اخذ نظریه از جامعه شناسی و تطبیق نابجای آن با متون دینی؛ نقدی بر کتاب «نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی» (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
این مقاله به بررسی انتقادی کتاب نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی[1] پرداخته است. در این نقد، دو مشکل اساسی و محوری که به کلیت این کتاب برمی گردد، مبنای مقاله حاضر قرار گرفته است. این دو مشکل یا نارسایی جدی در دو بخش متفاوت و ذیل عناوین «اخذ و تطبیق نابجا» و «خلط مدل تبیینی با نظریه» به تفصیل تشریح شده اند. در بخش اول، با اقامه استدلال هایی درخصوص تز عرفی شدن در ادبیات جامعه شناسی نشان داده شده که تطبیق مباحث درون دینی درخصوص نقصان ایمان، که مقوله ای عام و فراتاریخی است، با مباحث جامعه شناختی مربوط به تز عرفی شدن، که امری غیرعام و تاریخی است، را باید مصداق اخذ و تطبیق نابجا محسوب نمود. در بخش دوم، نکات استدلالی متعددی ارائه شد تا نشان داده شود حداکثر کاری که آقای دکتر بستان در کتاب شان انجام داده اند، تبدیل یک مدل تبیینی اشباع شده به یک مدل تبیینی امساکی بوده است که نباید آن را با نظریه خلط نمود. [1]. اثر دکتر حسین بستان، سال 1396Inappropriate adaptation of sociological theory with religious texts
This article deals with the critical review of the book "A Theory of Secularization: An Ijtihadi Experiential Approach" (Bostan 2016). In this review, two basic and central problems that go back to the whole of this book have been taken into consideration, which have been addressed in the present article. These two serious problems or inadequacies were explained in detail in two different sections under the headings of receive and inappropriate applying and confusion of explanatory model with the theory. In the first part, by presenting arguments regarding the thesis of secularization in sociological literature, we showed that the comparison of intra-religious debates about lack of faith, which is a general and trans-historical category, with sociological discussions related to the thesis of secularization, which is a non-general and historical matter, should be taken as an example of considered inappropriate applying. In the second part, several argumentative points were presented to show that the maximum work done by Bostan in their book was to transform a saturated explanatory model into a Parsimonious explanatory model, which should not be confused with theory.