نقش غیرت در سلامت فرد و اجتماع
آرشیو
چکیده
لباس، نشانگر حالات روحى، ایمانى و شخصیت افراد است، زنان پوشیده در گوهر عفاف، درونى پاک و اعتقادى قوى دارند و حیا و حجاب را تدبیرى براى صیانت از خویش و سلامت جامعه اسلامى مىدانند. در مقابل، زنانى که از اعتقادى راسخ و بازدارنده بىبهرهاند، پوششهاى نامناسب برمىگزینند و جامعه را به سوى انحراف مىکشانند و ارزشهاى وجودى خویش را پاس نمىدارند. آموزههاى دینى، غیرت شخصى را وسیلهاى براى صیانت از خانواده و غیرت اجتماعى را سازوکارى براى سلامت اجتماع، برمىشمارد. این نویسنده در این نوشتار، با انتقاد از وضع موجود (که آن را متناسب با جامعه اسلامى نمىداند) در تلاش است با معرفى آموزهها و توصیههاى قرآنى و روایى، توجّه بیشتر مسؤولان و دلسوزان نظام را به این مهم معطوف دارد و نقش از یاد رفته بعضى از افراد را در تقویت روحیه غیرتمدارى یادآور شود.متن
درآمد
مشاهده بعضى از زنان بزک کرده در جامعه اسلامى و پیروى بىرویه از مدلهاى گوناگون غربى که آسیبهاى جدى به فرهنگ اسلامى وارد داشته، تأثر و تأسف غیرتمندان دینى را به همراه داشته است.
دردمندانه باید گفت در سالهاى اخیر، این موج نامبارک به صورت گستردهاى، شهرها و حتى روستاهاى دور و نزدیک کشور اسلامى را در برگرفته و بسیارى از دختران و زنان مسلمان را در مقاطع مختلف سنى، در کام خود فرو برده است.
آسیبهاى این تهاجم فرهنگى، زمانى جدیتر مىنماید که این تغییر رویه کم و بیش در دانشگاهیان و افراد تحصیل کرده و فهیم نیز دیده مىشود؛ حتى در مواردى حتى گوى سبقت را از گروههاى الگوى خود ربوده و به نوعى مروّج این تغییر مسیر در بین اقوام، آشنایان و دوستان خویش نیز شدهاند. جاى تأسف است که سیاستگذاران و کارگزاران فرهنگى، مواجهه با این خطر جدى را که به شدت مىتواند اخلاق اجتماعى و اقتصادى را تحت تأثیر قرار دهد، نادیده انگاشته و تأسف بارتر این که بعضى از نزدیکان آنان نیز با این جریان نابهنجار، همسو و هماهنگ شدهاند. هشدارهاى دلسوزان فرهنگى، بویژه رهبر فرزانه انقلاب درباره هوشیارى در برابر تهاجم فرهنگى جدّى گرفته نشده و یا اجرایى نشده است.
پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى و احیاى ارزشهاى دینى، فضاى معنوى خاصى را بر ایران اسلامى حاکم کرده است و در زمینه حجاب هم، بانوان محجبه و عفیف، الگوى عملى مسلمانان سراسر گیتى شدهاند. آنان با پیروى از آموزههاى دینى، تأثیرات شگرفى در ساختار اجتماعى و حتى در پیشبرد دفاع مقدس نهاده و با حفظ حریم، در انواع فعالیتهاى اجتماعى و سیاسى، مشارکت فعال داشتهاند. هنوز هم بسیارى از آنها، بر فرهنگ اصیل خویش پاى مىفشارند و در احیاى ارزشهاى دینى کوشا هستند. اما عدهاى از بانوان ناآگاه و سست اراده نه تنها اصالت خویش را از یاد بردهاند بلکه چهره یک زن مسلمان را در دیدگاه جهانیان و متدینان داخلى غیر موجّه نموده و موجبات نگرانیهاى اخلاقى را فراهم آوردهاند.
این حرکات نسنجیده، افزون بر این که آنها را به اتلاف وقت و مدپرستى کشانده و ضربات اقتصادى شکنندهاى به خانوادهها در جهت تأمین وسائل آرایشى و پوشاک جدید فراهم آورده است، عده بسیارى از جوانان که نیروى کار جامعه هستند را درگیر کرده و با تخریب افکار و اذهانشان، آنها را به انواع بزهکارى و نابهنجارى سوق داده است. متأسفانه اخبارى که نشان مىدهد زنان و دختران به سبب لباس نامناسب و آرایش غلیظ مورد تعرض و آزار و اذیت جنسى و جسمى قرار گرفتهاند و حتى در برخى موارد جان خویش را نیز از دست دادهاند کم نیست. بسیارى از این آزار دهندگان، حرکات ناشایست و لباسهاى جلف و آرایشهاى نامناسب این زنان و دختران را انگیزه ربودن و تعرض به آنان برشمردهاند. این نکته بیانگر آن است که بانوان باید در نوع پوشش و آرایش خویش دقت بیشترى را به عمل آورند تا با چنین پیامدهایى مواجه نشوند.
مسأله تعجبانگیز، حضور زنان و دختران بدحجاب و بزک کرده در کنار برادران، پدران و همسرانشان است که بعضى از آنان نه تنها از نگاههاى هرزه رهگذران ناپاک رنج نمىبرند بلکه از نمایش نوامیس خود احساس مباهات هم مىکنند! البته برخى از آنها به عنصرى سست اراده تبدیل شدهاند که توان حفظ و نگهدارى از ناموس خود را ندارند.
در این میان، از برخورد حساب شده مسؤولان و نهادها و همچنین سیاستگذاریهاى بازدارنده خبرى نیست. هر بار که بعضى از دلسوزان نظام در پى مقابله با چنین پدیده ویرانگرى که مشابه آن در اندلس اتفاق افتاد، بر مىآیند، عدهاى با برخورد سطحى و غیرحسابشده و جمعى با غوغاسالارى و حمله حیثیتى به طراحان این گونه طرحها، آنان را زمینگیر نموده و به اشاعه بیشتر این فرهنگ غربى دامن مىزنند.
باید کوشید با طراحى درست و اجراى منطقى و مناسب، چهره جامعه دینى را بازسازى نمود. هرگونه کوتاهى از سوى مسؤولان فرهنگى، کاسه صبور غیرتمندان را لبریز کرده و حرکت خودجوش آنان را براى حذف میکربهاى مخرّب از پیکره جامعه دینى که با خون شهیدان آبیارى شده، به همراه دارد. این خیزش، بدترین وضع ممکن در برخورد با این عروسکهاى بزک شده و آدمکهاى مروّج آنها است؛ چرا که کنترل از دست نیروى انتظامى خارج مىشود که به هیچ وجه شایسته نظام مقتدر اسلامى نیست.
حجاب؛ پاسدار گوهر گرانبهاى زنان صالح
اساسا حجاب زن، حریمى میان او و نامحرمان ایجاد مىکند و سبب فروکش کردن غریزه جنسى و هدایت آنان در مسیر طبیعى مىگردد. برداشتن این حریم، منشأ بسیارى از التهابها و اضطرابهاى فردى و اجتماعى خواهد شد. نمونه آن در کشورهایى که حجاب و پوشش را رعایت نمىکنند به وضوح دیده مىشود.
اکنون مسأله اینجاست که آیا زنان باید چون عروسکى خود را بیارایند تا مردان چشمچران و هرزه به آنان چشم بدوزند و حرمت آنان را خدشهدار سازند؟
اسلام این راه را نمىپسندد و حجاب را سدّى در برابر امیال هوسبازان و سبب استحکام بنیان خانواده مىشمارد. پوشش زنان باعث مىشود تمتّعات جنسى منحصر به محیط خانواده شود و نیروى مولد و فعال جامعه نیز در پیشرفت جامعه از حرکت سازنده باز نماند؛ چرا که حضور زنان بىحجاب و بدحجاب، دل مردانِ سست ایمان را مىرباید؛ در نتیجه باعث رکود فعالیت اجتماعى و عدم موفقیت در علمآموزى در مراحل مختلف زندگى مىشود. به همین جهت، غالبا به زن بد حجاب یا بىحجاب، به دیده بازیچه مىنگرند؛ نه عضو فعّال و مؤثر در جامعه. در حقیقت، حجاب کامل زنان و تقواى آنان، جامعه را اصلاح مىکند. بر همین اساس، فرانتس فانون در تحلیلى جامعهشناختى از انقلاب الجزایر، درباره ترفندهاى استعمارگران براى در اختیار گرفتن کشورهاى دیگر مىنویسد:
«جامعهشناسان استعمار توصیه مىکنند که اگر زنها را در دست بگیریم، همه چیز به دنبال آن خواهد آمد.»(2)
حیا و حجاب زن، تدبیرى است که خود زن با نوعى الهام، براى گرانبها کردن خود و حفظ موقعیتش در برابر مردان به کار مىبرد؛ زیرا زن با هوش فطرى و حس ویژه خود، دریافته است که با عفت و حجاب، بهتر مىتواند مرد را مجذوب خود کند و هر چه متینتر و با وقارتر باشد، بر احترامش افزوده مىشود. در حقیقت بىحجابى نوعى حرکت بر خلاف فطرت و تمایلات و خواستههاى بانوان است.
اساسا هنگامى که جامعه زن را برهنه بخواهد، طبیعى است که روز به روز تقاضاى آرایش و خودنمایى بیشترى دارد. وقتى زن از طریق جاذبه جنسىاش، وسیله تبلیغ کالاها، دکور اطاقهاى انتظار و عاملى براى جلب جهانگردان و سیّاحان و مانند اینها قرار گیرد شخصیت او به حد عروسک یا یک کالاى بىارزش سقوط مىکند و ارزشهاى والاى انسانى او بکلّى به دست فراموشى سپرده مىشود. تنها افتخار این زن، جوانى و زیبایى و خودنمایىاش است که رفته رفته آن هم از بین رفته و سرانجام به انسانى سرخورده و افسرده تبدیل خواهد شد.
در جامعهاى که چنین رویکردى وجود دارد چگونه زن مىتواند با ویژگیهاى اخلاقى، آگاهى و توانایىاش به مقام والایى رسیده و الگوى مناسبى براى دیگر بانوان شود؟! دردآور است که در کشورهاى غربى و غربزده بیشترین شهرت و آوازه، پول و موقعیت براى زنان آلوده و بىبند و بارى است که به نام هنرمند و هنرپیشه معروف شده و به هر جا قدم مىنهند، مورد استقبال هوسپیشگان قرار مىگیرند.
در کشور اسلامى ما، آنگاه که نور انقلاب اسلامى تابیده شد، زن از ابتذال پیش گفته به در آمد و شخصیت خویش را بازیافت. حجاب را برازنده خود ساخت و در تمام صحنههاى حیاتى اجتماعى حتى در صحنههاى جنگ با همان حجاب اسلامى ظاهر شد و نقشى سازنده ایفا نمود. اما امروزه افرادى که فرهنگ اسلامى را درک نکردهاند با عناوین و تدبیرهاى مختلف مىخواهند دوباره زنان را از منزلت و ارزش والاى دینى خود دور ساخته و از مقام و منزلت آنان بکاهند. این افراد مىکوشند تا با تولید و عرضه اجناس به شکلهاى مختلف و ترویج فرهنگ مصرفى که ارمغان غرب است، زنان را فریفته و نیازهاى کاذبى را که خود به آن دامن زدهاند، پاسخگو باشند؛ در حالى که حجاب، نشاندهنده استقلال در فرهنگ مذهبى و ملى ماست؛ نشانگر حیا و پاکى روح و روان زن است؛ ارزش زنان را بالا مىبرد؛ نشانه عفاف و نوعى مصونیت است.
دختران و زنان با حجاب، از لحاظ روحى و اخلاقى سالمترند. حجاب باعث مىشود زن، لطافت و طبیعت خود را حفظ کند و مانند گلى شود که در دسترس همگان نیست و زود پژمرده نمىشود. زن با حجاب چون کمتر دیده مىشود، محبوب است و هر چه محبوب باشد، مطلوب است. زن با حجاب، با وقار و متانت گام برمىدارد؛ به هنگام سخن گفتن، براى پرهیز از تحریک دیگران، صداى خویش را نازک نمىسازد؛ زن محجبه با حجابش فریاد برمىآورد: من جمالم را در جلال حجاب مىبینم و پوششم حکایت از دلى روشن، درونى پاک و ایمانى قوى دارد.
او مىگوید: من اسیر نفس و مطیع شیطان و عقدههاى روانى نیستم، از قید هر بند و اسارتى آزادم و در پرتو دستورات انسانساز اسلام، همچون مرواریدى در صدف عفاف جا گرفتهام. پیرو فاطمه زهرا علیهاالسلام هستم که در تمام صفات نیکو و انسانى به بالاترین حد خویش رسیده و جهان، بعد از قرنها هنوز هم به وجودش افتخار مىکند او باور دارد که مخالفت با دستورات الهى به زیان انسان مىانجامد؛ چنان که قرآن کریم مىفرماید: «یا أَیُّهَا النّاسُ إِنَّما بَغْیُکُمْ عَلى أَنْفُسِکُمْ» یعنى: اى مردم! طغیان و سرپیچى از دستورات الهى ضررش به خود شما بر مىگردد.(3)
وظیفه مسلمانان در پاسدارى از زنان و دختران
دشمنان اسلام مىکوشند تا زنان و دختران را از حریم عفاف و جاده سلامت به در آورده و مورد سوء استفاده قرار دهند. در مقابل، مسلمانان نیز وظایفى دارند و سکوت و بىتفاوتى در برابر این توطئه خانمانسوز، پسندیده نیست.
قرآن مجید به مؤمنان مىآموزد:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُوءْمَرُونَ»(4)
یعنى: اى کسانى که به خدا و رسولش ایمان آوردهاید! خود و خانوادهتان را از آتش دوزخى که خود مردم و سنگها، هیزم و آتش آن است، حفظ کنید که مأموران آتش، فرشتگانى بسیار سخت دل مىباشند که هرگز نافرمانى خدا نمىکنند و آنچه به آنها گفته مىشود، فورا انجام مىدهند.
همچنین در آیه شریفه دیگرى آمده است که در روز قیامت وقتى انسانهاى ظالم را به طرف جهنم مىبرند، آنها با حالت ترس و ذلّت با گوشه چشم بر آتش دوزخ مىنگرند و در آن حال، مؤمنان خطاب به ظالمان مىگویند: «إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ»(5) آرى زیانکاران کسانى هستند که خود و خانوادهشان در امروز که قیامت است ضرر کردهاند.
این آیات و توصیههاى معصومین به ما گوشزد مىکند که انسان علاوه بر آن که مسؤول اعمال خویش است، باید در همه حال از کسانى که وابسته به او هستند (همچون زن، دختر، خواهر، فرزند، برادر و...) نیز مواظبت کند تا آنان را از کجروى و گناه باز دارد. در این راه، باید آنان را مورد کنترل قرار داده و از برآوردن خواستههاى نابجاى آنان پرهیز کند. امام صادق علیهالسلام مىفرماید:
«قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله : من اطاع امرأته اکبّه الله على وجهه فى النار. قیل: و ما تلک الطاعة؟ قال: تطلبُ الیه الذَّهاب الى الحمّامات و العرسات و العیدات و النّایحات و الثیاب الرّقاق.»(6)
یعنى: رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود:
کسى که از زنش اطاعت نماید، خداوند او را به صورت، در آتش مىاندازد. پرسیده شد: آن اطاعت چیست؟ فرمود: این که زن درخواست رفتن به حمامها و عروسیها و مراسم عید و جشنها و نوحهسرایىها و یا پوشیدن لباسهاى نازک و بدننما را داشته باشد و شوهر از او اطاعت کند.
در نتیجه این سهلانگاریها و بىتفاوتیها در مهمانیها، جشنها و صحنههاى اجتماعى با آشکار شدن زینت و زیبایى زنان، نگاههاى شهوتانگیز متوجه آنان مىشود و حوادث ناگوارى رخ مىنماید.
غیرتمدارى در روایات و سیره معصومین علیهمالسلام
امام صادق علیهالسلام به نقل از حضرت على علیهالسلام مىفرماید:
«یا اهل العراق! نبئت انّ نساءکم یدافعن الرّجال فى الطّریق؛ أما تستحون؟! قال الکلینى: و فى حدیث آخر انّ امیرالمؤمنین علیهالسلام قال: اما تستحیون و لا تغارون نساءَکم یخرجن الى الاسواق و یزاحمن العلوج؟!»(7)
یعنى: اى اهل عراق! با خبر شدم که زنان شما در راه، با مردان برخورد مىکنند؛ آیا حیا و شرم نمىکنید؟! مرحوم کلینى مىگوید: در حدیث دیگرى آمده است که حضرت فرمود: آیا حیا نمىکنید و به غیرت نمىآیید که زنانتان به طرف فروشگاهها بیرون مىروند و با افراد بىایمان و لاابالى برخورد مىکنند؟!
همچنین در نامه 31 نهجالبلاغه از کلمات حضرت امیر استفاده مىشود که هر چه زن کمتر از منزل خارج شود، از جهات مختلف براى او و همسرش بهتر خواهد بود. البته اگر کار ضرورى و لازمى براى او پیش آید و خارج شود، باید حجاب را کاملاً رعایت کند و از هر گونه حرکت ناشایستى دورى کند. اسلام، با حضور محجبانه زنان در اجتماع مخالفتى ندارد و منافاتى بین کار زن و حجاب و مستور بودنش نمىبیند. او مىتواند در بیرون از خانه کار کند ولى باید مسائل شرعى را رعایت کند. چنانچه حضرت امام رحمهالله بارها فرمودند که اگر شؤون و مسائل شرعیه رعایت شود، خدمت و کار زن در جامعه مانعى ندارد.
البته صفت غیرت در انسان، مانند پاسبانى است که موجب ثبات خانواده مىگردد و غیرتمند با تعصب و حمیت و حفظ نوامیس خود، جلوى انحرافهاى احتمالى را خواهد گرفت. انسان غیور نه تنها نسبت به خانواده خود بلکه نسبت به ناموس دیگران نیز حساس است؛ زیرا وظیفه حراست و پاسبانى را منحصر در اهل و عیال خود نمىداند بلکه در سطحى گستردهتر در اجتماع و حتى در سراسر جهان خود را مسؤول مىداند. او آفریده خالقى است که غیور مطلق است؛ چنان که در روایتى، به غیرت الهى اشاره شده است:
«ان الله غیور یحب کل غیور و لغیرته حرّم الفواحش ظاهرها و باطنها.»(8)
یعنى: خداوند غیرتمند است و هر انسان غیرتمندى را هم دوست دارد و چون غیور است، گناهان زشت چه آشکار و چه پنهانش را حرام کرده است.
در برابر، کسانى که غیرتمند نیستند و مخالف آن مشى مىکنند. ذلیل و خوار خواهند شد؛ چنان که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله مىفرماید:
«جدع الله انف من لا یغار من المؤمنین و المسلمین.»(9)
یعنى: خدا بینى مؤمن و مسلمانى را که غیرت نداشته باشد، به خاک ذلّت مىمالد.
البته غیرتمدارى در سیره انبیا و امامان معصوم، بوضوح دیده مىشود. پیامبر گرامى اسلام با تأیید غیرتمدارى حضرت ابراهیم، خود را غیرتمندتر مىدانند و با یادآورى آثار زیانبار بىغیرتى، از همگان مىخواهند که از باب «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» از ایشان پیروى کنند:
«کان ابراهیمُ علیه السلام ابى غیورا و انا اغیرُ منه و ارغم الله انف من لا یغار من المؤمنین.»(10)
یعنى: پدرم ابراهیم مرد غیرتمندى بود، ولى من غیرتمندترم و خداوند بینى مسلمانى را که غیرت ندارد، به خاک ذلت مىمالد.
در سیره امامان معصوم علیهمالسلام که کردار و گفتار آنان نه تنها سرمشق شیعیان و مسلمانان بلکه آزادمردان جهان است، آموزههاى فراوانى در این باره وجود دارد؛ براى مثال، حضرت امام حسین علیهالسلام ، سردار غیرت و آزادى، وقتى مشاهده نمود که لشکر یزید بین او و اهل بیت جدایى افکندهاند، با بازداشتن آنها از حرکت به سوى خیمههاى اهل بیت، غیرتمدارى خویش را نشان داده و فرمودند:
«اقول انا الذى اقاتلکم و لقاتلونى و النساء لیس علیهنّ جناح فامنعوا عتاتکم عن التعرّض لحرمى ما دمت حیّا.»(11)
یعنى: من با شما مىجنگم و شما نیز با من مىجنگید؛ زنها که گناهى ندارند. تا من زنده هستم نگذارید سرکشها و ستمکاران شما، متعرض اهل بیت من شوند.
با نگاهى به روایات و سیره معصومین علیهمالسلام درمىیابیم که غیرت، از نیکوترین صفات مردان است. خداوند غیرتمندان را دوست دارد و خود نیز غیور است. بىغیرت، در دنیا و آخرت، عذاب مىکشد و بىعفتى نوامیس او، فساد خانوادگى، ناصالح شدن فرزندان و... نتیجه همین بىغیرتى است.
ناگفته نماند این صفت پسندیده و بعضى از صفات دیگر در حیوانات و پرندگان نیز وجود دارد. امام رضا علیهالسلام در این باره فرمودند:
«فى الدیّک الابیضِ خمسُ خصال من خصال الانبیاء: معرفته باوقات الصلاة و الغیرة و السّخاء و الشجاعه و...»(12)
یعنى: خروس سفید، پنج خصلت از خصال انبیا را داراست: آگاهى به اوقات نماز، غیرت، بخشش، شجاعت و... .
در حقیقت، وقتى صفت پسندیدهاى در حیوانات و پرندگان که عقل ندارند، وجود دارد، باید در اشرف مخلوقات به نحو کاملتر موجود باشد. این روایت حضرت امیر علیهالسلام که بىغیرت را واژگون و سیاه قلب مىدانند، شایان توجه است:
«اناللّه یغار المؤمن فلیغر و من لا یغار فانّه منکوس القلب.»(13)
یعنى: خداوند نسبت به مؤمن غیرت دارد. او هم باید غیرت ـ که از صفات خداى بزرگ است ـ داشته باشد. کسى که غیرت ندارد، قلبش واژگون و سیاه است.
اقسام غیرت
در یک نگاه کلى، مىتوان غیرت را به اقسام زیر تقسیم کرد:
الف) غیرت در دین
مسلمان تا جایى که توان دارد، باید از دین دفاع کرده و آن را از خطرهاى احتمالى حفظ کند و در صورتى که لازم باشد از بذل جان و مال در این راه دریغ نورزد و در این راه نباید از سرزنش دیگران بهراسد. بسیارى از انبیا و امامان معصوم علیهمالسلام و مردان صالح در طول تاریخ جان و مال خویش را در راه حفظ و پاسدارى از دین، تقدیم کردهاند.
ب) غیرت نسبت به نوامیس (فرزندان و خویشان و همکیشان)
انسان باید مراقب همسر، دختر، خواهر و همکیشان خود باشد و آنان را از انحراف باز دارد و نگذارد در موارد غیرضرورى با نامحرم در تماس باشند. اختلاط و روابط ناسالم عاملى در گسترش فساد و انحراف، و پرهیز از آن مورد توجّه جدّى اسلام و رهبران دینى است. اسلام، در عین تأکید بر حضور اجتماعى زن، آن را بدون قید و شرط، مجاز نمىداند. یکى از شرایط مهم و اساسى در فعالیت و مشارکت اجتماعى زنان، رعایت مرزبندى و حفظ حریم است. قرآن مجید، درباره عدم اختلاط زنان و مردان مىفرماید:
«وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»(14)
یعنى: هرگاه از ایشان (زنان پیامبر صلىاللهعلیهوآله ) چیزى خواستید، از پشت پرده و حایل، طلب کنید.
هر چند شأن نزول این آیه، ویژه زنان رسولالله صلىاللهعلیهوآله است اما «مورد نزول» نمىتواند شمول مفهومى آیه را محدود کند.
بنابراین، آیه یاد شده به منظور منع اختلاط زن و مرد و حفظ زنها از محرکات شهوانى وارد شده است. شهید مطهرى رحمهالله مىگوید: طبق این دستور مردان نباید وارد جایگاه زنان شوند و هر اندازه که رعایت حریم کنند به تقوا و پاکى، نزدیکتر خواهد بود.(15)
امام صادق علیهالسلام درباره رعایت این مرزبندى فرمودند:
«فى ما اخذ رسول الله البیعة النّساء ان لا یحتَبین و لا یقعدن مع الرّجال فى الخلا.»(16)
یعنى: از جمله بیعتهایى که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله از زنان گرفت این بود که در خلوت با مردان معاشرت و نشست و برخاست نکنند.
غیرت مرد مسلمان، امرى ستودنى است؛ چنان که امیرالمؤمنین آن را از نشانههاى ایمان شمردهاند: «غیرة الرجل الایمان.» یعنى: غیرت مرد و حراست او از ناموسش، جزء ایمان است.(17)
تعادل در غیرت، همواره تلاشها را از نتیجه مطلوب و رسیدن به مقصود، باز مىدارد.
در اسلام، غیرت بیجا ممنوع است؛ چنان که حضرت امیر علیهالسلام در وصیت خود به امام حسن علیهالسلام مىفرماید:
«و ایّاک و التغایُر فى غیر موصع. غیرة فانّ ذلک یدعو الصحیحة الى السّقم و البریئة الى الرّیب.»(18)
یعنى: از غیرت و بدگمانى در جایى که نباید غیرت به کار برد، اجتناب کن؛ زیرا این کار، زن پاک را به ناپاکى و زن بىگناه را به اندیشه گناه فرا مىخواند.
هر چند غیرتمندى بسیار پسندیده است اما غیرتمند باید از بدگمانى و وسوسههاى نابجا بپرهیزد؛ زیرا چنین رفتارهایى، کانون گرم خانواده را سرد و بىروح و خود فرد را نیز به بیمارى، مبتلا مىسازد.
از سوى دیگر، بىتفاوتى مردان نسبت به نوامیس نیز به شدت نکوهش شده است؛ چنان که پیامبر گرامى اسلام مىفرماید:
«قال النبى صلىاللهعلیهوآله .... و المرأة اذا خرجت من باب دارها متزینة متعطرة و الزوج بذلک راض یُنبى لزوجها لکل قدم، بیت فى النار.»
یعنى: هر زنى که خود را بیاراید و خوشبو کند و از منزل خارج شود و شوهرش به این امر راضى باشد، خداوند در قبال هر قدمى که بر مىدارد، براى شوهرش خانهاى در دوزخ بنا خواهد کرد.(19)
زن مسلمان با رفتارى مناسب و متین، زمینه گسترش عفت عمومى را فراهم مىآورد؛ زیرا جامعه اسلامى جامعهاى به هم پیوسته است و فرد نباید خود را تافتهاى جدابافته از دیگران تلقى کند.
انسان مؤمن، نابهنجاریهاى اجتماعى را به همان سان که بر زن و ناموس خود برنمىتابد، درباره سایر زنان مسلمان نیز تحمل نمىکند (غیرت اجتماعى). مردان موظفند در برابر حرمت شکنىها ایستادگى کنند. امام صادق علیهالسلام در تعبیرى ظریف به نتیجه چنین رویکردى اشاره مىنمایند:
«بَرّوا اباءکم یبرّکم ابناءُکم و عفوّا عن نساء الناس تعفّ عن نساءکم.»
یعنى: نیکى کنید با پدرانتان تا پسرانتان به شما نیکى کنند و چشمپوشى کنید از زنان مردم تا مردم از زنانتان چشم بپوشند.(20)
در سایه غیرت اجتماعى ضمانتهاى اجرایى براى فعالیت زنان فراهم مىآید و جامعه از امنیت و سلامت معنوى بهرهمند مىشود.
انسان غیور، در مورد تربیت فرزندان حساس است و به همین جهت از ابتدا، زنى را برمىگزیند که مؤمن و پاکدامن باشد تا وظیفه هدایت فرزندان را به بهترین شکل انجام دهد.چاساسا شیر مادر و رفتار و کردار او در تکوین شخصیت فرزندان بسیار مؤثر است که در جاى خود نیز، به اثبات رسیده است. انسان غیرتمدار، آمد و رفتها و دوستان و آشنایان فرزندان خود را از نظر دور نمىدارد و با حساسیتهاى ویژهاى که دارد، او را در مسیر تربیت و سازندگى همراهى مىکند.
ج) غیرت در مال
انسان مسلمان، باید مالش را از راه حلال کسب کند و در حفظ و حراست آن نیز کوشا باشد و از اسراف و تبذیر و خسّت و بخل بپرهیزد و حقوقى را که خداوند بر مال واجب گردانیده، ادا کند و در یک کلمه، با مال خود آخرت خویش را آباد گرداند. ناگفته پیداست مالى که از راه حرام بدست آید وبال گردن صاحب خویش خواهد بود و زیان آن در دنیا و آخرت به او مىرسد.
وظایف فردى و اجتماعى زنان
زنان باید با رعایت نکات و آموزههاى دینى و با حساسیت خاصى در مسیر قرب و تکامل حرکت کنند و از خویشتنبانى غافل نمانند. زنان غیرتمند و مؤمن در هر حال، مراقب اعمال و رفتار و گفتار و کردار خویش خواهند بود و همواره نکاتى را در نظر دارند.
1ـ نحوه سخن گفتن
خداوند در قرآن کریم مىفرماید:
«... فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً...»(21)
یعنى: به گونهاى هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند بلکه سخن شایسته بگویید... .
افزون بر نازک نکردن صدا، زنان باید محتواى کلامشان نیز نیکو باشد و از وارد شدن در هر محاورهاى جدا پرهیز کنند. اگر زنان به این آموزه قرآنى، پایبندى نشان دهند، از حوادث و زیانهاى مخاطرهانگیز به دور خواهند ماند.
در تفسیر نمونه درباره این آیه آمده است:
«بلکه به هنگام سخن گفتن، جدى و خشک و به طور معمولى سخن بگویید؛ نه همچون زنان کم شخصیت که سعى دارند با تغییرات تحریک کننده که گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصى است که افراد شهوتران را به فکر گناه مىافکند.»(22)
قرآن مجید، به نحوه سخن گفتن زنان توجّه خاصى نموده و به دنبال نهى از خضوع و نرمش کلام، به سخن شایسته دعوتشان مىکند (و قُلن قولاً معروفا).
2ـ لباس زن در خارج از منزل
امام صادق علیهالسلام مىفرماید:
«لا ینبغى للمرأة ان یجمّر ثوبها اذا اخرجت [من بیتها].»(23)
یعنى: سزاوار نیست که زن با لباس خوشبو [از خانه] خارج شود.
اسلام، به جمال زنان توجه کرده و زینت و آرایش او را براى همسر بسیار با ارزش شمرده است، اما علاوه بر آن زیبایى را در حفظ عفت و پاکدامنى مىداند و آن را براى زنان شایسته مىشمرد. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در روایتى، عفت و پاکدامنى را زینت زنان دانسته و مىفرماید:
«العفاف زینة النساء.»(24)
همچنین در روایتى دیگر مىفرماید:
«ما زان الله عبدا بزینة افضل من عفاف فى دینه و فرجه.»(25)
یعنى: بهترین چیزى که خداوند بندهاش را به آن زینت کرده، پاکدامنى در دین و دامن است.
بنابراین، زینت و ارزش یک زن و دختر مسلمان، به تقوا و دیانت اوست و پاکدامنى و متانت او هم از دیانت سرچشمه مىگیرد. در روایات اسلامى براى بسیارى از نعمتهاى الهى، زکات قرار داده شده است؛ براى مثال، زکات علم، انتشار آن؛ زکات شجاعت، جهاد؛ زکات بدن سالم، روزه گرفتن و زکات زیبایى، نیز پاکدامنى دانسته شده است. روایتى از حضرت امیر علیهالسلام گویاى این امر است:
«زکوة الجمال العفاف.»(26)
پیشوایان معصوم علیهمالسلام پوشش و عفاف و پاکدامنى را همواره مورد عنایت قرار مىدادند و زنان مسلمان را به چنین خواستهاى رهنمون مىشدند و با قول و فعل و تقریر، رضایت خود را از پوشش متناسب زنان اعلام مىداشتند؛ چنان که در روایتى حضرت على علیهالسلام مىفرماید:
در روزى تار و بارانى به همراه رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در بقیع نشسته بودم که زن سوار بر مرکبى عبور کرد. دست حیوان داخل گودالى افتاد؛ در نتیجه، زن به زمین خورد. پیامبر صلىاللهعلیهوآله چهره مبارکشان را برگرداندند. عرض کردند: اى رسول خدا! آن زن، شلوار پوشیده است. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله سه بار فرمودند: خدایا! زنانى را که از شلوار استفاده مىکنند، مورد مغفرت قرار بده! اى مردم! از شلوار استفاده کنید؛ چرا که شلوار پوشانندهترین لباسهاى شما مىباشد و با آن، زنانتان را هنگامى که از خانه خارج مىشوند، حفظ کنید.(27)
شبیه این توصیه را حضرت على علیهالسلام نیز دارند:
«علیکم بالصفیق فإن من رق ثوبه رق دینه.»
یعنى: بر شما لازم است لباس ضخیم بپوشید؛ زیرا هر کس لباسش نازک است، دینش نیز همچون لباسش نازک و ضعیف است.
اسلام به بانوان شوهردار سفارش کرده که تنها در محیط منزل خود را براى شوهرانشان بیارایند و حتى از آرایش و لباسهاى نازک در برابر فرزندان خود اجتناب کنند. مادران و خواهران حق ندارند به صرف محرم بودن، با هر وضع و لباس زنندهاى در محیط خانه باشند. بلکه باید نهایت دقت و مراقبت از خود را بویژه در برابر فرزندان ممیز (که خوب و بد را مىفهمند) داشته باشند البته چنین دقت و مراقبتى از پدران نیز در برابر دختران و زنان محرم، انتظار مىرود.
3ـ کفش زنان مسلمان
در صدر اسلام، زنان عرب به پاى خود خلخال مىبستند که در موقع راه رفتن سر و صداى زیادى از آن برمىخاست و نظر مردان نامحرم را جلب مىکرد. به همین جهت، خداوند بانوان را از این کار، که باعث تحریک بیگانه مىشد، برحذر داشته و در کریمه قرآنى فرمودهاند:
«وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ»(28)
یعنى: هنگام راه رفتن، پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان معلوم شود و صداى خلخالى که برپا دارند، به گوش رسد.
در ادامه آن، آمده است:
«وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُوءْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
یعنى: همه به سوى خدا بازگشت کنید! باشد که رستگار گردید.
فاضل مقداد، در کنز العرفان مىگوید:
برخى از زنان عرب، خلخال به پا مىکردند و براى این که بفهمانند خلخال به پا دارند، پاى خود را محکم بر زمین مىکوفتند و آیه، آنان را از این عمل، نهى مىکند.(29)
بدینسان آیه از هر گونه راه رفتن که زمینه توجه مردان را ایجاد کند، نهى مىکند لام تعلیل (لِیُعلم)، دلالت دارد که علت کوبیدن پا به زمین، اعلام زینت مىباشد؛ خواه قصد اعلام زینت وجود داشته باشد یا نداشته باشد.(30)
مفسران با توجه به شأن نزول، سیاق و محتوا و آهنگ آیه، قاعده کلى و ضابطه عامى دادهاند که نهى از کوبیدن پا بر زمین، بیانگر نهى از هر چیزى است که توجه نامحرم را جلب کند و نگاهها را برانگیزد و زمینه فساد ایجاد کند.
توجه به این آیه، سختگیرى اسلام را در مورد حفظ عفت عمومى نشان مىدهد. امروزه هم زنان بر اساس این آموزه قرآنى، باید از پوشیدن کفشهاى پاشنه بلند صدادار که توجه دیگران را به آنان جلب مىکند، بپرهیزند. افزون بر این که پوشیدن چنین کفشهایى علاوه بر ایجاد صدا که توجّه نامحرمان را به سوى آنان جلب مىکند، در نوع راه رفتن زنان نیز تغییراتى ایجاد مىکند و سنگینى در راه رفتن را از آنان مىگیرد و ناخواسته حرکات بدنى نامناسبى را موجب مىشود.
4ـ پرهیز از حضور در محلهاى پر رفت و آمد
زنان مؤمن باید از تردد در مکانهاى پر رفت و آمدى که آنها را در معرض دیدگان صدها فرد نامحرم و احیانا هرزه قرار مىدهد، پرهیز کنند و سعى کنند در ساعات خلوت براى انجام کارهاى ضرورى از منزل خارج شوند. آنان باید از محلهاى پر ازدحام دورى کرده و از کناره پیادهرو حرکت کنند. حضرت امام صادق علیهالسلام به نقل از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله فرمودند:
«لیس للنّساء من سروات الطّریق شىء و لکنّها تمشى فى جانب الحائط و الطریق.»
یعنى: زنان از وسط خیابان عبور نکنند بلکه از کنار دیوار و یا از کنار سیر (کوچهها) حرکت کنند.(31)
5ـ پاسدارى از دیدگان خود و نگاه دیگران
خداوند در قرآن مىفرماید:
«وَ قُلْ لِلْمُوءْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»(32)
یعنى: اى رسول! به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را فرو گیرند و از نگاه کردن به مردان نامحرم خوددارى کنند و دامان خود را حفظ نمایند.
اساسا بسیارى از گناهان در نتیجه نگاه است و نگاه، تیرى از تیرهاى شیطان و وسیلهاى براى انحراف و گمراهى است. وظیفه هر زن مسلمان این است که از حرکات تحریکزا بپرهیزد و تا آنجا که مىتواند از مواجهه و رویارویى غیرضرورى با نامحرمان دورى کند. زنان و مردانى که در نهادها و ادارات و کارخانهها و مؤسسات خصوصى و دولتى به کار مشغولند باید دقت بیشترى به این امور داشته باشند.
از این آیه استفاده مىشود که چشمچرانى بر زنان نیز حرام است. حضرت على علیهالسلام مىفرمایند:
بهترین ویژگى زنان، بدترین خصلتهاى مردان است مانند کبر، ترس و بخل؛ زیرا اگر زن در برابر بیگانگان متکبر باشد، رام نخواهد شد و چنانچه بخیل باشد مال خود و شوهر را حفظ مىکند و با صفت ترس، از هر چیزى واهمه دارد.(33)
نگاه به زنان نامحرم؛ وسیله گمراهى
نگاه به زنان بد حجاب آنان را به عمل خود تشویق مىنماید. آنان از این که مىبینند مورد توجه دیگران قرار گرفتهاند، احساس رضایت مىکنند. دین اسلام، مردان را از نگاه به نامحرم بازداشته است؛ زیرا زنان بىاعتقاد و بىمبالات، خطرهاى فراوانى براى افراد با ایمان دارند و در حقیقت، شکارگاه و دامهاى شیطان هستند. رسول گرامى اسلام مىفرماید: «اوثق سلاح ابلیس النّساء.»(34)
یعنى: مطمئنترین اسلحه براى شیطان، زنان هستند.
شیطان از دامهاى گوناگونى براى گمراهى انسان استفاده مىکند که از همه آنها مهمتر و کوبندهتر، زنان بىایمان هستند؛ زنانى که خود را مىآرایند و به عشوهگرى و طنازى مىپردازند و در صدد دلربایى از افراد هستند، به آسانى در مأموریت شیطانى خود در برابر سست ایمانان موفق مىشوند. بنابراین، شایسته است در صورت مواجهه با چنین زنانى، انسان خود را کنترل نموده و به راحتى اسیر چنین وسوسههاى شیطانى نشود. کوچکترین ضعف و سستى در این راه خسارات جدى در پى خواهد داشت.
حضرت على علیهالسلام مىفرماید:
«من اطلق طرفه کثر اسفه.»(35)
یعنى: هر کس چشم خود را رها کند (کنترل نکند) تأسف و ناراحتى او زیاد مىشود.
رسول گرامى اسلام درباره چشمچرانى مىفرماید:
«لکلّ عضو حظٌّ من الزنا فالعین زناه النَّظر.»(36)
یعنى: براى هر عضوى بهرهاى از زناست و زناى چشم، نگاه بد (چشمچرانى) است.
در مقابل، در روایات دینى براى چشمپوشى از نگاه به زنان نامحرم ثوابهاى فراوانى شمرده شده است؛ چنان که امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«من نظر الى امرأة فرفع بصره الى السَّماء اَو غمّض بصره لَم یرتدَّ الیه بصره حتى یُزوّجُه من الحور العین.»(37)
یعنى: کسى که نگاهش به زن بیگانهاى بیفتد و براى این که گناه نکند، دیدهاش را به سوى آسمان بیندازد و یا آن را ببندد، خداوند همان لحظه، حورالعینى را به ازدواج او در آورد.
اگر انسان خداوند را ناظر رفتار خود ببیند و معتقد باشد که خداوند خیانت چشمها و خطورات پنهانِ دلها را مىداند «یَعْلَمُ خائِنَةَ الأَْعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ»(38) و شاهد و ناظر اعمال ماست: (أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ یَرى). اگر در دل؛ نه در زبان به این باور برسد، در خلوت و جلوت با اختیارى که خداوند به او داده است، از چشمچرانى پرهیز مىکند؛ همچنین از قادر ازلى مىخواهد که هماره او را حفظ کند؛ همانگونه که در مناجات شعبانیه آمده است:
«الهى لم یکن لى حول فانتقل به عن معصیتک الا فى وقت ایقطتنى لمحبّتک.»(39)
یعنى: خدایا! قدرت دورى از معصیت را ندارم، مگر زمانى که محبت خودت را در دلم زنده و فروزان گردانى.
برخى از راهکارهاى مبارزه با پوشش نامناسب
الف) تقویت باورهاى دینى با احیاى فرهنگ ناب اسلامى
اگر زنى داراى باورى قوى باشد شالوده شخصیتى او نیز بر اساس همین باور شکل مىگیرد؛ چنان که حضرت على علیهالسلام مىفرمایند: «المرء بایمانه.» یعنى: شخصیت انسان در گرو باورهاى اوست.(40)
آن حضرت در جاى دیگر مىفرمایند: «و المؤمن بِعَملِه.» یعنى: و ایمان انسان در عمل او جلوهگر است.(41)
بنابراین، باید با تقویت پایههاى دینى و باورهاى اعتقادى، وسیله اعمال صالح را در زنان فراهم آوریم و این مسؤولیت بیش از همه بر عهده متولیان مذهبى و فرهنگى جامعه است.
ب) باطنگرایى و سیرتگرایى به جاى صورتگرایى
فراخوانى زن مسلمان به ارزشهاى اصیل دینى و فراهم نمودن تمهیدات لازم براى تقویت عملى و پرورش روح ایمان و تعهد وى، نقش مهمى در این زمینه دارد. آنچه در اسلام ارزش دارد شخصیت وجودى و عظمت روح بلند انسان است و تن و نماى فیزیکى انسان منزلت والایى ندارد. حضرت مسیح علیهالسلام مىفرماید:
یعنى: بحق براى شما مىگویم: تن چه سودى دارد در صورتى که ظاهرش درست باشد و درونش تباه. بدنهاى شما چه سودتان دهد که خوشتان دارد و دلهایتان تباه باشد و سودى نبرید که پوست خود را پاک نگاه دارید و دلهاى شما چرکین باشد.(42)
متأسفانه برخى از زنان در شرایط کنونى، حتى پوشش را نیز براى خودنمایى برمىگزینند. سخن تأملبرانگیز حضرت على علیهالسلام در این مورد، کاملاً گویاست:
«تظهر فى اخر الزّمان و هو شر الازمنة نسوة کاسیات عاریات متبرجات من الدین خارجات و فى الفتن داخلات و للشهوات مائلات و الى اللذات مسرعات مستحلات للمحرمات و فى جهنم خالدات.»
یعنى: در آخر الزمان که بدترین زمانهاست، ظاهر مىشوند زنان پوشیدهاى که برهنهاند (لباس دارند اما به قدرى نازک است که گویا نپوشیدهاند.) و از خانه با خودآرایى بیرون مىآیند، اینان از دین خارجند و در فتنهها داخل و به سوى شهوات تمایل دارند و به سوى لذات نفسانى در شتابند و حرامها را حلال مىدانند و در دوزخ به عذاب ابدى گرفتار مىآیند.(43)
ج) معرفى و شناساندن الگوهاى زن مسلمان
انسان فطرتا الگوگزین و اسوهپذیر است و دوست دارد ارزشهاى باورمند خود را در چهرههاى مجسم دیده و همانندسازى کند. با وجود این امروزه زن مسلمان، آنچنان که باید با شخصیتهاى بزرگ تاریخ اسلام آشنا نشده تا دریابد که آنان چگونه با حضور توأم با وقار و متانت در جامعه اسلامى، شرافت و منزلت انسانى خویش را حفظ نمودند.
زن مسلمان با شناخت شیوه رفتارى زهراى مرضیه علیهاالسلام و زینب کبرى و الگوبردارى از آن، بازیچه هوسها قرار نمىگیرد و عامل فسادگسترى نمىشود و به حیات طیبه و پاکیزه مىرسد:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُوءْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»(44)
یعنى: هر کس از مرد و زن که ایمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد، به او حیات پاکیزه مىبخشیم و پاداش آنها را بهتر از اعمالى که انجام دادهاند، خواهیم داد.
خداوند در این آیه، پاداش و ثواب را در برابر عمل صالح دانسته است؛ یعنى ملاک برترى، زن یا مرد بودن نیست، بلکه هر انسان مؤمنى که عمل صالحى انجام دهد، به او پاداش داده مىشود و فرقى هم بین زن و مرد نیست. البته کسانى که دستورها و قوانین الهى را سرلوحه زندگى خود قرار مىدهند در قرآن و احادیث از آنان، به نیکى یاد شده است.(45)
در این میان، پیروى از اسوهها تأثیر بسزایى در رشد و تکامل آدمى دارد و چه اسوهاى بهتر از کسى که پیامبر گرامى اسلام درباره او مىفرماید: «اِنّ الله تعالى لیغضب لغضب فاطمة و یرضى لرضاها.»(46) یعنى: خداوند با غضب فاطمه علیهاالسلام غضبناک مىشود و با رضایت او راضى مىشود.
حضرت امام خمینى رحمهالله در خصوص جامعیت حضرت زهرا و الگو قرار دادن این بانوى فرشته خو مىفرماید:
«تمام ابعادى که براى زن متصوّر است و براى یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا علیهاالسلام جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولى نبوده است؛ یک زن روحانى، یک زن ملکوتى، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام مشخّصه انسانیّت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، این زن معمولى نیست؛ این موجود ملکوتى است که در عالم، به صورت انسان ظاهر شده است بلکه موجود الهى جبروتى، در صورت یک زن ظاهر شده است. زنى که تمام خاصّههاى انبیا در او است. زنى که اگر مرد بود، نبى بود. زنى که اگر مرد بود، به جاى رسولالله بود.»(47)
«جلوههاى ملکوتى، جلوههاى الهى، جلوههاى جبروتى، جلوههاى مُلکى و ناسوتى هم در این موجود مجتمع است.»(48)
استاد شهید مرتضى مطهرى نیز در تبیین عظمت و جامعیت حضرت زهرا علیهاالسلام مىنویسد:
«در تاریخ اسلام، زنان قدیسه و عالى قدر فراوانند. کمتر مردى است به پایه خدیجه برسد و هیچ مردى جز پیغمبر صلىاللهعلیهوآله و على علیهالسلام به پایه حضرت زهرا علیهاالسلام نمىرسد. حضرت زهرا علیهاالسلام بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برترى دارد.»(49)
در مقایسهاى کوتاه بین اسلام و سایر مذاهب و مکاتب درمىیابیم که زن در اسلام، ارزش و منزلت والایى دارد. حضرت امام رحمهالله در این باره مىفرماید:
«آن قدر که اسلام به زن خدمت کرده است، خدا مىداند که به مرد خدمت نکرده است.»(50)
اگر خداوند این اندازه براى زنان ارزش قائل است براى آن است که صلاح و فساد کشور بستگى به صلاح و فساد خانواده دارد. اگر کانون خانواده، یک محیط آرام و دور از اضطراب و دلهره باشد، زمینه براى رشد و تربیت آیندهسازان فراهم مىآید و مسائلى چون طلاق، جار و جنجال، اضطراب و بیماریهاى عصبى و روانى کاهش مىیابد. البته زنان به دو دسته صالح و ناصالح تقسیم مىشوند که بین این دو دسته از جهت ارزش و منزلت، فاصله بسیار است؛ چنان که امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «لیس للمرأة خطر لا لصالحتهنّ و لا لطالحتهنّ فامّا صالحتهنّ فلیس خطرها الذهب و الفضة هى خیر من الذهب و الفضّة و اما طالحتهن فلیس خطرها التراب خیر منها.»(51)
یعنى: براى زن، ارزش و هماوردى نیست؛ نه براى صالح آنها و نه براى ناصالح آنان. زن خوب ارزشش، با طلا و نقره برابرى نمىکند بلکه بهتر از طلا و نقره است اما زن بد، خاک نیز قیمت و بهاى او نیست بلکه خاک بهتر از اوست.
د) توجه دادن به مسؤولیت انسان در برابر اعمال خویش
توجیهات غیروجیهى که از برخى بانوان غیرمتدین شنیده مىشود (مانند: دلم مىخواهد؛ آزادم؛ ربطى به دیگران ندارد) مردود است؛ زیرا در هیچ جاى دنیا انجام هر کارى بر اساس خواهشهاى نفسانى پذیرفته نیست. از آن گذشته، اگر جوان هرزه و لاابالى در برابر زنان همین حرف را بزند، در سایه آزادى این افراد، چه وضعیتى براى اینگونه از بانوان پیش خواهد آمد؟! توجیه «ربطى به دیگران ندارد.» هم با فلسفه وجوب امر به معروف و نهى از منکر نمىسازد؛ زیرا اگر یک یا چند عنصر مخرب به پیکره نظام اسلامى آسیب وارد کنند، وظیفه همگان است تا از سرایت آن آسیب، به جامعه پیشگیرى کنند و او را ارشاد و راهنمایى و در صورت عدم پذیرش تنبیه نمایند.
توجیهات دیگرى چون «این آقا مثل برادرم است.» یا «انسان باید دلش پاک باشد.» نیز پذیرفتنى نیست؛زیرا در عیناینکه در یک جامعهاسلامى افراد خواهرانو برادراندینىهستند اما باید مسائل مربوط به محرم و نامحرم رعایتشود. رعایتنکردن اینامور، آسیبهاى جدى به همراه خواهد داشت.
همچنین این توجیه که «این لباسها را به بازار نیاورند تا ما هم نخریم.» نیز نادرست است؛ زیرا صرف وجود این اجناس در بازار، از انسان سلب اختیار نمىکند؛ به علاوه، بسیارى از اشیاى نامناسب دیگر هم در بازار موجود است که انسان نباید آنها را خریدارى نماید.
تفکر «در جوانى مدپرستى و در پیرى خداپرستى» هم بطلانش روشن است؛ زیرا خویشتندارى انسان از گناهان، در جوانى اجر و پاداش بیشترى دارد. از آن گذشته، چه تضمینى وجود دارد که فرصت توبه به انسان دست دهد. این توجیهات یاد شده از منظر عقل و شرع پذیرفته نیست.
خداوند در کتاب هدایت مىفرماید:
«وَ لا یُوءْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ»(52)
یعنى: در روز قیامت به آنها اجازه داده نمىشود تا عذر و بهانه بیاورند.
در آن روز بر دهانها مهر زده مىشود، اعضا و جوارح سخن مىگویند(53) و تمام اعمال آدمى ثبت و ضبط مىشود. خداوند مىفرماید:
«إِنّا کُنّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(54)
یعنى: بدرستى که ما تمام رفتار و کردار شما را نسخهبردارى مىکردیم.
وقتى انسان، اعمال و رفتار خود را مانند فیلم حاضر ببیند، نمىتواند آن را انکار کند و شرمنده کردار و گفتار خویش خواهد بود. خداوند درباره مشاهده اعمال انسان در روز جزا مىفرماید:
«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً»(55)
یعنى: در روز قیامت هر کس آنچه از کار نیک انجام داده حاضر مىبیند و فرد گنهکار دوست دارد میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زیادى باشد.
گنهکاران با دیدن کارنامه اعمال خود مات و متحیر مىمانند و مىگویند:
«یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلاّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً»(56)
یعنى: «اى واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى نیست، مگر این که آن را شماره کرده است.» و همه اعمال خود را حاضر مىبینند و پروردگارت به احدى ظلم نمىکند.
با بررسى آثار تمدنهاى مختلف در مىیابیم که حجاب از آداب و رسوم دیرینه تمدنهاى بشرى بوده است. نقوشى که از نیاکان به جا مانده، از احترام به حجاب در بیشتر قومها و ملّتها حکایت مىکند:
«در نقشهایى که از ایران باستان بر جاى مانده، هیچ صورت زنى دیده نمىشود و ناامنى از ایشان نیز به نظر نمىرسد.»(57)
قرآن، به زنان مؤمن مىآموزد که با پیروى از حکم پیامبر صلىاللهعلیهوآله پوششهاى بلند (مانند چادر) بر خویش افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لأَِزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُوءْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»(58)
از مجموع آیات و روایات اسلامى برمىآید که زن باید خود را از نامحرم پوشیده دارد و از هرگونه رفتار و سخن و لباسى که نظر نامحرم را جلب کند، بپرهیزد تا کسانى که در قلبشان طمع وجود دارد، به او تمایل پیدا نکنند. امام باقر علیهالسلام در هشدارى مىفرماید: سخن گفتن با زن نامحرم، از دامهاى شیطان است.(59)
حجاب، سدّى در برابر امیال هوسبازان است و باعث روآورى جوانان به ازدواج مىشود؛ چنان که بىحجابى و بىعفتى مىتواند سبب گریز جوانان از ازدواج گردد.
حجاب موجب خشنودى خداوند است؛ زیرا زن، با حجاب، جلال خود را حفظ مىکند و به راستى جمال و جلال زن در حجاب اوست. حجاب وسیلهاى براى گسستن بندهاى اسارت نفس و رهایى از آن است؛ حجاب نشانگر حیا و پاکى روح و روان زنان است و استقلال فرهنگى و دینى یک جامعه را به نمایش مىگذارد و ایمان و اعتقاد زن را به خداوند نشان مىدهد.
زن با حجاب، در تیررس هواهاى نفسانى ناپاکان نیست؛ در نتیجه محبوب است و محبوب مىماند. زنان با حجاب چون مرواریدى در صدف عفافند که با ارزشند و گرانبها. کوتاه سخن این که زنان با حجاب تنها بنده خداوند و سبب عزّت و سرافرازى خود و خانوادهشان مىباشند.
با این وصف، در عصرى قرار گرفتهایم که در کلام غربیان، عصر برهنگى و آزادى جنسى نام گرفته است. غربیان و غربباوران، بىحجابى را جزئى از حقوق آزادى زنان، به حساب مىآورند. به همین جهت، سخن از حجاب براى آنان ناخوشایند و گاه به مثابه افسانهاى متعلق به زمانهاى گذشته است.
به راستى کدامین راه براى زنان عزّتآفرین و شخصیتآور است: آیا اگر زنان مانند عروسکى بزک شده به جامعه بیایند و مردان هرزه به آنان چشم بدوزند و حرمت آنان را پایین آورند و زنان درگیر مسابقه خودنمایى شوند، شخصیت آنان حفظ مىشود یا این که حرمت و احترام خود را در محیط خانواده حفظ کنند؟
اساسا پوشش زنان سبب مىشود تمتعات جنسى منحصر در خانواده باشد؛ همچنین به حفظ و حراست از کیان اجتماعى و استفاده بهینه از نیروهاى فعال آن کمک مىکند. در مقابل، حضور زنان بىحجاب و بدحجاب دل مردان را سبب کرده و ایمانشان را مىرباید و چه بسا باعث رکود در فعالیتهاى اجتماعى مىشود.
به امید روزى که شاهد بازگشت عدهاى از زنان و دختران جامعه اسلامى که از جاده حجاب بیرون رفتهاند، باشیم. همانا حجاب، صدفى ارزنده است که گوهرهاى عفاف را در خود جاى مىدهد و عزّت دنیایى و کرامت عقبایى را به زنان مسلمان ارزانى مىدارد. نواى شورانگیز آن شیر مرد بسیجى را حسن ختام این مقال مىسازیم:
اى زن به تو از فاطمه این گونه پیام است ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است
پی نوشتها:
1ـ محقق و نویسنده.
2ـ عبدالکریم بىآزار شیرازى، رساله نوین، ج 3، ص 49.
3ـ یونس / 23.
4ـ تحریم / 6.
5ـ شورى / 45.
6ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 14، ص 130.
7ـ همان، ص 176؛ محمد بن یعقوب کلینى، الکافى، ج 5، ص 537.
8ـ محمد بن یعقوب کلینى، پیشین، ص 535.
9ـ همان، ص 536.
10ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ص 176.
11ـ شیخ عباس قمى، نفس المهموم، ص 354.
12ـ شیخ عباس قمى، سفینة البحار، باب غیر.
13ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ص 176؛ محمد بن یعقوب کلینى، پیشین، ص 536.
14ـ احزاب / 53.
15ـ ر.ک.: مرتضى مطهرى، مسأله حجاب، ص 154.
16ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ص 174.
17ـ آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 377.
18ـ نهجالبلاغه، نامه 31.
19ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 103، ص 249.
20ـ الامالى، ج 6، ص 288.
21ـ احزاب / 33ـ32.
22ـ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 17، ص 289.
23ـ محمد بن یعقوب کلینى، الکافى، ج 5، ص 519.
24ـ نهج الفصاحه، ح 2008.
25ـ همان، ح 2600.
26ـ محمد محمدى رىشهرى، میزان الحکمه، ج 4، ص 226.
27ـ میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 1، ص 208.
28ـ نور / 31.
29ـ فاضل مقداد، کنزالعرفان، ج 2، ص 224.
30ـ ر.ک.: وهبه زحیلى، التفسیر المنیر، ج 18، ص 221.
31ـ محمد بن یعقوب کلینى، پیشین، ص 518.
32ـ نور / 31.
33ـ نهجالبلاغه، کلمات قصار، ش 234.
34ـ نهجالفصاحه، ص 196.
35ـ محمد محمدى رىشهرى، پیشین، ج 10، صص 72ـ71.
36ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ج 14، ص 138.
37ـ محمد محمدى رىشهرى، پیشین، ج 10، ص 78.
38ـ مؤمن / 19.
39ـ مفاتیحالجنان.
40ـ آمدى، پیشین، ج 1، ص 62.
41ـ همان، ص 61.
42ـ ابن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص 548.
43ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ص 19.
44ـ سوره نحل / 97.
45ـ ر.ک.: احزاب / 35؛ حجرات / 13؛ روم / 21؛ قصص / 7؛ آلعمران / 45؛ تحریم / 11.
46ـ محمد محمدى رىشهرى، میزانالحکمه، ج 4، ص 94.
47ـ زن از دیدگاه امام خمینى رحمهالله ، ص 88.
48ـ همان، ص 91.
49ـ مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 150.
50ـ زن از دیدگاه امام خمینى رحمهالله ، ص 5.
51ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 33.
52ـ مرسلات / 36.
53ـ یس / 65.
54ـ جاثیه / 29.
55ـ آلعمران / 30.
56ـ کهف / 49.
57ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 552.
58ـ احزاب / 59.
59ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ج 14، ص 133.