مهدی مقرنسی

مهدی مقرنسی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۰ مورد از کل ۳۰ مورد.
۲۱.

بررسی تأثیر ده هفته تمرین مقاومتی بر HSP70 و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی مقاومت به انسولین دیابت نوع دو پروتئین شوک حرارتی70

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۹۹ تعداد دانلود : ۳۵۱
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر ده هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی پروتئین شوک حرارتی 70 (HSP70) و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع دو بود. روش : 20 زن مبتلا به دیابت نوع دو به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر، میانگین سنی 27/6±13/47 سال و شاخص توده بدنی 32/3±45/28 کیلوگرم بر متر مربع) و گروه کنترل (10 نفر، میانگین سنی 97/9±30/50 سال و شاخص توده بدنی 45/2±78/28 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل ده هفته تمرین مقاومتی، هر هفته سه جلسه به مدت 90 دقیقه در هشت ایستگاه با شدت 30 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه (1RM)بود. خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی، 48 ساعت قبل از شروع پژوهش و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های شاپیرو- ویلک، t مستقل و وابسته با نرم افزار spss نسخه 21 در سطح معناداری 05/0>α تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد ده هفته تمرین مقاومتی در گروه تجربی، سبب کاهش معناداری در سطوح HSP70، گلوکز و مقاومت به انسولین شد (05/0>P)، درحالی که سطوح انسولین تغییر معنا داری نکرد (05/0<P). تغییرات پیش تا پس آزمون HSP70 و گلوکز در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل معنا دار بود (05/0>P) بنابراین، به نظر می رسد شیوه تمرینات مقاومتی سبب کاهش گلوکز خون ناشتا و مقاومت به انسولین و افزایش سطوح HSP70 در بیماران دیابتی نوع دو می شود، در نتیجه این تمرینات به عنوان درمان کمکی در این بیماران توصیه می شود.
۲۲.

تأثیر 10 هفته تمرین استقامتی روی چرخ کارسنج بر سطوح نسفاتین- 1 و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت نوع 2 تمرین استقامتی مقاومت به انسولین- نسفاتین-1

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۶۹۵ تعداد دانلود : ۳۷۱
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 10 هفته تمرین استقامتی بر سطوح نسفاتین-1 و مقاومت به انسولین زنان مبتلا به دیابت نوع 2 بود. 16 زن مبتلا به دیابت نوع 2 به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی ( 8 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی، تمرین استقامتی را به مدت 10 هفته، سه جلسه در هفته (با شدت 50-40 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 25-20 دقیقه شروع و با افزایش تدریجی به 80-70 درصد ضربان قلب بیشینه و مدت زمان 45-40 دقیقه در جلسات پایانی) انجام دادند. گروه کنترل در طول دوره پژوهش هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشت. نمونه های خونی در حالت 12 ساعت ناشتایی و به منظور بررسی سطوح نسفاتین-1، انسولین و گلوکز در مراحل پیش و پس آزمون جمع آوری شدند. داده های حاصل با استفاده از آزمون های کولموگروف- اسمیرنوف، t مستقل و وابسته با نرم افزار Spss نسخه 21 در سطح معنا داری 05/0>α تجزیه وتحلیل شدند. 10 هفته تمرین روی چرخ کارسنج در گروه تجربی، سبب کاهش گلوکز و مقاومت به انسولین شد (05/0P<)، درحالی که سطوح نسفاتین-1 و انسولین تغییر معنا داری نکرد (05/0P>). تغییرات پیش تا پس آزمون فقط در مقادیر گلوکز گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل معنا دار بود (05/0P<). در نتیجه تمرین روی چرخ کارسنج یک شیوه درمانی غیردارویی به منظور کاهش گلوکز خون و مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی است.
۲۳.

تأثیر شش هفته تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی دانه زیره سیاه بر سطح سرمی آدیپولین و تغییرات پروفایل لیپیدی موش های صحرایی نر چاق عنوان کوتاه: تمرین هوازی و مصرف زیره سیاه بر سطح سرمی آدیپولین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آدیپولین پروفایل لیپیدی تمرین هوازی زیره سیاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۲۰۷
آدیپولین، آدیپوسایتوکاین ضدالتهابی مترشحه از بافت چربی است. با توجه به نقش گیاهان دارویی در کنترل چاقی، این مطالعه با هدف تعیین تأثیر 6 هفته تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی دانه زیره سیاه بر سطح سرمی آدیپولین و تغییرات پروفایل لیپیدی موش های صحرایی نر چاق انجام گرفت. در این مطالعه تجربی، از 24 سر موش صحرایی نر چاق شده، در پی 12 هفته رژیم غذایی پرچرب استفاده شد، که به طور تصادفی به چهار گروه 1. کنترل، 2. تمرین، 3. عصاره زیره سیاه و 4. تمرین + عصاره زیره سیاه تقسیم شدند. گروه های تمرین 5 روز در هفته به مدت 6 هفته تمرین هوازی (معادل 55% VO2max) انجام دادند. سطح سرمی آدیپولین و تغییرات پروفایل لیپیدی و وزن بدن اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی Tukey تحلیل شدند. نتایج کاهش معنا دار وزن بدن، LDL-C، TG، TC (05/0>P) و افزایش معنا دار سطح سرمی آدیپولین و HDL-C (05/0> P) در گروه تمرین + عصاره زیره سیاه نسبت به سایر گروه ها را نشان داد. با توجه به نتایج، به نظر می رسد ترکیب همزمان تمرین هوازی با شدت متوسط و مصرف عصاره آبی زیره سیاه می تواند با افزایش سطح سرمی آدیپولین، HDL-C و کاهش LDL-C ، TG و  TC به کاهش وزن منجر شود.
۲۴.

ارزیابی اثرات حفاظتی مصرف مکمل آغوز بر شاخص های آسیب عضلانی ناشی از ورزش در موش صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۸۶
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده اند که کلستروم یا آغوز گاوی دارای خاصیت ضداکسایشی است اما تاکنون مطالعه ای که اثربخشی آن را بر آسیب ورزشی مورد ارزیابی قرار داده باشد یافت نشد. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات مصرف مکمل آغوز گاوی بر آسیب عضلانی ناشی از  ورزش شدید اجرا گردید. روش تحقیق: 48 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به شش گروه مساوی تقسیم شدند گروه 1 (کنترل)، گروه 2 (ورزش هوازی)، گروه 3 (ورزش بی هوازی)، گروه 4 (مکمل بدون ورزش)، گروه 5 (مکمل با ورزش هوازی)، گروه 6 (مکمل با ورزش بی هوازی). پس از انجام 1 هفته ای بارگیری مکمل و تمرین، نمونه گیری خون از تمام موش ها انجام و سطح پلاسمایی آنزیم های LDH و CK توسط کیت های استاندارد و دستگاه اتوآنالایز تعیین گردید. داده ها با آزمون های آماری ANOVA و آزمون تعقیبی توکی در سطح 0/05>p تحلیل شد. یافته ها: مقادیر پلاسمایی LDH (p=0/010) و CK (p=0/006) درگروه ورزش بی هوازی به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت. اختلاف معنی داری بین گروه ورزش هوازی و گروه کنترل در متغیرهای CK و LDH (p=0/86) وجود نداشت. موش های دریافت کننده مکمل و ورزش بی هوازی شدید (گروه 6) به طور معنی داری سطح CK و LDH کمتری در مقایسه با گروه ورزش بی هوازی بدون مکمل (گروه 3) داشتند (0/001=p)، نتایج نشان داد که بارگیری 7 روزه مکمل آغوز توانست افزایش سطوح CK و LDH ناشی از تمرین بی هوازی را در موش ها مهار نماید. نتیجه گیری: مکمل آغوز با توجه به خواص ضداکسایشی، می تواند به عنوان یک مکمل ورزشی جهت کاهش آسیب های عضلانی استفاده گردد.
۲۵.

تأثیر یک دوره تمرین استقامتی توام با تزریق تستوسترون بر مقادیر کمرین و آپلین رت های دچار ایسکمی قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۳۰
زمینه و هدف: توانبخشی و نوتوانی قلبی، از رویکردهای جدیدی است که به طرق مختلف با هدف افزایش عملکرد و کارآیی بیماران انجام می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر 12 هفته تمرین استقامتی توام با تزریق تستوسترون، بر مقادیر کمرین و آپلین در فرآیند توانبخشی رت های دچار ایسکمی قلبی بود. روش تحقیق: 40 سرموش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین وزن 10 ± 200 گرم و سن 8 هفته) در محیط کنترل شده نگهداری و به طور تصادفی در چهار گروه 10 تایی شامل گروه کنترل ( C )، گروه تزریق تستوسترون پروپیونات ( TP )، گروه تمرین استقامتی ( ET ) و گروه تمرین استقامتی و تزریق تستوسترون ( ETTP )؛ تقسیم شدند. گروه تمرین استقامتی به مدت 12 هفته (5 روز در هفته) به تمرین پرداختند و گروه تزریق تستوسترون 3 روز در هفته به صورت درون صفاقی تستوسترون پروپیونات دریافت کردند. برای القا ایسکمی قلبی، ایزوپروترنول به صورت 2 روز متوالی و با فاصله 24 ساعت و دوز 50 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن به همه رت ها تزریق شد. بعد از اتمام 12 هفته تمرین و تزریق تستوسترون، رت ها با تزریق تیوپنتال سدیم بی هوش شدند و نمونه گیری خونی انجام شد. غلظت سرمی کمرین و آپلین با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد و داده های حاصل با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح 05/0 ˂ p تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: مقادیر کمرین در گروه های تمرین استقامتی (008/0= p )، تزریق تستوسترون (03/0= p ) و تمرین استقامتی توام با تزریق تستوسترون (01/0= p ) به طور معنی داری کاهش یافت؛ در مقابل، افزایش معنی داری در مقادیر آپلین در گروه های تمرین استقامتی (001/0= p )، تزریق تستوسترون (001/0= p ) و تمرین استقامتی توام با تزریق تستوسترون (001/0= p ) مشاهده شد. نتیجه گیری: استفاده از تزریق تستوسترون و تمرین استقامتی در فرآیند توان بخشی، بهبود عوامل کلیدی درگیر در سلامت قلب و عروق را به دنبال دارد.
۲۶.

تاثیر 4 هفته تمرینات موازی مقاومتی- هوازی به روش های تناوبی و تداومی بر توان، قدرت عضلانی و حداکثر اکسیژن مصرفی بازیکنان جوان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۲۶
زمینه و هدف: نیاز به آمادگی جسمانی و حرکتی بالا به منظور موفقیت در فوتبال، مربیان و ورزشکاران را به سمت استفاده از تمرینات همزمان مقاومتی- هوازی سوق داده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر چهار هفته تمرین موازی مقاومتی-هوازی بر توان، قدرت عضلانی و حداکثر اکسیژن مصرفی مردان جوان فوتبالیست بود. روش تحقیق : تعداد 30 فوتبالیست 18 تا 20 ساله (با میانگین قد 8±177 سانتی متر و وزن 4/3±70 کیلوگرم) به دو گروه تمرین همزمان مقاومتی- هوازی تناوبی (شدت بالا) و تمرین مقاومتی- هوازی تداومی (شدت متوسط) تقسیم شدند. هر دو گروه 3 جلسه در هفته و به مدت 4 هفته به تمرین پرداختند. قبل و بعد از 4 هفته تمرین حداکثر اکسیژن مصرفی شرکت کننده ها با آزمون یویو ریکاوری مرحله 1، قدرت اندام های فوقانی و تحتانی با آزمون حداکثر قدرت عضلانی و هم چنین توان عضلانی با آزمون پرش عمودی سارجنت اندازه گیری شد. به منظور بررسی تغییرات درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از آزمون های t وابسته و مستقل در سطح معنی داری 05/0>p استفاده گردید. یافته ها : تمرینات همزمان مقاومتی-هوازی منجر به بهبود توان و قدرت عضلانی در هر دو گروه شد (005/0=p)، اما فقط تمرین مقاومتی-هوازی تناوبی  در بهبودی حداکثر اکسیژن مصرفی اثر داشت (03/0=p). نتیجه گیری : در مجموع نتایج نشان داد تمرینات مقاومتی- هوازی تناوبی در بهبود برخی از عوامل آمادگی جسمانی و حرکتی مردان فوتبالیست موثرتر است.
۲۷.

تاثیر تمرینات تداومی بر سطوح پلاسمایی آدیپولین، حساسیت به انسولین و درصد چربی زنان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۸۵
زمینه و هدف : آدیپولین، یک آدیپوسایتوکاین ضدالتهابی و حساس به انسولین است که در تعدیل عدم تحمل گلوکز و مقاومت انسولینی نقش دارد. این آدیپوکاین از بافت چربی سفید ترشح می شود و سطح آن در شرایط چاقی و دیابت کاهش می یابد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر هشت هفته تمرین تداومی با شدت 45 تا 60 درصد ضربان قلب بیشینه بر سطوح پلاسمایی آدیپولین، حساسیت به انسولین و درصد چربی بدن زنان دارای اضافه وزن و چاق بود. روش تحقیق : در این مطالعه نیمه تجربی، 30 نفر از زنان دارای اضافه وزن و چاق به طور هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (15=n) و کنترل (15=n) تقسیم شدند. برنامه ﺗﻤﺮﯾنی ﮔﺮوه تجربی شامل30 دقیقه دویدن با شدت 60-45 درﺻﺪ ﺿﺮﺑﺎن ﻗﻠﺐ بیشینه ﺑﻮد. در اوﻟﯿﻦ ﺟﻠﺴﻪ، ﺗﻤﺮﯾﻦ با شدت 45 درﺻﺪ ﺿﺮﺑﺎن ﻗﻠﺐ بیشینه آﻏﺎز شد و ﺑﻪ ﺗﺪرﯾﺞ ﺑﺎ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ آﻣﺎدﮔﯽ شرکت کننده ها، ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ پنج درصد بر شدت ﺗﻤﺮﯾﻦ اﻓﺰوده گردید و ﭘﺲ از رﺳﯿﺪن  ﺑﻪ ﺷﺪت 60 درﺻﺪ ﺿﺮﺑﺎن هدف، اﯾﻦ وﺿﻌﯿﺖ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﺎن برنامه تمرینی ﺣﻔﻆ شد. خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی در دو مرحله پیش و پس آزمون انجام و متغیرهای مطالعه اندازه گیری گردید. از آزمون های شاپیرو-ویلک برای طبیعی بودن توزیع داده ها و به منظور بررسی تغییرات درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از آزمون های t  وابسته و t  مستقل در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها : پس از هشت هفته تمرین تداومی با شدت سبک تا متوسط، سطح آدیپولین پلاسما (001/0>p) و حساسیت به انسولین (001/0>p) نسبت به قبل تمرین افزایش معنی داری پیدا کرد، اما درصد چربی بدن کاهش معنی داری (0001/0>p) داشت. در مقایسه بین گروهی، مقادیر آدیپولین پلاسما (001/0>p) و حساسیت به انسولین  (001/0>p) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل، افزایش معنی داری داشت؛ اما درصد چربی بدن با کاهش معنی دار  (001/0>p) همراه بود. نتیجه گیری : تمرینات تداومی با شدت سبک تا متوسط، به عنوان یکی از راهکارهای درمانی مناسب، با افزایش آدیپولین، حساسیت به انسولین و کاهش درصد چربی بدن می تواند در کاهش اختلالات مرتبط با اضافه وزن و چاقی موثر باشد.
۲۸.

تاثیر 10 هفته تمرین سرعتی و استقامتی و یک دوره بی تمرینی بر سطوح سرمی نسفاتین-1، نیمرخ لیپیدی، درصد چربی بدن و شاخص توده بدنی مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۰۱
زمینه و هدف : آدیپوکاین ها در بیماری های وابسته به چاقی نقش دارند و ممکن است نشانه ای از افزایش خطر ابتلا به بیماری های قلبی <sub>-</sub> عروقی باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر 10 هفته تمرین سرعتی و استقامتی و یک دوره بی تمرینی بر سطوح سرمی نسفاتین-1، نیمرخ لیپیدی، درصد چربی بدن و شاخص توده بدنمردان سالم غیرفعال بود. روش تحقیق: در این مطالعه 39 نفر از دانشجویان پسر غیرفعال به صورت تصادفی ساده در سه گروه 13 نفره (تمرین سرعتی، تمرین استقامتی و کنترل) قرار گرفتند. گروه های تمرین (تمرین استقامتی با شدت 60 تا 85 و تمرین سرعتی با شدت 80 تا 100 حداکثر اکسیژن مصرفی)  یک برنامه تمرینی 10 هفته ای با تکرار  3 جلسه در هفته را اجرا کردند و پس از آن 4 هفته بی تمرینی را تجربه کردند. خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف و با شرایط مشابه انجام شد و مقادیر سرمی متغیرهای وابسته توسط کیت های تحقیقاتی اندازه گیری گردید.  نتایج با استفاده از آزمون های شاپیرو-ویلک، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی حداقل اختلاف معنی دار در سطح معنی داری 05/0>p  استخراج گردید. یافته ها: نتایج نشان داد، پس از 8 هفته تمرین  در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی داری در متغیرهای تحقیق بین گروه های مطالعه مشاهد نشد(05/0<p). اما در گروه تمرین استقامتی درصد چربی بدن با کاهش معنی داری همراه بود (05/0>p). همچنین در گروه تمرین سرعتی مقادیر کلسترول(TC)، تری گلیسیرید(TG) کاهش معنی دار و HDL-C  افزایش معنی داری داشت (05/0>p). پس از 4 هفته دوره کوتاه مدت بی تمرینی، تغییر معنی داری در متغیرهای تحقیق مشاهده نگردید (05/0<p). نتیجه گیری: می توان بیان کرد در این مطالعه در مقایسه بین دو شیوه تمرین استقامتی و سرعتی، با توجه به تغییرات بیشتر و بهبود برخی عوامل خطرزای نیمرخ لیپیدی پس از تمرین سرعتی در مقایسه با گروه تمرین استقامتی، این شیوه تمرینی مفیدتر و موثرتر بوده است. مشخص شد با توقف تمرین و دوره کوتاه مدت بی تمرینی با افزایش برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی، سازگاری های مطلوب تمرین از بین رفته و افراد در معرض عوامل خطرزای قلبی- عروقی قرار می گیرند.
۲۹.

اثر تعاملی تمرین روی چرخ کارسنج و مصرف عصاره ضدالتهابی گزنه بر تغییرات برخی شاخص های التهابی مرتبط با چاقی در زنان دچار اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۷۷
زمینه و هدف: بافت چربی به عنوان یک بافت اندوکرین، محل تولید بیش از 50 سایتوکاین و سایر مولکول هایی است که در فرآیندهای ایمنی و التهابی بدن دخیل می باشند. هدف این مطالعه بررسی اثر تعاملی تمرین روی چرخ کارسنج و مصرف عصاره ضدالتهابی گزنه، بر تغییرات برخی شاخص های التهابی مرتبط با چاقی در زنان دچار اضافه وزن و چاق بود. روش تحقیق: تعداد 46 نفر زن دارای اضافه وزن و چاق با BMI بزرگ تر از 25 کیلوگرم بر مترمربع و دامنه سنی 45-25 سال به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به 4 گروه شامل گروه های تمرین + گزنه (12 نفر با میانگین نمایه توده بدن 4/83±31/28)، تمرین + دارونما (12 نفر با میانگین نمایه توده بدن 3/11±30/34)، گزنه (11 نفر با میانگین نمایه توده بدن 4/22±29/66) و دارونما (11 نفر با میانگین نمایه توده بدن 2/63±29/79) تقسیم شدند. تمرین هوازی شامل فعالیت به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته، هر جلسه 16 تا 30 دقیقه با شدت 55 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به صورت رکاب زدن روی چرخ کارسنج بود. شرکت کنندگان در دو گروه مصرف کننده گزنه روزانه 8 میلی لیتر عصاره هیدروالکلی گزنه دریافت نمودند و دارونمای مورداستفاده نیز ترکیبی از آب و رنگ مشابه عصاره به میزان روزانه 8 میلی لیتر بود. داده ها با آزمون های کولموگروف – اسمیرنوف، آنالیز واریانس یک سویه و t وابسته در سطح معنی داری 05/0p≤ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از 8 هفته مداخله، مقادیر عامل نکروز دهنده تومور آلفا در گروه های تمرین + گزنه (0/005=p)، تمرین + دارونما (0/04=p) و گزنه (0/02=p) به طور معنی دار کاهش یافت. همچنین 8 هفته مداخله موجب کاهش معنی دار IL-6 در گروه های تمرین + گزنه (0/03=p) و تمرین + دارونما (0/004=p) گردید؛ درحالی که در گروه دارونما افزایش معنی داری داشت (0/01=p). نتیجه گیری: تمرین هوازی روی چرخ کارسنج به عنوان یک شیوه غیرتهاجمی و مصرف عصاره گزنه به عنوان یک مکمل گیاهی، می توانند به تنهایی و به صورت ترکیبی، شاخص های التهابی را در افراد دارای اضافه وزن یا چاق تعدیل نمایند.
۳۰.

تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل شنبلیله بر سطوح پلاسمایی پروتئین واکنش پذیر C و کورتیزول زنان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پروتئین واکنش پذیر C تمرین تناوبی شدید مکمل شنبلیله کورتیزول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۰
مقدمه و هدف: بیشتر بیماری های قلبی - عروقی با انجام تمرینات منظم و استفاده از مکمل های گیاهی قابل پیشگیری هستند. از این رو هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل شنبلیله بر سطوح پلاسمایی پروتئین واکنش  پذیر C  و کورتیزول زنان دارای اضافه وزن و چاق بود. مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 48 نفر از زنان چاق و دارای اضافه وزن با میانگین سنی 7.8±29.79 سال و شاخص توده  بدنی 2.6±29.29 کیلوگرم بر مترمربع، به صورت هدفمند برای شرکت در این مطالعه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 4 گروه 12 نفری تمرین + دارونما، تمرین + مکمل، مکمل و دارونما قرار گرفتند. گروه های مصرف  کننده مکمل، روزانه یک کپسول 500 میلی  گرمی شنبلیله را مصرف کردند. گروه های تمرین، هفته ای سه جلسه به مدت 6 هفته تمرینات تناوبی شدید را با حداکثر سرعت اجرا نمودند. خونگیری قبل و بعد از دوره تمرینی و مصرف مکمل برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق انجام شد. تحلیل آماری داده ها با آزمون های تحلیل کوواریانس و تعقیبی شفه در سطح معنی داری 0.05>P انجام گرفت.یافته ها: CRP < span lang="FA"> در گروه تمرین + مکمل (0.04=P < span lang="FA">) و کورتیزول در گروه های تمرین (0.039=P < span lang="FA">)، مکمل (0.033=P < span lang="FA">) و تمرین + مکمل (0.006=P < span lang="FA">) در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان دادند.بحث و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد تمرین تناوبی شدید و مصرف مکمل شنبلیله به تنهایی و به صورت همزمان تاثیر مثبتی بر CRP < span lang="FA"> و کورتیزول دارد؛ که با مهار روندهای بالادست تولید شاخص های التهابی، اثرات منفی التهاب را به حداقل می رساند. کاهش این شاخص ها  گامی موثر در کاهش بیماری های مرتبط با سیستم ایمنی می باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان