آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۴

چکیده

تمایزانگاری میان نفس و بدن در تاریخ فلسفه بحثی است درازدامن که تا به امروز دستمایه پژوهش های متعدد و پذیرای آرای سلبی و ایجابی در حوزه های مختلف از مباحث الهیاتی تا علوم شناختی بوده است. غالب مفسران بر این باورند که نخستین بارقه های شکل گیری این تمایزانگاری – دست کم در حوزه فلسفه - در تأملات متفکران اورفه ای و آن بخش از مناسک آنان یافت می شود که ناظر به مراقبت و پرورش پاره الهی و نامیرای وجود انسان است. در این پژوهش، پس از نظر به آموزه نفس در آیین اورفه و بررسی خاستگاه اسطوره ای آن، به پاره هایی از محاورات افلاطون ناظر به آموزه نفس اشاره می کنیم که معتقدیم بر اساس مضامین اورفه ای صورت بندی شده و به استناد آن ها می توان افلاطون را حکیمی اورفه ای دانست و روش فلسفی او، دیالکتیک را در کنار آموزه های نظری، سلوکی عملی در راستای تعالی و رهایی آن پاره الهی تفسیر کرد.

A Reflection on the Soul-body Duality in Orpheus and Its Effect on Plato's Doctrine of the Soul

This article returns to the longstanding problem of the soul/body relation. However, highlighting Orphism's impact on Plato, instead of arguing for a new account of this relation, the current study tries to trace back the problem to Orphism. Reading Plato’s work, while keeping in mind the Orphic rituals and beliefs concerned with immortality, would shed new light on the rise of the notion of the soul. Accordingly, some Orphean teachings and mythological origins will be reviewed. Then it will be focused on some of Plato's dialogues, which had a profound effect on later soul studies, to demonstrate how they are formulated based on Orphean themes.

تبلیغات