آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۵

چکیده

بی تردید هراکلیتوس و پارمنیدس از منابع فکری دایمی اندیشه هایدگر هستند. آنچه به این دو جایگاهی ویژه در اندیشه هایدگر بخشیده است، تلقی خاص هایدگر از حکمت سپیده دمانی این دو و نقش تفکر ایشان در گشودن راهی دیگر در تفکر است. به زعم هایدگر تلاش برای جست وجوی سرآغازهای دیگر برای تفکر، سرآغازهایی که برخلاف سرآغاز متداول تاریخ متافیزیک به صورت بندی سوژه-ابژه نمی انجامد، عاجل ترین وظیفه پیشاروی تفکر اصیل است. از وجهه  نظر او، ماهیت دسترس ناپذیر تفکر این حکما، برخلاف رای مختار ارسطو ناشی از لکنت زبان (اشاره به متافیزیک، 993a15-17 که ارسطو پیشاسقراطیان را به کودکانی ناتوان از سخن گفتن صحیح تشبیه می کند و در متافیزیک 988a22-23 آن ها را متهم به ابهام در سخن می کند ) μέν ἀμυδρως() و ناآزمودگی ایشان (اشاره به متافیزیک، 985a13-14 که ارسطو پیشاسقراطیان را به مردان ناآزموده جنگی تشبیه می کند) نیست. بلکه بدان جهت است که سرآغاز در اصالت خاستگاهیش بیش از هر جای دیگر در اندیشه این حکما به آشکارگی رسیده است. در این میان لوگوس هراکلیتوس، از نظر هایدگر جایگاهی ممتاز دارد؛ به طوری که تفسیر صحیح لوگوس نزد هراکلیتوس وجوهی از سرآغاز اصیل اندیشه را برای ما آشکار می کند. در این مقاله با تفسیر هایدگر از این مفهوم بنیادین تفکر هراکلیتوس همراه می شویم تا به این پرسش بنیادین تحقیق نزدیک تر شویم: جایگاه لوگوس در اندیشه هراکلیتوس چیست و آن چگونه می تواند مطلع سرآغازی دیگر شود؟

The Logos of Heraclitus from the phenomenological perspective of another beginning of Martin Heidegger

Undoubtedly, Heraclitus and Parmenides are permanent sources of Heidegger's thought. What has given these two a special place in Heidegger's thought is Heidegger's special conception of the original wisdom of the two and the role of their thinking in opening another path in thought. According to Heidegger making effort to find other beginnings for thought, beginnings which, unlike the conventional beginning of metaphysical history, do not lead to subject-object formulation, is the most urgent task in advancing original thought. In his view, the unattainable nature of the thinking of these thinkers, contrary to Aristotle's picked opinion, is not due to their stuttering and inexperience. Rather, it is because the beginning in its originality has become more apparent than anywhere else in the thoughts of these thinkers. In the interim, according to Heidegger Logos of Heraclitus has a privileged situation.  Thus, the correct interpretation of the Logos of Heraclitus reveals to us aspects of the original beginning of thought. In this article, we go along with Heidegger's interpretation of this fundamental concept of Heraclitus' thought in order to get closer to this fundamental research question: What is the place of the Logos in Heraclitus' thought and how can it be prologue of another beginning?

تبلیغات