آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

مطابق با اصالت وجود، متن واقع، وجود است. پس واقعیت داشتن همه حقایق به وجود است. حقایق موجود به وجود، در یک تقسیم، به حقایق وجودی و حقایق ماهوی تقسیم شده اند. از آنجا که این تقسیم، فلسفی است، باید ریشه در واقع داشته باشد. در میان کلمات حکما تفاوت هایی برای نحوه تحقق این دو بخش بیان شده است. از جمله اینکه ماهیت حد وجود است یا تعین وجود است و...؛ لذا در این مقاله با توجه به اهمیت این تقسیم در فلسفه، صدق این ملاک ها و براهینی که منجر به بیان این تفاوت ها شده است، بررسی شده است. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و از طریق فیش برداری بوده و نگارش و ویرایش مطالب به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. نتیجه ای که در این مقاله با بررسی این براهین به دست می آید، این است که هیچ یک از این ملاک ها نمی توانند بیانگر یک معیار جامع و مانع برای بیان تفاوت صحیح و دقیق بین این دو قسم باشند؛ چراکه یا معیارها صحیح و مطابق با واقع نیستند یا اگر هم صحیح باشند، نمی توانند مثبت تفاوتی نفس الامری میان این دو نوع از واقعیت باشند. به عبارت دیگر ملاک های مطرح شده هم با اشکال بر دلیل و هم با اشکال نقضی مواجه اند؛ لذا هیچ یک نمی توانند یک ملاک فلسفی دقیق قلمداد شوند.

A Philosophical Analysis of the Distinctions between Existential and Natural Truths

According to the originality of existence, thevery actual reality is existence. So the reality of all the facts is based on existence. The existence-based facts are divided into existential facts and natural facts. Since this division is philosophical, it must be rooted in reality. Among the words of the sages, there are differences for how to realize these two parts. including that the nature is the limit of existence or the mode of existence and. Therefore, in this article, considering the importance of this division in philosophy, the validity of these criteria and the arguments that led to the expression of these differences have been examined. The method of collecting library information is through file scanning, and the writing and editing of the materials is done by descriptive-analytical method. The conclusion reached in this article by examining these evidences is that none of these criteria can represent a logical criterion to express the correct and accurate difference between these two types. Because either the criteria are not correct and in accordance with reality, or even given its correctness, they cannot be a positive difference between these two types of reality. In other words, the proposed criteria are faced with failure in reasons and breach in cases. Therefore, none of them can be considered a precise philosophical criterion.

تبلیغات