آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

قصه های عامیانه، بیانگر ارزش های دینی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هر قومی است. در میان ملل ترک زبان نیز داستان های عامیانه جایگاهی ویژه دارند، یکی از این داستان ها، داستان «عاشیق غریب و شاه صنم» است. این داستان که جنبه غنایی- تخیلی دارد، از معروف ترین داستان های «عاشیقلار» است. قهرمان داستان چون داستان های «طاهر و زهره»، «دلسوز و خزان گول»، «نوروز وقنداب » و«اصلی و کرم »در رؤیا، از باده عشق سرمست شده در پی دیدار معشوق برمی آید. عاشیق غریب بعد از هفت سال به وصال معشوق می رسد، در حالی که هفت سال گشت وگذار و سوز و گداز در سیر فردانیت، او را به کمال رسانده است. این مقاله داستان «عاشیق غریب و شاه صنم»را برمبنای الگوی «اسطوره یگانه» کمپبل در روایت های ایران و ترکیه بررسی می کند. تمایز این داستان با الگوی کمپبل در ظهور درویش یاریگر در رؤیا، باده(بوتا) گرفتن در رؤیا، «ساز»به عنوان نماد عاشیقلار، آزمون هایی چون تعیین شیربها و مسابقه با دیگر «عاشیقلار» است.

تبلیغات