مطالب مرتبط با کلیدواژه

تجلی حق


۱.

توحید افعالی در عرفان مولوی و کلام اشعری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وحدت وجود سبب تجلی حق فاعلیت حق مظاهر الاهی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی سایر
تعداد بازدید : ۳۴۴۳ تعداد دانلود : ۲۸۹۳
توحید افعالی یکی از مراتب توحید (مهمترین اصل ادیان آسمانی) است. اشاعره با انکار نظام علی در عالم و ارجاع آن به عادت الاهی، تنها فاعل در عالم را خداوند می دانند. مولوی که در هستی جز وحدت و عشق نمیبیند و فعل و ذات عاشق را فانی در معشوق میداند، بیان می کند که تجلی کامل اسما و صفات حق، نظام سببیت در عالم را ضروری می کند. علیتی که مولوی در هستی مشاهده می کند، غیر از علیت مصطلح در فلسفه مشائی است و لذا منافاتی با فاعلیت مطلق خداوند ندارد. ملاصدرا با مبانی خاص فلسفه خویش، استدلالی قوی بر قول مولوی در این بحث اقامه کرده است.
۲.

رابطه ی تجلی با محبت و معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس معرفت عشق روح محبت دل تجلی حق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷۶ تعداد دانلود : ۸۳۴
شناخت انسان در عرفان اسلامی با جلوه های متعدد خود، کلید درک بسیاری از مفاهیم عرفانی ادب فارسی است. در نگرش عارفان مکتب عاشقانه، محبت (عشق) صفت ذات حق است. که با آن، ابتدا به خود تجلی نمود و ذات اقدسش جلوه ی تمام نمای هستی گردید و سپس آن را به روح محمدی تجلی نمود و به واسطه ی او، عالم و آدم را آفریده محبت خود را در وجود تمام ذرات کائنات، تعبیه کرده است و از بین همه ی موجودات، انسان را به صورت خود آفرید و به او عشق ورزید و آینه ی دل او را مجلای ذات و صفات خود دید. به همین سبب، وی را خلیفه ی خود نمود و بار امانت معرفت خویشتن را بر دوش وی گذاشت. انسان هم باید با خودشناسی، به خودسازی روی آورد تا به نقش تجلی نموده ی حق در آینه ی وجود خود، معرفت حقیقی (شهودی) یابد.در بینش عرفای سلسله ی کبرویه، نزدیک ترین راه برای وصول به حق، طریق اهل محبت است؛ زیرا آنان بر اثر غلبه ی محبت و عشق و شور و حال، از خود و قوت خود تهی شده اند و در ابتدای راه، حق با کمند جذبه آنان را به سوی خود عروج می دهد. (نجم الدین کبری،1363 :36) در این سلسله، تخلیه ی دل از ماسوی الله و تصفیه ی آن به ذکر حق، و نیز تهذیب نفس در سایه ی شریعت و طریقت، از جمله طرق دستیابی به حقیقت معرفت است.
۳.

تجلّی حق در دعا از منظر محیی الدین ابن عربی و امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجلی حق دعا سلوک ابنعربی امام خمینی ره

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۱ تعداد دانلود : ۳۲۰
صوفیه تا پیش از ابن عربی تجلّی را غالباً به معنای مطرح در عرفان عملی (تجلی شهودی) به کار میبردند. نظریه تجلی حق در عرفان نظری محییالدین و شارحان وی مطرح شده؛ اما به تجلی حق در دعا که بیشتر مربوط به ساحت عبادی عرفان عملی است، کمتر توجه شده است. نظریه تجلی حق در عرفان نظری در ظهور مظاهر از مبدأ خلقت یعنی باریتعالی است و بازگشت همین نمودها به خود حضرت حق که در دو قوس صعود و نزول صورت میپذیرد. در عرفان عملی، تجلی را شهودی دانسته و آن را تابش نور حق بر دل سالک خواندهاند. جلوهگری نور الهی ناشی از حبّ پروردگار به بنده بوده، موجب رخداد کشف و شهود، و رشد و کمال و ترقی در قوس صعود میگردد. با توجه به جایگاه کاربردی تجلی حق در دعا در عرفان عملی به بررسی آرای عرفانی ابنعربی و امام خمینی در این باره پرداختهایم. سلوک عملی ابنعربی معرفتشناسانه است. امام خمینی دارای سلوکی است سائلانه و عارفانه؛ سلوکی مبتنی بر دعا و مسئلت در سیره امامان معصوم (ع) و نیز معرفت در مکتب ابنعربی. این پژوهش تلاشی در تبیین شباهتها و تفاوتها و چگونگی اندیشهها و سلوک عرفان عملی این دو شخصیت تأثیرگذار، در موضوع تجلی حق در دعاست.
۴.

نماد عرفانی رنگ در هنر و معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر اسلامی معماری اسلامی نور نماد رنگ تجلی حق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۹ تعداد دانلود : ۱۹۹
اگرعرفان را به معنای شناخت ودریافت شهودی خدا واسماءوصفات او بدانیم، همه اسماءالهی به طورعام و برخی مانندمصور، خالق، بدیع، باریءوجمیل به طورخاص با هنر، زیبائی وآفرینندگی پیوند دارد.«رنگ» نمادین ترین تمثیل تجلی کثرت دروحدت است، زیرا ذات مجرد بیرنگ نورکه خود نماد کامل وحدت است، با رنگ تجسم می یابد ونوربدون تعین مادی، با رنگ تعین می یابد وعاملی برای ظهور ومحل رویت آن می شود. رنگ ها درهنر، جنبه کیمیائی داشته وهررنگ، دارای تمثیلی خاص ورابطه با یکی ازاحوالات درونی انسان است.درهنراسلامی، نورورنگ نموددیگری پیدا می کند، به عنوان مثال: رنگ سفید، نماد وجود مطلق وگواهی بروحدت درکثرت است که جامع رنگ هاست.رنگ سیاه، نماد اصل تعالی ودست نایافتنی است که با رنگ خانه کعبه تناسب دارد ومجمع رنگ هاوگستره پربسامد مفهوم هاست.معماری اسلامی به دنبال الهام از مفاهیم کلام الهی و روائی درتلاش است تا فضای روحانی واحدی را خلق کند که عالم ملکوت و ناسوت را به هم قرین سازد ونقوش، اشکال و رنگها نشانه بارزی برای القای معانی پنهان هستند و مخاطب ازطریق حضوردرفضای معماری به درک شهودی آن معانی نایل میشود. دغدغه اصلی این پژوهشکه به روش تحلیلی ارائه می گردد، چگونگی وکارکرد بازتاب وجود رنگ ها وترکیبات آنهادرهنر ومعماری ایرانی است. به نظرمی رسد هنرو معماری اسلامی سعی دارد تا احدیت خداوند را لابه لای رنگ ها، فرم ها، انوار واصوات و به تعبیری معنا را درصورت متجلی سازد.