اگرعرفان را به معنای شناخت ودریافت شهودی خدا واسماءوصفات او بدانیم، همه اسماءالهی به طورعام و برخی مانندمصور، خالق، بدیع، باریءوجمیل به طورخاص با هنر، زیبائی وآفرینندگی پیوند دارد.«رنگ» نمادین ترین تمثیل تجلی کثرت دروحدت است، زیرا ذات مجرد بیرنگ نورکه خود نماد کامل وحدت است، با رنگ تجسم می یابد ونوربدون تعین مادی، با رنگ تعین می یابد وعاملی برای ظهور ومحل رویت آن می شود.
رنگ ها درهنر، جنبه کیمیائی داشته وهررنگ، دارای تمثیلی خاص ورابطه با یکی ازاحوالات درونی انسان است.درهنراسلامی، نورورنگ نموددیگری پیدا می کند، به عنوان مثال: رنگ سفید، نماد وجود مطلق وگواهی بروحدت درکثرت است که جامع رنگ هاست.رنگ سیاه، نماد اصل تعالی ودست نایافتنی است که با رنگ خانه کعبه تناسب دارد ومجمع رنگ هاوگستره پربسامد مفهوم هاست.معماری اسلامی به دنبال الهام از مفاهیم کلام الهی و روائی درتلاش است تا فضای روحانی واحدی را خلق کند که عالم ملکوت و ناسوت را به هم قرین سازد ونقوش، اشکال و رنگها نشانه بارزی برای القای معانی پنهان هستند و مخاطب ازطریق حضوردرفضای معماری به درک شهودی آن معانی نایل میشود.
دغدغه اصلی این پژوهشکه به روش تحلیلی ارائه می گردد، چگونگی وکارکرد بازتاب وجود رنگ ها وترکیبات آنهادرهنر ومعماری ایرانی است. به نظرمی رسد هنرو معماری اسلامی سعی دارد تا احدیت خداوند را لابه لای رنگ ها، فرم ها، انوار واصوات و به تعبیری معنا را درصورت متجلی سازد.