایش لیپید) نشده است، هرچند سازگاریهای نسبی در دستگاه ضد اکسایشی موشها به وجود آمد.
۳.

مقایسه ویژگیهای عصبی - عضلانی اندامپرروان نخبه و مبتدی با افراد غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سازگاری عصبی انتگرال ENG سرعت هدایت عصبی زمان تاخیر موج M

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 854 تعداد دانلود : 284
این پژوهش با هدف مقایسه برخی پارامترهای الکترومیوگرافی و الکترونوروگرافی شامل انتگرال فعالیت الکترومیوگرافیک (IEMG)، دامنه موج M (amplitude)، سرعت هدایت عصبی (N.C.V)، و زمان تاخیر موج M (latency) در دو گروه ورزشکار و یک گروه غیر ورزشکار انجام گرفت تا سازگاریهای احتمالی عصبی- حرکتی و زمان وقوع این سازگاریها به دنبال شرکت در تمرینات قدرتی با وزنه بررسی شوند. آزمودنیها شامل مردان 18 تا 24 ساله و متشکل از سه گروه بودند: اندام پروران حرفه ای (10n=، با حداقل 2 سال سابقه تمرینات منظم با وزنه)، اندام پروران مبتدی (10n=، با 3 تا 4 ماه سابقه تمرینات منظم باوزنه)، و غیر ورزشکاران (11n=، بدون هیچ سابقه تمرینی). پارامترهای الکترونوروگرافی با تحریک عصب موسکولوکوتانئوس عضله دوسربازویی ثبت شد. برای اندازه گیری پارامترهای الکترومیوگرافی از انقباض ایزومتریک ارادی عضله دوسر بازویی با 50 درصد حداکثر انقباض ارادی (MVC) استفاده شد. با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون توکی، پارامترهای مورد نظر در سه گروه مقایسه شد. نتایج نشان داد زمان تاخیر موج M (11/0P=) و سرعت هدایت عصبی (36/0P=) در سه گروه تفاوت معناداری ندارد، در حالی که بین دامنه موج M ورزشکاران (حرفه ای و مبتدی) و افراد غیر ورزشکار اختلاف معناداری مشاهده شد (04/0P=) که نشان دهنده تاثیر فعالیتهای مقاومتی با وزنه بر افزایش به کارگیری و فرکانس آتش واحدهای حرکتی است. با وجود این، بین انتگرال EMG سه گروه تفاوت معناداری دیده نشد (34/0P=).
۶.

تأثیر مصرف مکمل کوآنزیم Q10 در دورة تیپر بر برخی شاخص های عملکرد استقامتی دونده های نیمه استقامت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عملکرد استقامتی تیپر دونده های استقامتی کوآنزیم Q10

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : 222
هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثر مصرف مکمل کوآنزیم Q10 در دوره تیپر بر برخی شاخص های عملکرد استقامتی دوندگان نیمه استقامتی بود. بدین منظور، 18 دوندة نیمه استقامت مرد تمرین کرده (سن 26/1±21 سال، وزن 7/4±6/65 کیلوگرم، قد 5/2±179 سانتی متر) به صورت هدفمند انتخاب شدند. روش تحقیق به صورت پیش آزمون ـ پس آزمون با یک گروه کنترل و دو گروه تجربی اجرا شد. آزمودنی ها به دنبال 10 هفته تمرینات ویژه جهت بهبود استقامت هوازی، بی هوازی، آستانة لاکتات، و تحمل لاکتات با شدت 70 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه و تواتر 4 جلسه در هفته (هر جلسه70 تا 90 دقیقه) برای پیش آزمون آماده شدند. سپس، پیش آزمون شامل ضربان قلب استراحتی، زیربیشینه، بیشینه، تست دوی یک مایل، و زمان رسیدن به واماندگی انجام شد (قبل از دورة تیپر) و آزمودنی ها به سه گروه همگن تقسیم شدند: گروه T+Q10 (یک هفته تیپر به همراه 120 میلی گرم کوآنزیم Q10 در روز)، گروه T (یک هفته تیپر به همراه دارونما)، و گروه C (با همان شدت و حجم تمرینات قبلی به همراه دارونما). اعمال تیپرینگ از طریق کاهش تدریجی حجم و افزایش تدریجی شدت تمرینات (تا 135 درصد Vo2max) و با حفظ فرکانس صورت گرفت. پس از اتمام دوره تیپر، همة آزمون هایی که قبل از تیپر انجام شده بود دوباره انجام شد. برای نشان دادن تفاوت های درون گروهی، پس از دورة تیپر، از آزمون T همبسته و برای نشان دادن تفاوت های بین گروهی از آزمون ANOVA استفاده شد. نتایج نشان داد که پس از یک هفته تیپر، ضربان قلب استراحتی و زیربیشینه در دو گروه T و T+Q10 به طور معنی داری کاهش، و رکورد دوی یک مایل و زمان رسیدن به واماندگی به طور معنی داری در دو گروه بهبود یافت (05/0>P)، ولی ضربان قلب بیشینه تغییری نداشت (05/0P>). اما از آنجایی که تفاوت معنی داری در هیچ یک از متغیرها، میان دو گروه T و T+Q10 (پس از یک هفته تیپر) دیده نشد، بنابراین، می توان گفت، در این تحقیق، مصرف کوآنزیم Q10 در دوره تیپر اثر معنی داری بر ضربان قلب استراحتی، ضربان قلب زیربیشینه، ضربان قلب بیشینه، زمان رسیدن به واماندگی، و رکورد دوی یک مایل نداشته است (05/0P>). همچنین، در گروه C، در هیچ یک از متغیرها، تغییر معنی داری دیده نشد (05/0P>). درنهایت، می توان گفت که یک هفته تیپر به همراه مصرف کوآنزیم Q10 بر عملکرد تأثیری نداشته است. درحالی که تیپر به تنهایی اثر معنی داری بر ضربان قلب استراحتی، ضربان قلب زیربیشینه، زمان رسیدن به واماندگی، و رکورد دوی یک مایل داشت، ضربان قلب بیشینه تحت تأثیر قرار نگرفت.
۷.

تأثیر 6 ماه تمرین مقاومتی منتخب بر پارامترهای عصبی عضلانی اندام پروران زبده(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 944 تعداد دانلود : 681
هدف تحقیق حاضر بررسی سازگاری های احتمالی عصبی حرکتی و زمان وقوع این سازگاری ها به دنبال شرکت در تمرینات قدرتی با وزنه است. بدین منظور 7 نفر از اندام پروران زبده شهرستان سنندج که حداقل 2 سال سابقه تمرینات منظم با وزنه را داشتند ، از طریق پرسشنامه انتخاب شدند و به مدت 6 ماه تحت تمرینات با وزنه قرار گرفتند . . 7 غیر ورزشکار داوطلب نیز به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند . به منظور بررسی سازگاری های عصبی ، پارامترهای الکترومیوگرافی شامل EMG انتگرال به منظور ثبت میزان فعال سازی واحدهای حرکتی در عضله دوسر بازویی ، حین انقباض ایزومتریک با 50 درصد حداکثر انقباض دارای ( 50 درصد MVC ) و به روش اکترومیوگرافی سطحی اندازه گیری شد. همچنین پارامترهای الکترونوروگرافی شامل سرعت هدایت عصبی ( NCV ) ، زمان تغییر سیگنال و دامنه موج M از طریق تحریک الکتریکی عصب موسکولوکوتانئوس در عضله دو سر بازویی تعیین شد. برای اطمینان از همسانی دو گروه در متغیرهایی مانند سن ، قد و وزن که ممکن بود بر برخی پارامترها تاثیر داشته باشد ، از آزمون t نشان داد 6 ماه تمرین با وزنه موجب ایجاد تغییر در سیتم عصب حرکتی اندام پروران زبده نشده و مقادیر EMG انتگرال ، سرعت هدایت عصبی ، زمان تاخیر سیگنال و دامنه موج تغییر معنی داری نیافته است.
۸.

تاثیر یک دوره تمرین سرعتی تناوبی و بی تمرینی بر پراکسیداسیون لیپید و دستگاه ضداکسایشی موش های نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مالون دی آلدئید دستگاه ضداکسایشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 145 تعداد دانلود : 502
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فعالیت ورزشی سرعتی و یک دوره بی تمرینی متعاقب آن، بر مقدار پراکسیداسیون لیپید (MDA) و پاسخ دستگاه ضداکسایشی (FRAP ، اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام) بود. بدین منظور 35 سر موش نر 3 ماهه به صورت تصادفی در 2 گروه تمرین سرعتی (15 = n) و کنترل (15 = n، بدون هیچ گونه برنامه تمرینی) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرینی به مدت 12 هفته، هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص تمرین کردند (از هفته هشتم تا دوازدهم 5 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا تاثیرات بی تمرینی بررسی شود). آزمودنی ها به صورت جداگانه در آزمایشگاه حیوانات با شرایط کنترل شده (دما، رطوبت و چرخه روشنایی _ تاریکی (12:12 ساعت)) نگهداری شدند و از غذای استاندارد موش استفاده کردند. متغیرهای MDA و FRAP به صورت دستی و دیگر متغیرها به وسیله کیت ارزیابی شدند. پس از سه مرحله خونگیری (پیش آزمون ، میان آزمون (انتهای هفته هشتم)و پس آزمون (انتهای هفته دوازدهم))، نتایج حاصل از آنالیز واریانس دو راهه با اندازه گیری های مکرر نشان داد دو گروه حداقل در یکی از مراحل ارزیابی به لحاظ متغیر MDA (022/0 = P)، FRAP (005/0 = P) و بیلی روبین (002/0= P) با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند، درحالی که پروتئین تام و اسیداوریک دو گروه اختلاف معنی داری با هم نداشتند. همچنین، در گروه تجربی طی زمان های مختلف اندازه گیری به لحاض شاخص MDA (001/0 = P) ، FRAP (001/0 = P) و بیلی روبین (008/0 = P) و اسیداوریک (012/0 = P) تفاوت معناداری مشاهده شد. در کل، نتایج این تحقیق نشان می دهد که یک دوره تمرین سرعتی موجب ایجاد سازگاری نسبی در دستگاه ضداکسایشی و اکسایش لیپید می شود، اما در اثر بی تمرینی نتایج معکوس خواهد شد.
۹.

اثر تمرین سرعتی و بی تمرینی بر مولکول چسبان سلولی موشهای ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاخصهای التهابی بی تمرینی تمرین سرعتی موشهای ویستار 1ICAM

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 359 تعداد دانلود : 585
هدف از این پژوهش عبارت است از مطالعه اثر تمرین سرعتی و بی تمرینی بر مقادیر sICAM-1، و شاخص التهابی جدید و پیشگویی کننده بیماریهای قلبی- عروقی. بدین منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در 2 گروه تجربی (24=n با وزن 7±210 گرم) و کنترل (18=n با وزن 3±211 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص (بین 85 تا 100 درصد و فراتر از 100 درصد max2VO) اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنیهای این گروه بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی نیز مطالعه شود. خون گیری پس از 14 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام و مقادیر 1sICAM- با استفاده از کیت تجاری الایزای شرکت R&D و با دستگاه Elisa Reader مدل Spectera اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف، اندازه گیریهای مکرر، و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند مقادیر 1sICAM- در 24 جلسه نخست تمرین افزایش یافت که معنادار نبود (079/0 =P). اما با ادامه تمرین تا 36 جلسه، افزایش معناداری در مقادیر 1sICAM- مشاهده شد (004/0 =P). ضمناً، مشخص شد به دلیل توقف تمرینهای سرعتی شدید، مقادیر 1sICAM- کاهش غیرمعناداری یافته است (152/0=P). در حالی که در مقایسه گروه تمرینی و بی تمرینی این تغییرات معنادار بود (024/0=P). به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، تمرین سرعتی شدید به افزایش معنادار 1sICAM- می انجامد و دستگاه دفاعی بدن طی تمرین تغییر می کند و بدن در معرض خطر آسیبهای التهابی آتروژنز قرار می گیرد.
۱۰.

آثار یک دوره بی تمرینی به دنبال برنامه تمرین هوازی بر شاخص های التهابی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی بی تمرینی شاخص های التهابی مولکول چسبان بین سلولی IL-1β TNF-α

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 803 تعداد دانلود : 431
هدف این پژوهش، مطالعه آثار 4 هفته بیتمرینی به دنبال 8 هفته تمرین هوازی بر شاخصهای التهابی جدید بود. بدین منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه تجربی(تعداد 24 سر موش با وزن 11±202 گرم) و کنترل(تعداد 18 سر موش با وزن 12±201 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفتهای 3 جلسه، با شدت (55 تا 85 درصد Vo2max) و مدت تعیین شده اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنیهایاین گروه، بیتمرینی را تجربه کردند تا آثار بیتمرینی مطالعه شود. خونگیری پس از 14 ساعت به صورت ناشتا در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام گرفت و مقادیر sICAM-1 با استفاده از کیت تجاری الایزا شرکت R&D و IL-1β ،TNF-α از کیتهای تجاریالایزا شرکت Koma اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، اندازهگیریهای مکرر و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر متغیرهای گروه تمرینی در مراحل مختلف پژوهش کاهش یافته که این کاهش پس از 8 هفته تمرین معنیدار نبوده است به گونهای که sICAM-1 از 80/560±34730 به 01/728±34300 و (122/0=p)، IL-1β نیز از 92/252±2188 به 72/283±2110(072/0=p) و TNF-α از71/55± 1257 به 69/50±1248 پیکوگرم بر میلی لیتر (163/0=p) تغییر یافت. اما با تداوم تمرین، پس از 12 هفته در انتهای پژوهش این تغییرات معنیدار دیده شد به گونهای که sICAM-1 از 01/728±34300به 08/570±33300(000/0=p)، IL-1β از 72/283±2110 به 86/267±1940 (002/0=p) و TNF-α از 69/50±1248 به71/57±1194 پیکوگرم بر میلی لیتر(016/0=p ) تغییر نشان داد. همچنین مشخص شد، اگرچه 4 هفته بی تمرینی به دنبال 8 هفته تمرین هوازی در شاخصهای التهابی تغییر معنیداری ایجاد نکرد[sICAM-1 از 01/728±34300به 82/692±34600(070/0=p)، IL-1β نیز از 72/283±2110 به 35/295±2134 (090/0=p) و TNF-α از 69/50±1248 به79/50±1254 (070/0=p) پیکوگرم بر میلی لیتر]، اما آثار بی تمرینی در مقایسه با گروه تمرینی معنیدار دیده شدsICAM-1 [ از82/692±34600 در مقایسه08/570± 33300( 006/0=p)، IL-1β از 35/295±2134 در مقایسه 86/267±1940 (003/0=p ) و TNF-α از 79/50±1254 در مقایسه71/57±1194( 016/0=p) پیکوگرم بر میلی لیتر]. به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت، 4 هفته بیتمرینی میتواند سازگاریهای مفید و مطلوب ایجاد شده در نتیجه تمرین را از بین برد و بدن را در معرض خطر آسیبهای التهابی آتروژنز قرار دهد.
۱۱.

تاثیرات کوتاه مدت و طولالانی مدت سه نوع فعالیت ورزشی سرعتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مالون دی آلدئید نوع فعالیت ورزشی آسیب عضلانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 284 تعداد دانلود : 671
با توجه به اینکه عضلات اسکلتی، بافت اصلی درگیر در فعالیت های بدنی اند، بنابراین بررسی تغییرات و آسیب های وارده بر این بافت طی فعالیت های ورزشی گوناگون اهمیت زیادی دارد. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیرات کوتاه مدت (یک جلسه) و طولانی مدت (36 جلسه) فعالیت های ورزشی گوناگون (سرعتی، استقامتی و ترکیبی) بر شاخص های پلاسمایی آسیب عضلانی لاکتات هیدروژناز (LDH) ، کراتین کیناز (CK) و مالون دی آلدوئید (MDA) است. به این منظور 40 سر موش جوان سه ماهه به شکل تصادفی در چهار گروه 10 تایی کنترل، ورزش استقامتی، سرعتی و ترکیبی قرار گرفتند. 24 ساعت پس از اولین و سی و ششمین جلسه تمرینی آزمودنی ها، خونگیری به منظور بررسی تاثیرات کوتاه مدت و طولانی مدت اجرای برنامه های گوناگون ورزشی انجام شد. اندازه گیری شاخص ها با استفاده از کیت های مربوط و به کمک دستگاه اتوآنالایزر انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس تکراری (و در صورت لزوم آزمون t مستقل و همبسته)، نشان داد پس از یک جلسه فعالیت، مقادیر CK و LDH (و نه MDA) در بیشتر گروه های تمرینی (نسبت به گروه کنترل) افزایش معنی داری یافت. این افزایش پس از 36 جلسه تمرین بارزتر شد. در کل نتایج این تحقیق نشان داد انجام فعالیت های کوتاه مدت و طولانی مدت ورزشی (هر دو) موجب بروز آسیب های عضلانی می شود و شدت این آسیب ها در گروه فعالیت ورزشی ترکیبی بیش از دو گروه دیگر تمرینی است. همچنین چون شاخص MDA در بیشتر مراحل ارزیابی، بین گروه ها تفاوت معنی داری نداشت، درحالی که شاخص های CK و LDH تفاوت معنی داری داشتند، می توان نتیجه گرفت که پراکسیداسیون چربی، مکانیسم احتمالی راه اندازی آسیب نیست.
۱۲.

تأثیر یک برنامه تمرینی ویژه صبح و عصر بر سازگاری زمان تمرین و زمان آزمون(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
تعداد بازدید : 483 تعداد دانلود : 311
هدف تحقیق حاضر مطالعه تاثیر یک برنامه تمرینی ویژه صبح و عصر بر سازگاری زمان تمرین و زمان آزمون بوده است تا تغییرات احتمالی در برخی عوامل آمادگی جسمانی و حرکتی نسبت به زمان تمرین مطالعه شود. به این منظور، زمان واکنش ساده در پاسخ به محرک دیداری، حداکثر قدرت ایزومتریک دست، توان بی هوازی پا و استقامت عضلات کمربند شانه ای، در پیش آزمون (عصر) و پس آزمون (صبح و عصر) سنجیده شده اند. در این پژوهش 20 پسر دانش آموز داوطلب که دست کم یک سال سابقه تمرین منظم کشتی داشتند، به شکل تصادفی به دو گروه تجربی 1 (زمان تمرین 9 تا 11 صبح) و گروه تجربی 2 (زمان تمرین 4 تا 6 عصر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت 3 هفته و هر هفته 4 جلسه در یک برنامه تمرینی کشتی شرکت داده شدند. تحلیل واریانس چند عاملی نتایج نشان داد در هیچ کدام از عوامل مورد سنجش، سازگاری معنی داری با زمان تمرین رخ نمی دهد و این در حالی است که تفاوت معنی داری بین زمان های گوناگون سنجش زمان واکنش ساده مشاهده شد(001/0=P). همچنین، بین زمان های گوناگون اندازه گیری حداکثر قدرت ایزومتریک دست، تفاوت معنی داری به وجود نیامد (195/0 =P) . سنجش توان بی هوازی پا در زمان های مختلف ارزیابی، اختلاف معناداری نشان داد (00/0 =P)، در حالی که استقامت عضلات کمربند شانه ای تغییر بارزی نیافت (273/0=P).
۱۴.

پاسخ های هورمونی، شاخص های آسیب سلولی و غلظت اسیدهای آمینة پلاسما به دنبال فعالیت مقاومتی حاد همراه با مصرف مکمل BCAA(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کورتیزول کراتین کیناز انسولین لاکتات دهیدروژناز اسیدهای آمینة شاخه دار پلاسما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 27 تعداد دانلود : 114
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر حاد تمرین مقاومتی همراه با مکمل اسید آمینة شاخه دار بر غلظت اسیدهای آمینة پلاسما، پاسخ های هورمونی و شاخص های آسیب عضلانی در زنان جوان سالم بود. 10 دانشجوی فعال دختر که حداقل دو جلسه فعالیت ورزشی منظم در طول هفته داشته و سابقة مصرف هیچ نوع مکملی نداشتند، به صورت داوطلب در یک طرح مقطعی دوسوکور شرکت کردند. طرح تحقیق در دو جلسه با فاصلة 6 هفته انجام گرفت. فعالیت مقاومتی شامل هفت حرکت (دو حرکت پایین تنه و پنج حرکت بالاتنه) با شدت 50 درصد 1RM در 5 ست، 15-12 تکرار بود. درهر جلسه نیمی از آزمودنی ها به صورت تصادفی مکمل (5 /4 گرم BCAA به صورت محلول) و نیمی دیگر دارونما (به همان مقدار دکستروز) مصرف کردند. نمونه های خونی قبل از فعالیت (ناشتا)، بلافاصله بعد از فعالیت، 3 ساعت بعد از فعالیت و همچنین در روز بعد (مشابه نمونة اول) جمع آوری شد. نتایج نشان داد مکمل سازی BCAA موجب افزایش چشمگیر اسیدهای آمینة شاخه دار پس از فعالیت شد (05 /0 P<). همچنین پس از فعالیت و سه ساعت پس از آن، افزایش معناداری در مقادیر لوسین و ایزولوسین در شرایط مصرف مکمل (در مقایسه با شرایط دارونما) دیده شد (05 /0 P<). این در حالی بود که متیونین در هر دو شرایط، بلافاصله پس از فعالیت کاهش یافت (05 /0 P<)، اما گلوتامین و فنیل الانین تنها در شرایط مکمل و آن هم بلافاصله پس از فعالیت کاهش معناداری داشتند. علاوه بر این، لاکتات دهیدروژناز (05 /0 P>) و کراتین کیناز (05 /0 P<) به عنوان شاخص های آسیب سلولی در هر دو شرایط به دنبال فعالیت افزایش یافتند. تغییرات هورمون های انسولین و کورتیزول نیز در هر دو شرایط مکمل و دارونما الگوی مشابهی داشت. به نظر می رسد تنها یک بار مصرف مکمل قبل از شروع فعالیت مقاومتی حاد بر غلظت اسیدهای آمینة شاخه دار پلاسما تأثیر مثبتی داشته باشد، درحالی که مکمل موجب کاهش غلظت گلوتامین، فنیل الانین و متیونین شد. در هر حال، شاخص های آسیب سلولی (LDH ، CK) و هورمون های انسولین و کورتیزول تحت تأثیر دریافت قبل از فعالیت مکمل قرار نگرفتند.
۱۶.

اثر آسیب زای برخی برنامه های تمرینی در عضله پهن خارجی موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موش صحرایی ترکیبی آسیب عضلانی سرعتی استقامتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 822 تعداد دانلود : 638
هدف از این پژوهش بررسی اثرات کوتاه مدت (یک جلسه) و طولانی مدت (36 جلسه) فعالیت های ورزشی گوناگون (سرعتی، استقامتی و ترکیبی) در ایجاد آسیب های بافت عضلانی (پرخونی، خونریزی، ادم، نکروز، تغییرات هسته از نظر تعداد و میزان فعالیت، دژنراسیون، فیبروز، و وجود سلول های التهابی) می باشد. برای این منظور 40 سر، موش صحرایی جوان سه ماهه به شکل تصادفی در چهار گروه 10 تایی کنترل (بدون برنامه تمرینی)، تمرین استقامتی (با 80-70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی)، تمرین سرعتی (100 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی) و تمرین ترکیبی (ترکیبی از استقامتی و سرعتی) قرار گرفتند. 24 ساعت پس از نخستین و سی و ششمین جلسه تمرینی، نمونه های بافتی (از عضله پهن خارجی) برداشته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کراسکال والیس و آزمون من ویتنی نشان داد، در هر سه گروه تمرینی پس از یک جلسه فعالیت ورزشی، پرخونی در حد خفیف و تغییرات هسته از نظر افزایش تعداد و فعالیت در حد متوسط تا شدید به وجود آمد. به دنبال 36 جلسه فعالیت ورزشی، علاوه بر تغییرات هسته در همه گروه های تمرینی، به خصوص گروه سرعتی، دژنراسیون، نکروز، فیبروز و وجود سلول های التهابی نیز در گروه تمرین ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. به طور کلی یافته های این پژوهش در مورد نمونه های حیوانی و با استفاده از چنین پروتکل هایی نشان می دهد انجام فعالیت های حاد و طولانی مدت ورزشی باعث بروز آسیب های متعدد عضلانی خواهد شد و شدت این آسیب ها در گروه تمرین ترکیبی بیش از دو گروه دیگر تمرینی خواهد بود.
۱۸.

مقایسه اثر 8 هفته تمرینات مقاومتی با ترکیبی (مقاومتی-ماساژ) بر لپتین سرم، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان جوان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ماساژ ترکیب بدنی تمرینات مقاومتی لپتین نیمرخ لیپیدی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 393 تعداد دانلود : 954
هدف ازاینپژوهش مقایسه اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی با ترکیبی (مقاومتی-ماساژ) بر لپتین سرم، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان جوان دارای اضافه وزن بود.در این پژوهش 20 نفر مرد جوان دارای اضافه وزن (با دامنه سنی 6/1±1/22 سال و 2/1±3/28 BMI=) به صورتداوطلبشرکتکردند و به شکلتصادفیبه دو گروهتمرینات مقاومتی (10 نفر) و گروهتمرینات مقاومتی همراه با ماساژ (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینات مقاومتی شامل اجرای هشت هفته حرکات جلو ران، پشت ران، نشر از جانب، پرس سینه، زیر بغل سیم کش از پشت و پشت بازو ایستاده با ماشین با شدت80% از یک تکرار بیشینه و سه جلسه در هفته بود. جلسات تمرینات ماساژ نیز در روزهای قبل از جلسات تمرین مقاومتی اجرا می شد. نمونه های خونی و ترکیب بدن آزمودنی ها قبل از شروع پروتکل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی اندازه گیری شد. برای تعیینتفاوتقبلوبعدازتمرین از آزمون t همبسته وازآزمون t مستقلبرای تعیینتفاوتبیندوگروه استفاده شد.هر دو گروه تمرینی بهبودهایی را در سرم لپتین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی داشتند که گروه تمرین مقاومتی همراه با ماساژ به طور معناداری (P<0.05) اثرات بهتری را فقط در تری گلیسرید (TG) و توده چربی بدن در مقایسه با گروه مقاومتی داشت که به نظر می رسد اجرای هشت هفته تمرینات مقاومتی همراه با ماساژ با هدف کاهش تری گلیسرید و توده چربی بدن می تواند یک راهکار مناسب باشد.
۱۹.

تاثیر یک برنامه ویژه ورزشی بر آمادگی قلبی-تنفسی، ترکیب بدنی،BMR و ارتباط بین این متغیرها در ورزشکاران حرفه ای

۲۰.

پاسخ ویسفاتین، انسولین و مقاومت انسولین به دو شیوه اجرای حرکات مقاومتی در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ویسفاتین مقاومت به انسولین فعالیت مقاومتی حاد شیوه ارائه حرکات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 608 تعداد دانلود : 206
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر حاد شیوه ارائه فعالیت مقاومتی بر هورمون های ویسفاتین، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن انجام گرفت. 15 مرد جوان (میانگین سن 2/1±3/21 سال وBMI 8/1±9/27kg/m2) به صورت هدفمند انتخاب شدند و دو جلسه فعالیت مقاومتی را تکمیل کردند. آزمودنی ها فعالیت مقاومتی را با دو نوع ارائه گوناگون پروتکل الف (از عضلات بزرگ به کوچک شامل: پرس سینه، پرس پا، سیم کش زیر بغل، سرشانه هالتر، جلو بازو، پشت بازو) و پروتکل ب (از عضلات کوچک به بزرگ: عکس ترتیب حرکات پروتکل الف) با شدت 85% یک تکرار بیشینه انجام دادند. برای این منظور در جلسه اول و به صورت تصادفی هفت نفر از آزمودنی ها پروتکل الف (از عضلات بزرگ به کوچک) و مابقی (هشت نفر) پروتکل ب (از عضلات کوچک به بزرگ) را انجام دادند. استراحت برای هر نوبت یک دقیقه و برای هر حرکت دو دقیقه در نظر گرفته شد. یک هفته بعد، جلسه دوم فعالیت مقاومتی همانند جلسه اول اجرا شد؛ با این تفاوت که فعالیت مقاومتی برای آزمودنی های الف و ب جا به جا شد. در هر یک از پروتکل ها، خون گیری قبل از فعالیت، بلافاصله و 30 دقیقه بعد از فعالیت انجام گرفت. نتایج با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر حاکی از آن بود که غلظت ویسفاتین سرم در هر دو پروتکل الف (P<0.05) و ب (P<0.05) بلافاصله بعد از فعالیت نسبت به قبل از آن افزایش یافت. در موردانسولین و مقاومت به انسولین نیز، در هر دو پروتکل مقاومتی الف و ب، بلافاصله پس از فعالیت (P<0.05) و 30 دقیقه پس از فعالیت (P<0.05) نسبت به قبل از آن افزایش معناداری دیده شد. در کل، یافته های حاضر نشان داد که ترتیب بزرگی یا کوچکی عضلات به کار گرفته شده در ابتدای فعالیت، تاثیری بر ترشح هورمون ویسفاتین و دیگر فاکتورهای نامبرده ندارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان