هدف نوشتار پیش رو، بررسی این مسئله است که ترجمه متون اروپایی در ایران، چگونه در افق تاریخی ایران پدیدار گشت و تأثیرات شکلی و مضمونی آن بر ترجمه متون دوره پیشامشروطه چه بود. به منظور پیشبرد کار از روش تحلیل تاریخی و تفسیر متون ترجمه شده استفاده می شود. دستاورد پژوهش نشان می دهد که در رابطه ترجمه متون اروپایی با تحوّلات تاریخی ایران در دوره مذکور، دو دیدگاه غالب، قابل طرح است: الف) دیدگاهی که این حرکت را نتیجه کوشش عدّه ای از مُبلّغان مذهبی و مأموران سیاسی خارجی از جمله گوبینو می انگارد. به باور پیروان این دیدگاه، حرکت مستشرقان و نمایندگان دستگاه های سیاست خارجی بیگانه از سر انگیزه های خیرخواهانه و برای بهبودی جامعه ایرانی بود و یا انگیزه تبلیغ مذهبی و پیشبرد اهداف سیاسی کشور متبوعشان در این زمینه اثرگذار بود؛ ب) رویکردی که حرکت ترجمه را صرفاً به بصیرت و آزادمنشی تعدادی از حُکام و صدراعظم ها نسبت می دهد. مطابق این نظر، گروه مذکور شناخت مشاهده ای و یا معرفتی نسبت به تحوّلات اروپا داشتند و با یک درک تاریخی از آن بر انجام ترجمه به مثابه اقتباس الگوهای فکری و فرهنگی جدید روی آوردند تا به زعم خود راه میان بُری از تجارب دنیای بیرونی بیابند. طرفداران هر یک از دیدگاه های مذکور به جهت یک سونگری به مسئله، قادر به شناخت واقعی نشده اند؛ زیرا رابطه حرکت ترجمه و ظهور تحوّلات در عصر تاریخی مذکور را باید به صورت دیالکتیکی ‑تأثیر و تأثّر متقابل‑ در نظر گرفت. به عبارت روشن تر، خوانش اندیشه علمی و فکری اروپا، اُفق تاریخی جدیدی را برای ایرانیان رقم زد که زمینه ساز تحوّلات نوظهور در عصر قاجار شد و متقابلاً، کیفیّت تحوّلات بر مضمون و جهت گیری های حرکت ترجمه (سنخ شناسی موضوعی آثار ترجمه شده) اثرگذار بود.