بررسی انتقادی کیهان شناسی هاوکینگ بر اساس زمان موهومی (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
نظریه های طرح شده درباره آغاز و فرجام جهان در کیهان شناسی نوین از مهم ترین نقاط تلاقی علم و دین است. برخی مدل ها و نظریه های رایج در کیهان شناسی کوانتومی به مثابه تبیینی طبیعت گرایانه و خداگریزانه از جهان، به ابزاری برای مخالفت با عقاید دینی در باب آفرینش تبدیل شده است. از این گونه است مدلی که استیون هاوکینگ با همکاری جیمز هارتل ارائه کرده است. در این مدل هاوکینگ با نظریاتی که جهان را باز، ازلی و دارای امتداد بی نهایت در گذشته قلمداد کرده اند، مخالفت ورزیده، به محدودیت و تناهی جهان اعتراف می کند. او در عین حال بر آن است جهان حادث و آغازمند نیز نبوده، غیر ازلیِ غیرحادث است و درنتیجه همچنان بوده و هست و خواهد بود. بدین روی جهان نه آغازی دارد تا آغازگری چون خدا لازم آید و نه پایانی دارد و نه معاد و قیامتی. مقاله پیش رو بر آن است دیدگاه یادشده را با توجه به زمان موهومی که نقش زیرساختی مهمی در کیهان شناسی هاوکینگ دارد، به روش توصیفی معرفی کند. سپس آن را به روش عقلی-تحلیلی ارزیابی کرده، دلالت های الهیاتی اش را بازشناسد. ماحصل تحقیق این است که مدل یادشده افزون بر اینکه به لحاظ علمی و منطقی نیازمند بررسی بیشتر است، بر فرض صحت، دلالتی بر طبیعت گرایی هستی شناختی هاوکینگ ندارد.A Critical Study of Hawking's Cosmology Based on Imaginary Time
The proposed theories about the beginning and end of the world in modern cosmology are one of the most important points of intersection between science and religion. Some common models and theories in quantum cosmology, as a naturalistic and godless explanation of the world, have become a tool to oppose religious beliefs about creation. This is the model presented by Stephen Hawking in collaboration with James Hartl. In this model, Hawking disagreed with the theories that considered the world to be open, eternal, and infinitely extended in the past, and he admits the limitation and finitude of the world. At the same time, he believes that the world was not an accident or a beginning, it is non-eternal and non-accidental, and as a result, it has always been, is, and will be. Therefore, the world does not have a beginning to be in need to a beginner as God, and it does not have an end, nor a resurrection. The following article aims to introduce the mentioned point of view in a descriptive way with regard to the imaginary time that plays an important foundational role in Hawking's cosmology. Then evaluate it in a rational-analytical way and recognize its theological implications. The result of the research is that the above-mentioned model, given its correctness, in addition to scientifically and logically requiring further investigation, does not imply Hawking's ontological naturalism.