زمینه و هدف: هدف این پژوهش پرورش کارآفرینی در دانش آموزان مدارس ابتدائی است و به دنبال آن است تا مدلی برای پرورش کارآفرینی در دوره ابتدائی ارایه دهد. روش پژوهش : جامعه آماری آن را افراد خبره در حوزه کارآفرینی و کلیه مدیران مدارس ابتدائی و کارشناسان حوزه معاونت ابتدائی اداره آموزش و پرورش استان چهار محال و بختیاری و همچنین اساتید کارآفرینی دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران (684= N ) تشکیل می دهد. حجم نمونه در بخش کیفی 10 نفر و در بخش کمّی 297 نفر برآورد و به ترتیب با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری طبقه ای نمونه گیری شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختمند و پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن از طریق اجرای آزمایشی و قضاوت خبرگان و محاسبه ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ واریﺎﻧﺲ اﺳﺘﺨﺮاج ﺷﺪه تأیید و پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه 84/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از کدگذاری باز و محوری و در بخش کمّی از تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی و t تک نمونه ای استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده به شناسایی 6 بُعد و 41 شاخص منجر شد که نامگذاری آنها ترتیب زیر بود: بُعد فردی ، بُعد اجتماعی، بُعد اقتصادی، بُعد ساختاری، بُعد رفتاری، بُعد محیطی. علاوه بر این از طریق این مدل 9 روش؛ 7 زیرساخت و 7 الزام نیز برای پرورش دانش آموزان کارآفرین در مقطع ابتدائی شناسایی شد. نتیجه گیری: نتایج دیگر نشان داد که وضعیت موجود ابعاد، شاخص ها، روش ها، زیرساخت ها و الزامات پرورش دانش آموزآن کارآفرین پائین تر از حد متوسط جامعه است و نهایتاً مدلی 6 بخشی شامل فلسفه و اهداف، مبانی نظری، ابعاد و شاخص ها، زیرساخت ها و الزامات و سازوکارهای اجرایی در جهت پرورش دانش آموزان کارآفرین مقطع ابتدائی ارائه گردید که درجه تناسب آن با اطمینان 95 درصد از نظر متخصصین مورد تأیید قرار گرفت.