بررسی ارتباط بین استرس شغلی و رضایت شغلی در اعضای هیات علمی دانشگاه (مطالعه موردی: یک دانشگاه در تهران)
آرشیو
چکیده
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین میزان استرس شغلی و رضایت شغلی در اعضای هیات علمی یکی از دانشگاه های واقع در تهران و بررسی ارتباط بین این دو شاخص بود. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر ازجمله تحقیقات کاربردی، مشاهده ای-مقطعی، توصیفی و تحلیلی می باشد. نمونه آماری شامل ۵۲ نفر از اعضای هیات علمی یکی از دانشگاه های استان تهران بود که به دلیل محرمانگی، نام آن بیان نشده است. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات فردی-شغلی، پرسشنامه رضایت شغلی و استرس شغلی استاینمتز بوده است. برای تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها: یافته های این تحقیق، نشانگر این بود که میزان رضایت شغلی و استرس شغلی در میان اعضای هیات علمی، به طور معنی داری همبستگی منفی دارد. این بدان معناست که با افزایش رضایت شغلی، استرس کاهش می یابد و بالعکس. رضایت شغلی در میان اعضای هیات علمی، در حد متوسط بود. ضمنا اعضای هیات علمی از ماهیت شغل، مسئول مستقیم و همکاران خود به طور معنی داری رضایت داشتند، درحالی که از حقوق و مزایا به طور معنی داری ناراضی بودند. استرس شغلی در اعضای هیات علمی نسبتا کم بود. اعضای هیات علمی با مرتبه علمی «استاد تمام»، دارای رضایت شغلی بیشتر و اعضای هیات علمی با مرتبه علمی «دانشیار»، رضایت کمتری داشتند. اصالت/ارزش افزوده علمی: اعضای هیات علمی دانشگاه ها، نقش بسزایی در فرهنگ سازی و ارتقای سطح دانش نسل آتی دارد؛ بنابراین می بایست در خصوص ارتقای رضایت شغلی و کاهش استرس شغلی، تلاش نمود و با اجرای راهکارهای شناسایی شده، زمینه تعالی سازمانی از طریق توجه به نیروی انسانی دانشگاهی که به عنوان دارایی های کشور محسوب می گردند، فراهم گردد.Investigating the relationship between occupational stress and job satisfaction among university faculty members (case study: one university in Tehran)
Purpose: In this paper a new two-phase method is presented for solving the curriculum based university course timetabling problem. In both phases of the new present method a new metaheuristic approach is used.
Methodology: In the first phase of the new method, a feasible high quality solution is computed. To this end, at first the hard constraints relating to the time periods are considered and a solution is computed that satisfies these hard constraints. In the next step, a new method is introduced for the assignment of rooms to courses, after application of which on the solution that satisfies the time period hard constraints, a feasible solution is computed. In the second phase, at first several new neighborhood functions are used to improve the quality of computed feasible solution. While the fitness function of the first phase is based on the violation of hard constraints, the fitness function of the second phase is based on the penalty of the feasible solution.
Findings: The numerical results indicate that the required computing time increases with the size of instances and the algorithm tends to converge towards the optimal solution after a few minutes.
Originality/Value: The presented algorithm enables us to deal with large university course timetabling problems in practice. Moreover, it provides us with an efficient way to obtain feasible solutions to such real-world instances and try to improve their quality.