اصغر توفیقی

اصغر توفیقی

مدرک تحصیلی: دانشیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه ارومیه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۰ مورد.
۱.

اثر تمرینات الاستیک، پلایومتریک و مقاومتی بر عملکرد بی هوازی والیبالیست های نخبة استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عملکرد بی هوازی تمرین الاستیک توان انفجاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴۱ تعداد دانلود : ۲۰۵۹
توان، ترکیبی از قدرت و سرعت و از عوامل مهم موفقیت ورزشکار در رقابت های ورزشی است. تمرینات الاستیک و پلایومتریک به عنوان روش هایی نسبتاً جدید برای بهبود توان معرفی شده اند. با توجه به کمبود مطالعات انجام شده در زمینة اثرات تمرینات الاستیک بر عملکردهای بدنی، در این تحقیق تفاوت بین اثر تمرینات الاستیک، پلایومتریک و مقاومتی بر عملکرد بی هوازی والیبالیست های نخبة استان کردستان بررسی شد. 30 نفر از والیبالیست های نخبه (میانگین سنی59/1±86/24 سال، قد 84/3±187 سانتی متر و وزن 93/2±83/78 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه تمرین الاستیک (10نفر)، گروه تمرین پلایومتریک (10نفر) و گروه تمرین مقاومتی (10نفر). هر سه گروه به مدت هشت هفته، دو جلسه در هفته و طبق برنامه ای مدون به تمرین پرداختند. قبل و پس از برنامة تمرین، پیش و پس آزمون پرش عمودی، دویدن 72/45 متر، قدرت عضلانی پا (اسکات) از آزمودنی ها به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، t همبسته، ANOVA یک طرفه و آزمون غیرپارامتریک کروسکال والیس استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد در رکوردهای پس آزمون آزمودنی ها، در مقایسه با پیش آزمون افزایش معنی داری روی داده است. تحلیل ANOVA یک راهه نشان داد رکوردهای دویدن 72/45 متر گروه تمرین الاستیک به طور معنی داری کمتر از دیگر گروه هاست (05/0p<). پس از تمرین، میانگین قدرت عضلانی در گروه تمرین قدرتی و الاستیک نیز بیشتر از گروه تمرین پلایومتریک بود (05/0p<). با توجه به نتایج، به نظر می رسد تمرین الاستیک می تواند روشی مفید در بهبود برخی عملکردهای بی هوازی ورزشکاران باشد.
۲.

اثر تمرین استقامتی پیوسته بر IFN-γ ،IL-4و نسبت +CD4+/CD8 در موش های مبتلا به تومور سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: CD4+ CD8+ تمرین استقامتی پیوسته تومور سرطان سینه موش بالب سی ماده IFN γ IL

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷۳ تعداد دانلود : ۸۶۲
هدف از این پژوهش عبارت است از بررسی اثر تمرین استقامتی پیوسته بر میزان 4IL-، IFN-، و نسبت +8CD/+4CD در موش های مبتلا به تومور سرطان سینه. بدین منظور 80 سر موش بالب سی ماده (4 تا 5 هفته با میانگین وزنی54/167/17 گرم) خریداری و به شکل تصادفی در چهار گروه 20تایی ورزش- تومور- ورزش، ورزش- تومور- استراحت، استراحت- تومور- ورزش، استراحت- تومور- استراحت تقسیم شدند. تمرین استقامتی قبل از ایجاد تومور به شکل پیوسته و با شدت سبک تا متوسط به مدت هشت هفته روی دستگاه نوارگردان موش اجرا شد. این تمرینات در دو هفته اول با شدت 50 درصد max2VO و به مدت 20 دقیقه شروع شد و در نهایت در هفته هشتم به 75 درصد max2VO و مدت زمان 60 دقیقه در هر جلسه تمرینی رسید. تمرین استقامتی بعد از ایجاد تومور نیز به شکل پیوسته و با شدت سبک (50 درصد max2VO) به مدت20 دقیقه تا چهار هفته روی دستگاه نوارگردان موش اجرا شد. بعد از اتمام تمرینات و جداسازی طحال موش، تست اِلایزا برای سنجش میزان 4IL- و IFN- سرم و تست فلوسایتومتری برای سنجش نسبت +8CD/+4CD انجام شد. نتایج آماری نشان داد میزان تولید 4IL- به شکل معناداری در گونه های توموری به دنبال انجام ورزش استقامتی پیوسته کاهش یافت (05/0P<). با این حال میزان تغییرات IFN- و نسبت +8CD/+4CD به دنبال انجام ورزش استقامتی به لحاظ آماری معنادار نبود (05/0P>). طبق یافته های پژوهش حاضر در گونه های توموری، اجرای ورزش استقامتی پیوسته در کاهش عوامل التهابی توده سرطانی مؤثر است ولی به تنهایی قادر نیست اعمال افکتوری لنفوسیت های T را بهبود بخشد.
۳.

هنجاریابی BMI.WC.WHR و درصد چربی بدن در مردان 30 تا 55 ساله شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲۱ تعداد دانلود : ۸۸۶
پژوهش حاضر به منظور هنجاریابی شاخص های پیکرسنی شامل WC،BMI،WHR و در صد چربی بدن در بین مردان 30 تا 55 ساله شهر تهران انجام گرفت نمونه آماری پژوهش 450 آزمودنی مرد بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای از بین 1024547 مرد 30 تا 55 ساله تهرانی انتخاب شدند بر اساس یافته های پژوهش برای آزمودنی های مورد مطالعه هنجارWHR برابر 057/0+95/0 هنجار WC برابر با 22/10+ 77/93 سانتی متر هنجار BMI برابر با 65/3+8/25 کیلوگرم بر متر مربع به دست آمد تجزیه و تحلیل یافته های نشان داد هنجار مربوط به WC.BMI.WHR و در صد چربی بدن در بین مردان 30 تا 55 ساله شهر تهران که بعنوان شاخص های پیشگو در مطالعات اپیدمیولوژیکی و سوخت و سازی ونیز بروز بیماری های مرتبط با چاقی مطرح اند در مقایسه با نمونه های خارجی آن بالاست این تفاوت ها احتمالا به دلیل وجود مجموعه ای از اختلافات فرهنگی – اجتماعی و اقتصادی و اختلالات تغذیه ای کمی فعالیت های ورزشی منظم و عدم اطلاع مردم از خطرهای ناشی از چاقی و کم تحرکی است
۴.

بررسی نقش پیش التهابی رزیستین و پروتئین واکنشگر C (CRP) در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2: اثر فعالیت های ورزشی هوازی و مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت نوع 2 پروتئین واکنشگر C رزیستین بیماری های قلبی-عروقی تمرینات ورزشی هوازی و مقاومتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۳۹ تعداد دانلود : ۵۵۱
نقش زیست نشانگرهای التهابی بیماری های قلبی-عروقی در افراد دیابتی در پی اجرای تمرینات ورزشی نامشخص است، ازاین رو هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش پیش التهابی رزیستین و CRP به دنبال اجرای تمرینات هوازی و مقاومتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. 40 نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع 2، به طور تصادفی در گروه های تمرین هوازی (14 نفر)، مقاومتی (13 نفر) و کنترل (13 نفر) قرار گرفتند. گروه هوازی (تمرین هوازی را هر جلسه 50 -20 دقیقه، با شدت 70-50 درصد حداکثر ضربان قلب)، گروه مقاومتی (تمرین مقاومتی را در 3 مرحله10 تکراری، با شدت 60-40 درصد یک تکرار بیشینه) سه جلسه در هفته و به مدت دوازده هفته انجام دادند. گروه کنترل طی این مدت بدون تمرین بود. نمونه های خونی به منظور بررسی متغیرهای مورد مطالعه در مراحل پیش و پس آزمون جمع آوری شدند. تحلیل آماری نتایج با نرم افزار spss صورت گرفت. با توجه به نتایج، رزیستین و CRP در دو گروه تمرینی به ترتیب افزایش و کاهش، وزن، BMI، درصد چربی بدن، نسبت دور کمر به باسن تنها در گروه هوازی، مقاومت انسولینی تنها در گروه مقاومتی و مقادیر گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله در هر دو گروه تمرینی کاهش یافتند (05/0P≤). رزیستین تنها با CRP در پس آزمون گروه مقاومتی رابطه معکوس معناداری داشت (05/0P≤). با توجه یافته ها به نظر نمی رسد رزیستین موجب مقاومت انسولینی و عامل پیشگویی کنندة بیماری های قلبی- عروقی باشد.
۵.

تاثیر مکمل گلوتامین و تمرینات آمادگی جودو بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در جودوکاران جوان.(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: CRP آلبومین هاپتوگلوبین گلوتامین تمرینات آمادگی جودو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۱۳ تعداد دانلود : ۴۸۳
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مصرف مکمل گلوتامین و تمرینات آمادگی جودو بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در جودوکاران جوان بود. بدین منظور در یک مطالعه نیمه تجربی- دوسویه کور، 48 نفر جودوکار با میانگین سنی 13/5±34/26 سال، قد 7/3±54/173 سانتی متر و وزن 14/4±56/70 کیلوگرم به صورت غیر تصادفی و آماده در دسترس، انتخابوبهطورتصادفیدر4 گروه12نفریورزش- دارونما، ورزش- مکمل، مکمل و دارونماقرار گرفتند. مصرف مکمل گلوتامین به این صورت بود که قبل و بعد از هر جلسه تمرین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آزمودنی 1/0 گرم گلوتامین یا دارونما (مالتودکسترین) در ترکیب با 300 میلی لیتر آب به آزمودنی داده می شد. برنامه تمرینی شامل تمرینات آمادگی جودو به مدت 14روز و 5 جلسه در هفته بود. نتایج پژوهش نشان داد که نه تنها اثرات جداگانه مکمل و تمرین باعث کاهش هاپتوگلوبین سرم گردید بلکه مداخله توامان ورزش و مکمل اثر هم افزایی بر کاهش غلظت این پروتئین فاز حاد داشت(05/0>P). به علاوه آلبومین سرم در گروه تمرین- مکمل و گروه تمرین- دارونما به طور معنی داری در پس آزمون نسبت به وضعیت پایه افزایش یافت (05/0>P). مقدار CRP سرم در طول دوره تمرین در گروهای پژوهش بدون تغییر باقی ماند. به طور خلاصه نتایج پژوهش نشان می دهد که دو هفته تمرینات آمادگی جودو همراه با مصرف گلوتامین باعث کاهش سطوح هاپتوگلوبین و افزایش سطوح آلبومین پلاسما می شود و این امر ممکن است به ترتیب به دلیل همولیز ناشی از شدت و سختی تمرینات، افزایش بازگشت لنفاتیک آلبومین بینابینی و افزایش سنتز آلبومین باشد.
۶.

تأثیر کوتاه مدت مکمل دهی کوآنزیم Q10 و استراتژی پیش سرمایی بر شاخص های آسیب عضلانی شناگران نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۸۴ تعداد دانلود : ۵۸۹
هدف از مطالعة حاضر بررسی استفاده از مکمل دهی دوهفته ای کوآنزیم Q 10(CoQ 10) و پیش سرمایی بر سطح سِرمی کراتین کیناز (CK)، آسپارتات آمینوترانس فراز (AST) و لاکتات (LAC) پلاسمایی شناگران نوجوان نخبه حین تمرینات سنگین و رکوردگیری شنا بود. 32 پسر سالم داوطلب به صورت تصادفی به چهار گروه هشت نفری، مکمل دهی CoQ 10، پیش سرمایی، مکمل دهی+پیش سرمایی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها طی 18 جلسه در تمرینات ترکیبی شنای سرعت و استقامت به مسافت 5 کیلومتر در هر جلسه شرکت کردند. خون گیری سه مرحله ای، پیش از رکوردگیری اول و سپس قبل و بعد از رکوردگیری دوم در مسافت های 800، 200 و 50 متر جمع آوری شد. آنالیز داده ها با آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرّر و آنکووا انجام گرفت. مطابق با نتایج، تفاوت آماری معناداری در مرحلة اوّل خون گیری با مقایسة بین گروهی سطح شاخص های CK، AST و LAC مشاهده نشد (05/0P˃). تفاوت آماری معناداری در مراحل دوم و سوم خون گیری با مقایسة بین گروهی مشاهده شد (05/0P˂). به طوری که سطح شاخص های CK، AST و LAC در گروه های پیش سرمایی و کنترل نسبت به گروه های مکمل دهی و مکمل دهی+ پیش سرمایی افزایش معناداری یافتند. در نتیجه، مکمل دهی CoQ 10از تغییرات نامطلوب شاخص های آسیب عضلانی در حین تمرینات سنگین و رکوردگیری شنا ممانعت می کند. درحالی که استراتژی پیش سرمایی به تنهایی تأثیری بر کاهش سطح شاخص های آسیب عضلانی ندارد.
۷.

اثر یک جلسه ورزش مقاومتی با شدت بالا بر عوامل انعقادی و فیبرینولیز خون، قبل و بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی در کودکان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزش مقاومتی با شدت بالا عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 اینترلوکین 6 کودکان چاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۲۳ تعداد دانلود : ۳۹۳
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر یک جلسه ورزش مقاومتی با شدت بالا بر عوامل انعقادی و فیبرینولیز، قبل و بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی در کودکان چاق بود. بدین منظور، 30 کودک پسر چاق هشت تا 12 سال (با شاخص توده بدن 96/08±0/27 کیلوگرم بر متر مربع) به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. تمرین مقاومتی به صورت سه جلسه در هفته و به مدت 10 هفته با شدت 60 40 درصد یک تکرار بیشینه برای هشت حرکت اجرا شد. ورزش مقاومتی با شدت بالا شامل دو ست 12 تکراری با 75 درصد یک تکرار بیشینه برای هشت حرکت بود. خون گیری در چهار مرحله، قبل و بعد از دوره تمرینی در دو نوبت (قبل و بلافاصله پس از فعالیت حاد) انجام شد. برمبنای نتایج مشاهده می شود که یک جلسه فعالیت مقاومتی با شدت بالا باعث افزایش سطوح عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و وان ویلبراند و کاهش عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 شده است؛ اما در هیچ یک از گروه ها تغییری در سطوح پروتئین S، پروتئین C، تعداد پلاکت ها، زمان نسبی ترومبوپلاستین و زمان پروترومبین در پاسخ به یک جلسه فعالیت مقاومتی مشاهده نمی شود. سطوح D دایمر نیز تنها در گروه تمرین در پاسخ به فعالیت افزایش یافته است. علاوه براین، تفاوت بین گروهی در سطوح فیبرینوژن و اینترلوکین6 مشاهده می شود. همچنین، یافته ها حاکی از آن است که تغییرات عوامل فیبرینولیز و انعقادی قبل از تمرین مقاومتی در هر دو گروه کنترل و تمرین در پاسخ به ورزش مقاومتی حاد تقریباً مشابه می باشد؛ اما پس از سازگاری با تمرینات مقاومتی، در گروه تمرین مقاومتی افزایش عوامل فیبرینولیز و کاهش عوامل انعقادی و التهابی در پاسخ به یک جلسه ورزش مقاومتی حاد مشاهده می شود که با سطوح پلاسمایی عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی ،D دایمر و عامل وان ویلبراند بالاتر و سطوح اینترلوکین6، عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 و فیبرینوژن پایین تر نشان داده شده است.
۸.

مقایسه بارگیری کوتاه مدت و بلند مدت مکمل سلنیوم بر شاخص های فشار اکسایشی دختران فعال دانشجو به دنبال یک جلسه فعالیت هوازی وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

۹.

تأثیر تمرینات هوازی بر سلامت عمومی و مقادیر سروتونین جانبازان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سلامتی عمومی سروتونین جانبازان تمرینات هوازی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۶۷۲ تعداد دانلود : ۳۷۴
امروزه در جوامع مختلف، از ورزش بهعنوان یکی از روشهای درمانی در بهبود سلامت روان معلولان و جانبازان استفاده میشود که نتایج مفید و ثمربخشی به همراه داشته است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی بر سلامتی عمومی و مقادیر سروتونین جانبازان غیرفعال بود. براساس طرحی 40 به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری /3±1/ نیمهتجربی، 40 نفر جانباز 25 درصد با میانگین سنی 4 تجربی و شاهد تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تجربی در یک دوره تمرین هوازی منظم به مدت 12 هفته، 3 جلسه در هفته و با شدت 50 تا 65 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه شرکت کردند. گروه شاهد طی این دوره فعالیت بدنی منظمی نداشت. میزان سلامتی عمومی آزمودنیها و خردهمقیاسهای مربوط به آن به وسیله و درصدچربی BMI ،VO2max ، محاسبه گردید. مقادیر سروتونین (GHQ) پرسشنامه سلامت عمومی قبل و بعد از تمرین برای هر دو گروه اندازهگیری شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای تی همبسته و نسخه 18 انجام شد . نتایج حاصل از SPSS تی مستقل در سطح خطای آلفای 5 درصد و توسط نرمافزار تحلیل دادهها اختلاف معنیداری را در سلامتی عمومی بین دو گروه تجربی و شاهد نشان داد. این اختلاف در خردهمقیاسهای روانتنی، اضطراب و بیخوابی، کارکرد اجتماعی و افسردگی بین دو گروه دیده شد. نیز BMI و سروتونین نیز در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنیدار نشان داده، درصد چربی و VO2max در نتیجه، تمرینات هوازی برای جانبازان غیرفعال می تواند در .(P < 0/ کاهش معنیداری نشان داد ( 05 افزایش سلامتی عمومی مؤثر باشد و در ردیف برنامههای ارتقای سلامت قرار گیرد
۱۰.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و موازی بر مقادیر سرمی CTRP-12، فورین، KLF-15، پروفایل لیپیدی و مقاومت به انسولین در مردان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی تمرین استقامتی تمرین موازی CTRP-12 فورین KLF-15

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۴ تعداد دانلود : ۲۱۴
آدیپوکاین ها و بیومارکرهای التهابی، تسهیل کننده اثرات تخریبی چاقی نظیر مقاومت به انسولین هستند که در القای بیماری متابولیکی تقش بسزایی دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ۸ هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و موازی بر مقادیر سرمی CTRP-12، فورین، KLF-15 و مقاومت به انسولین در مردان چاق غیر فعال بود.40 مرد چاق غیرفعال (45 30 سال، BMI≥30) به طور تصادفی در 4 گروه، تمرین مقاومتی، تمرین استقامتی، تمرین موازی و کنترل تقسیم بندی شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته به تمرینات ویژه پرداختند. مقادیر سرمی CTRP-12، فورین و KLF-15 با استفاده از کیت به روش ELISA اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری t همبسته و ANOVA در سطح معنا داری (05/0 ≥p) استفاده شد. نتایج آزمون t همبسته نشان داد که مقادیر KLF-15 گروه های تمرین هوازی (p=0.006) و موازی (p=0.036) به طور معناداری افزایش یافت. در حالی که، مقادیر فورین در این دو گروه کاهش معنا داری نشان داد (به ترتیب: p=0.001 p=0.044). مقادیر CTRP-12 نیز تنها در گروه تمرین موازی افزایش معنا داری (p=0.023) داشت. تمرین هوازی (p=0.009) و موازی (p=0.006) به طور معناداری مقاومت به انسولین را کاهش دادند. در بررسی بین گروهی تمرین هوازی تغییرات معنا داری در KLF-15 (p=0.039 و F=3.090) و فورین (p=0.031 و p=3.297) نسبت به گروه کنترل ایجاد کرد. به نظر می رسد استفاده از تمرینات هوازی و به ویژه تمرینات موازی تاثیرات بهتری بر پروفایل لیپیدی و همچنین آپریگولیشن آدیپوکاین های ضد التهابی جدید نظیر KLF-15 و CTRP-12 و همچنین دانرگولیشن آدیپوکاین التهابی فورین داشته باشد.
۱۱.

تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر پروتئین های FSTL-1، NDNF، VEGF و تغییرات عروق عضله قلبی رت های نر سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی FSTL-1 NDNF VEGF رت های نر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۳ تعداد دانلود : ۳۸۱
در شرایط پاتولوژیک، پروتئین های FSTL-1 ، NDNF و VEGF نقش تنظیمی کلیدی ای در عملکرد سیستم قلبی عروقی دارند. پژوهش های محدودی در زمینه نقش این عوامل با تمرین ورزشی انجام شده اند؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر مقادیر FSTL-1 ، NDNF ، VEGF و تغییرات عروق عضله قلبی رت های نر بود. تعداد 10 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه (تعداد = پنج) کنترل سالم و تمرین ورزشی تقسیم شدند. تمرین ورزشی استقامتی به مدت شش هفته، پنج روز در هفته، هر جلسه 30 دقیقه و با شدت متوسط (65 – 55 درصد VO2max ) انجام شد. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی رت ها بی هوش شدند و بافت قلب آن ها خارج شد. برای سنجش مقادیر FSTL-1 ، NDNF و VEGF از روش الایزا و برای بررسی تغییرات عروق بافت قلب از رنگ آمیزی ( H & E ) استفاده شد. از آزمون آماری تی مستقل و آزمون همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد ( P < 0.05 ). یافته ها نشان داد که شش هفته تمرین استقامتی مقادیر FSTL-1 را به طور معناداری افزایش داد ( P = 0.002 ) و NDNF را به طور معناداری کاهش داد ( P = 0.001 ). قطر عروق در گروه تمرین ورزشی کاهش معناداری داشت ( P = 0.073 ). شش هفته تمرین استقامتی سبب افزایش مقادیر FSTL-1 عضله قلب می شود که به نظر می رسد در پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی بسیار مؤثر است. با توجه به نتایج VEGF و هیستولوژی عروق نیز تأثیرات فیزیولوژیک NDNF بر القای آنژیوژنز قلب آزمودنی های سالم با تمرین ورزشی، به مطالعات بیشتری نیاز دارد.
۱۲.

تاثیر هشت هفته تمرین هوازی منتخب در آب بر سطوح لیپوکالین 2، شاخص های گلیسمیک و پروفایل لیپیدی در مردان میانسال اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پروفایل لیپیدی تمرین هوازی در آب شاخص های گلیسمیک لیپوکالین-2 مردان میانسال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۷ تعداد دانلود : ۳۱۰
لیپوکالین 2، آدیپوکاین جدیدی است که از بافت چربی ترشح می شود و با التهاب خفیف، چاقی، مقاومت انسولینی و سندروم متابولیک ارتباط نزدیکی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین منتخب در آب بر سطوح لیپوکالین 2، شاخص های گلیسمیک و پروفایل لیپیدی در مردان میانسال دارای اضافه وزن بود. بدین منظور 24 مرد دارای اضافه وزن (Kg/m<sup>2</sup>25BMI≥) 45 تا 55 ساله به صورت فراخوان عمومی، از میان 70 داوطلب به منظور شرکت در این مطالعه، به طور تصادفی انتخاب شدند و پس از دارا بودن شرایط لازم به دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی در آب با شدت 45 تا 65 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 8 هفته بود. نمونه های خونی پیش و پس از تمرین به منظور اندازه گیری متغیرهای تحقیق گرفته شد. یافته ها نشان داد در مقایسه بین گروه های کنترل و تجربی با استفاده از آزمون t مستقل تفاوت معناداری در متغیرهای لیپوکالین-2، شاخص مقاومت انسولینی، کلسترول، تری گلیسرید و LDL-C مشاهده شد (05/0>P)، درحالی که تغییرات متغیرهای گلوکز، انسولین و HDL-C معنادار نبود (05/0P>). نتایج نشان داد یک دوره تمرینات هوازی در آب توانست تأثیرات مثبتی بر کاهش برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی در مردان میانسال دارای اضافه وزن داشته باشد. بنابراین، این تمرینات می تواند جهت توصیه تمرینی توسط متخصصان ورزش و سلامت در این افراد استفاده شود.
۱۳.

تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا بر مقادیر سرمی عامل رشد فیبروبلاست 21، مقاومت به انسولین و پروفایل لیپیدی در زنان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پروفایل لیپیدی تمرین تناوبی با شدت بالا زنان چاق غیرفعال مقاومت به انسولین FGF21

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۵ تعداد دانلود : ۳۸۶
عامل رشد فیبروبلاست 21 (FGF21) از هورمون های متابولیسمی بدن است که از بافت های مختلف ترشح می شود و در متابولیسم کربوهیدرات و لیپید نقش دارد و به بهبود همئوستاز گلوکز، پارامترهای چربی و کاهش وزن منجر می شود. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر مقادیر سرمی FGF21، پروفایل لیپیدی و مقاومت به انسولین زنان چاق غیرفعال بود. 20 زن چاق غیرفعال (میانگین سن 96/2 ± 15/30 سال و BMI 27/1 ± 34/30 Kg/m2) به طور تصادفی در دو گروه 10 نفری HIIT و کنترل، داوطلب شرکت در پژوهش حاضر شدند. برنامه تمرین HIIT به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و با شدت 90 درصد ضربان قلب هدف اجرا شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماریt  همبسته وt  مستقل در سطح معناداری 05/0P
۱۴.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی تناوبی بر مقادیر سرمی GLP-1، NRG-1 و IL-33 در زنان با دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت تمرین هوازی تناوبی تمرین مقاومتی مقاومت به انسولین NRG-1 GLP-1 IL-33

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۲۲۰
با توجه به اهمیت تنظیم تعادل گلایسمیک در پیشگیری از عوارض قلبی-عروقی دیابت، کنترل گلوکز خون و مقاومت به انسولین بسیار اهمیت دارد. ازجمله عوامل محافظتی در مقابل آسیب های ناشی از گلوکز خون بالا، پپتید شبه گلوکاگون-یک (GLP-1)، نوروگلین-یک (NRG-1) و اینترلوکین-33 (IL-33) است که تحت تأثیر تمرینات ورزشی نیز قرار می گیرند؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی تناوبی بر مقادیر عوامل حفاظتی GLP-1، NRG-1 و IL-33 در زنان با دیابت انجام شد. 30 زن با دیابت (09/5 ± 9/51 سال) به طور تصادفی در سه گروه (10 نفری)، تمرین مقاومتی، تمرین هوازی تناوبی و کنترل داوطلب انجام پژوهش شدند. تمرین هوازی تناوبی با شدت 75-60 درصد MHR و تمرین مقاومتی با شدت 75-30 درصد 1RM به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. مقادیر GLP-1، NRG-1 و IL-33 با استفاده از روش ELISA اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری ANCOVA استفاده شد (0.05 > P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل (0.007P =) باعث افزایش معنا داری GLP-1 شد.تمرین هوازی(0.037P =) و مقاومتی (0.001P =) نسبت به گروه کنترل و تمرین مقاومتی نسبت به تمرین هوازی (0.008P =) باعث افزایش معنا داری IL-33 شد؛ درحالی که تغییرات NRG-1 در دو گروه تمرینی معنا دار نبود. به نظر می رسد تمرین مقاومتی با تنظیم مثبت GLP-1 و IL-33 تأثیر بهتری بر کنترل گلایسمیک، گلوکز خون و درنهایت، بهبود شرایط قلبی-عروقی در زنان با دیابت نوع دو داشته باشد.
۱۵.

تأثیر تمرین هوازی و مقاومتی بر برخی عوامل انعقادی (PAI-1، فیبرینوژن، PT، PTT) و فیبرینولیزی (tPA، پلاسمینوژن، دی دایمر) در زنان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: PAI-1 tPA انعقاد خون تمرین مقاومتی تمرین هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۲ تعداد دانلود : ۲۱۰
چاقی سبب به هم خوردن تعادل بین عوامل انعقادی (افزایش) و فیبرینولیزی (کاهش) می شود و در القای ترومبوز مؤثر است. فعالیت ورزشی در کنترل آسیب های ناشی از چاقی نقش دارد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و هوازی بر PAI-1، فیبرینوژن، PT، PTT، tPA، پلاسمینوژن و دی دایمر بود. 30 زن کم تحرک (30-25 سال، نمایه توده بدن 30 کیلوگرم بر متر مربع) داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی به سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. تمرین هوازی، 3 جلسه در هفته، هر جلسه 45-30 دقیقه با شدت 85-60 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا شد. تمرین مقاومتی نیز براساس RM 10 با رعایت اصل اضافه بار به مدت 8 هفته انجام گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون آماری ANOVA و آزمون T همبسته انجام گرفت (5/0P<). تمرین هوازی سبب افزایش معنا دار tPA نسبت به گروه کنترل و تمرین مقاومتی شد (001/0P=). هر دوی تمرین مقاومتی و هوازی سبب افزایش معنا دار زمان پروترومبین (PT)، پلاسمینوژن، D دایمر و PAI-1 نسبت به گروه کنترل شدند (001/0P=). تمرین هوازی به افزایش معنا دار (001/0P=) و تمرین مقاومتی به کاهش معنا دار (003/0P=) فیبرینوژن نسبت به گروه کنترل منجر شد. زمان نسبی پروترومبوپلاستین (PTT) در گروه تمرین مقاومتی افزایش (03/0P=) و گروه تمرین هوازی کاهش (001/0P=) نسبت به گروه کنترل نشان دادند. تمرین هوازی تأثیر بهتری بر عوامل فیبرینولیزی مهم از جمله t-PA دارد، درحالی که تمرین مقاومتی کنترل بهتری بر برخی متغیرهای مهم انعقادی از جمله فیبرینوژن دارد.
۱۶.

تأثیر تمرینات ورزشی با شدت کم، متوسط و زیاد بر شاخص های آپوپتوز بافت بیضۀ موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات ورزشی بافت بیضه مسیر داخلی آپوپتوز موش صحرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۱۴۸
مقدمه: تأثیر تمرینات ورزشی با شدت های مختلف بر القا و یا مهار فرایند آپوپتوز وابسته به میتوکندری در بافت بیضه تاکنون ناشناخته مانده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین تداومی با شدت کم (LICT)، متوسط(MICT) و زیاد (HICT) بر فرایند آپوپتوز در بافت بیضه موش های صحرایی بود. روش پژوهش: بدین منظور، 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به چهار گروه LICT، MICT، HICT و کنترل تقسیم شدند. گروه LICT با شدت 50-60 درصد حداکثر سرعت ، گروه MICT با شدت 65-70 درصد حداکثر سرعت  و گروه HICT با شدت 80-85 درصد حداکثر سرعت  تمرین کردند. بیان پروتئین و ژنBax ، Bcl-2، کاسپاز 3 با روش وسترن بلات و PCR کمی اندازه گیری شد. داده های پژوهش با آزمون آماری ANOVA و آزمون تعقیبی توکی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که در گروه LICT و MICT بیان Bcl2، Bax و کاسپاز 3 تغییر معناداری در مقایسه با گروه کنترل نداشت (05/0P>). در گروه HICT بیان Bcl-2 کاهش معنادار (01/0P=) و بیان Bax و کاسپاز-3 افزایش معناداری (05/0P=) داشت. همچنین تعداد سلول های آپوپتوتیک در LICT و MICT تغییر معناداری را نشان نداد، ولی در گروه HICT افزایش معناداری داشت (001/0P=). نتیجه گیری: به نظر می رسد هشت هفته تمرین LICT و MICT هیچ تأثیر معناداری در بروز یا القای فرایند آپوپتوز وابسته به میتوکندری در بافت بیضه ندارد. درحالی که گروه HICT با کاهش بیان Bcl2 و افزایش بیان Bax و کاسپاز 3، فرایند آپوپتوز را القا می کند و تعداد سلول های آپوپتوتیک را در بافت بیضه افزایش می دهد. 
۱۷.

مقایسه تأثیرات هشت هفته تمرینات ترکیبی و مکمل گیری HMB بر سطوح IL-15، کورتیزول و برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی بسکتبالیست های مرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: IL-15 تمرینات ترکیبی کورتیزول مکمل HMB

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۲۷۱
بتا هیدروکسی بتا متیل بوتیریک اسید (HMB) قادر به تنظیم مثبت عوامل آنابولیک و تنظیم منفی عوامل کاتابولیکی است و می تواند بر مزایای ناشی از فعالیت ورزشی تأثیرگذار باشد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات ترکیبی و مکمل HMB بر IL-15، کورتیزول، پروفایل لیپیدی، ترکیب بدن و عملکرد بسکتبالیست های مرد بود. به این منظور 40 نفر از بازیکنان بسکتبال باشگاهی به طور تصادفی در چهار گروه 10 نفری، شامل 1. گروه کنترل، 2. گروه مکمل (HMB)، 3. گروه تمرین ترکیبی و 4. گروه تمرین + مکمل (HMB) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 5/1 ساعت با شدت 60 تا 80% 1RM انجام گرفت. مقادیر سرمی IL-15، کورتیزول، پروفایل لیپیدی یک روز قبل و 48 ساعت بعد از اجرای پروتکل تمرینی در حالت ناشتا از ورید آرنجی گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T همبسته و تحلیل واریانس دوطرفه استفاده شد (05/0P<). با توجه به نتایج تحلیل واریانس دوراهه، اثر اصلی تمرین، در تمام متغیرها به جز کورتیزول معنا دار بود. اثر اصلی مکمل HMB نیز تنها در دو متغیر پرتاب توپ مدیسن ( 02/0=p، 08/11=F) و پرش عمودی (001/0=p، 22/62=F) معنا دار بود. تمرینات ترکیبی به همراه مصرف مکمل HMB بیشترین اثر را بر افزایش پاسخ آنابولیکی (افزایش IL-15)، کاهش پاسخ کاتابولیکی (کورتیزول) و شاخص لیپیدی دارد. بنابراین، به نظر می رسد استفاده از این مکمل با مدالیته تمرین ترکیبی در بهبود شرایط فیزیولوژیک و تقویت قدرت انفجاری و توان ورزشکاران رشته های سرعتی مانند بسکتبال مؤثر است.
۱۸.

تأثیر نوع تکلیف و خستگی بدنی بر توانایی تصویرسازی ذهنی ورزشکاران ماهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خستگی بدنی توانایی تصویرسازی نوع تکلیف سطح مهارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۱۵۴
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر نوع تکلیف و خستگی بدنی بر توانایی تصویرسازی ذهنی ورزشکاران ماهر بود. سی ورزشکار ماهر به صورت تصادفی به دو گروه خستگی و کنترل تقسیم شدند. سنجش های پیش آزمون و پس آزمون شامل اجرای ذهنی تکالیف حرکتی به صورت بینایی درونی، بینایی بیرونی و حرکتی بود. گروه تجربی پروتکل تمرینی را برای خستگی (دویدن با شدت 70 درصد ضربان قلب بیشینه تا رسیدن به حد خستگی) اجرا کردند، در حالی که گروه کنترل فاقد هرگونه فعالیت بدنی و ذهنی بودند. نتایج نشان داد که یک وهله خستگی منجر به کاهش معنادار دقت تصویرسازی شد. در هر دو تکلیف، دقت تصویرسازی بینایی بیرونی، از بینایی درونی بیشتر بود و دقت تصویرسازی بینایی درونی از حرکتی بالاتر بود. همچنین، خستگی بر وضوح تصویرسازی ذهنی تکلیف کوتاه و بلند تأثیر معناداری ندارد. در نهایت، خستگی بر کنترل پذیری تصویرسازی ذهنی تکلیف کوتاه و بلند تأثیر معناداری ندارد.
۱۹.

تأثیر نوع تکلیف و خستگی بدنی بر توانایی تصویرسازی ذهنی ورزشکاران ماهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خستگی بدنی توانایی تصویرسازی نوع تکلیف سطح مهارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۱۶
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر نوع تکلیف و خستگی بدنی بر توانایی تصویرسازی ذهنی ورزشکاران ماهر بود. سی ورزشکار ماهر به صورت تصادفی به دو گروه خستگی و کنترل تقسیم شدند. سنجش های پیش آزمون و پس آزمون شامل اجرای ذهنی تکالیف حرکتی به صورت بینایی درونی، بینایی بیرونی و حرکتی بود. گروه تجربی پروتکل تمرینی را برای خستگی (دویدن با شدت 70 درصد ضربان قلب بیشینه تا رسیدن به حد خستگی) اجرا کردند، درحالی که گروه کنترل فاقد هرگونه فعالیت بدنی و ذهنی بودند. نتایج نشان داد که یک وهله خستگی منجر به کاهش معنادار دقت تصویرسازی شد. در هر دو تکلیف، دقت تصویرسازی بینایی بیرونی، از بینایی درونی بیشتر بود و دقت تصویرسازی بینایی درونی از حرکتی بالاتر بود. همچنین، خستگی بر وضوح تصویرسازی ذهنی تکلیف کوتاه و بلند تأثیر معناداری ندارد. درنهایت، خستگی بر کنترل پذیری تصویرسازی ذهنی تکلیف کوتاه و بلند تأثیر معناداری ندارد.
۲۰.

تاثیر 10 هفته تمرین هوازی تداومی و مکمل سزامین بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 و اینترلوکین-1 بتا در مردان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۱۳
زمینه و هدف : فعالیت ورزشی بسته به شدت و مدت تمرین، در اختلال یا بهبود سیستم ایمنی موثر است و استفاده از مکمل های گیاهی در کنار تمرین ورزشی، ترشح سایتوکاین های پیش و ضد التهابی را تنظیم کرده و بر سیستم ایمنی تاثیر مثبت دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین هوازی تداومی و مکمل سزامین بر سطوح سرمی اینتر لوکین-6 (IL-6) و اینتر لوکین-1 بتا (IL-1β) در مردان تمرین کرده بود. روش تحقیق : چهل آزمودنی مرد تمرین کرده (25 – 20 سال) به طور تصادفی در چهار گروه (هر گروه 10 نفر) شامل گروه دارونما، تمرین هوازی، تمرین هوازی + سزامین و سزامین قرار گرفتند. پروتکل تمرین هوازی هر جلسه 35-30 دقیقه، 4 روز در هفته و به مدت 10 هفته اجرا شد. مکمل سزامین به مقدار 50 میلی گرم در هر هفته به صورت کپسول ژلاتینی به گروه های دریافت کننده مکمل سزامین داده شد. همچنین، گروه دارونما کپسول حاوی نشاسته مصرف نمود. اندازه گیری IL-6 و IL-1β با روش الایزا انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد و سطح معنی داری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافته ها : نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تنها تمرین هوازی سبب کاهش معنی دار IL-6 (p=0/008، F=7/98) وIL-1β  (p=0/04، F=4/23) شد، اما اثر مکمل و اثر توام تمرین هوازی و مکمل بر این متغیرها، معنی دار نبود (0/05<p). نتیجه گیری : به نظر می رسد، در افراد تمرین کرده مصرف مکمل سزامین تاثیرات قابل توجهی بر سیستم ایمنی نداشته باشد. در مقابل، سازگاری ناشی از تمرین بهتر از مکمل سزامین در کنترل عوامل پیش التهابی نظیر IL-6 و IL-1β موثر است. با وجود این، به تحقیقات گسترده تر با بررسی سایر عوامل نیاز است تا به نتایج قطعی برسیم.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان