آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

لباس، نشانگر حالات روحى، ایمانى و شخصیت افراد است، زنان پوشیده در گوهر عفاف، درونى پاک و اعتقادى قوى دارند و حیا و حجاب را تدبیرى براى صیانت از خویش و سلامت جامعه اسلامى مى‏دانند. در مقابل، زنانى که از اعتقادى راسخ و بازدارنده بى‏بهره‏اند، پوششهاى نامناسب برمى‏گزینند و جامعه را به سوى انحراف مى‏کشانند و ارزشهاى وجودى خویش را پاس نمى‏دارند. آموزه‏هاى دینى، غیرت شخصى را وسیله‏اى براى صیانت از خانواده و غیرت اجتماعى را سازوکارى براى سلامت اجتماع، برمى‏شمارد. این نویسنده در این نوشتار، با انتقاد از وضع موجود (که آن را متناسب با جامعه اسلامى نمى‏داند) در تلاش است با معرفى آموزه‏ها و توصیه‏هاى قرآنى و روایى، توجّه بیشتر مسؤولان و دلسوزان نظام را به این مهم معطوف دارد و نقش از یاد رفته بعضى از افراد را در تقویت روحیه غیرت‏مدارى یادآور شود.

متن

درآمد
مشاهده بعضى از زنان بزک کرده در جامعه اسلامى و پیروى بى‏رویه از مدلهاى گوناگون غربى که آسیبهاى جدى به فرهنگ اسلامى وارد داشته، تأثر و تأسف غیرتمندان دینى را به همراه داشته است.
دردمندانه باید گفت در سالهاى اخیر، این موج نامبارک به صورت گسترده‏اى، شهرها و حتى روستاهاى دور و نزدیک کشور اسلامى را در برگرفته و بسیارى از دختران و زنان مسلمان را در مقاطع مختلف سنى، در کام خود فرو برده است.
آسیبهاى این تهاجم فرهنگى، زمانى جدیتر مى‏نماید که این تغییر رویه کم و بیش در دانشگاهیان و افراد تحصیل کرده و فهیم نیز دیده مى‏شود؛ حتى در مواردى حتى گوى سبقت را از گروه‏هاى الگوى خود ربوده و به نوعى مروّج این تغییر مسیر در بین اقوام، آشنایان و دوستان خویش نیز شده‏اند. جاى تأسف است که سیاستگذاران و کارگزاران فرهنگى، مواجهه با این خطر جدى را که به شدت مى‏تواند اخلاق اجتماعى و اقتصادى را تحت تأثیر قرار دهد، نادیده انگاشته و تأسف بارتر این که بعضى از نزدیکان آنان نیز با این جریان نابهنجار، همسو و هماهنگ شده‏اند. هشدارهاى دلسوزان فرهنگى، بویژه رهبر فرزانه انقلاب درباره هوشیارى در برابر تهاجم فرهنگى جدّى گرفته نشده و یا اجرایى نشده است.
پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى و احیاى ارزشهاى دینى، فضاى معنوى خاصى را بر ایران اسلامى حاکم کرده است و در زمینه حجاب هم، بانوان محجبه و عفیف، الگوى عملى مسلمانان سراسر گیتى شده‏اند. آنان با پیروى از آموزه‏هاى دینى، تأثیرات شگرفى در ساختار اجتماعى و حتى در پیشبرد دفاع مقدس نهاده و با حفظ حریم، در انواع فعالیتهاى اجتماعى و سیاسى، مشارکت فعال داشته‏اند. هنوز هم بسیارى از آنها، بر فرهنگ اصیل خویش پاى مى‏فشارند و در احیاى ارزشهاى دینى کوشا هستند. اما عده‏اى از بانوان ناآگاه و سست اراده نه تنها اصالت خویش را از یاد برده‏اند بلکه چهره یک زن مسلمان را در دیدگاه جهانیان و متدینان داخلى غیر موجّه نموده و موجبات نگرانیهاى اخلاقى را فراهم آورده‏اند.
این حرکات نسنجیده، افزون بر این که آنها را به اتلاف وقت و مدپرستى کشانده و ضربات اقتصادى شکننده‏اى به خانواده‏ها در جهت تأمین وسائل آرایشى و پوشاک جدید فراهم آورده است، عده بسیارى از جوانان که نیروى کار جامعه هستند را درگیر کرده و با تخریب افکار و اذهانشان، آنها را به انواع بزه‏کارى و نابهنجارى سوق داده است. متأسفانه اخبارى که نشان مى‏دهد زنان و دختران به سبب لباس نامناسب و آرایش غلیظ مورد تعرض و آزار و اذیت جنسى و جسمى قرار گرفته‏اند و حتى در برخى موارد جان خویش را نیز از دست داده‏اند کم نیست. بسیارى از این آزار دهندگان، حرکات ناشایست و لباسهاى جلف و آرایشهاى نامناسب این زنان و دختران را انگیزه ربودن و تعرض به آنان برشمرده‏اند. این نکته بیانگر آن است که بانوان باید در نوع پوشش و آرایش خویش دقت بیشترى را به عمل آورند تا با چنین پیامدهایى مواجه نشوند.
مسأله تعجب‏انگیز، حضور زنان و دختران بدحجاب و بزک کرده در کنار برادران، پدران و همسرانشان است که بعضى از آنان نه تنها از نگاه‏هاى هرزه رهگذران ناپاک رنج نمى‏برند بلکه از نمایش نوامیس خود احساس مباهات هم مى‏کنند! البته برخى از آنها به عنصرى سست اراده تبدیل شده‏اند که توان حفظ و نگهدارى از ناموس خود را ندارند.
در این میان، از برخورد حساب شده مسؤولان و نهادها و همچنین سیاستگذاریهاى بازدارنده خبرى نیست. هر بار که بعضى از دلسوزان نظام در پى مقابله با چنین پدیده ویرانگرى که مشابه آن در اندلس اتفاق افتاد، بر مى‏آیند، عده‏اى با برخورد سطحى و غیرحساب‏شده و جمعى با غوغاسالارى و حمله حیثیتى به طراحان این گونه طرحها، آنان را زمینگیر نموده و به اشاعه بیشتر این فرهنگ غربى دامن مى‏زنند.
باید کوشید با طراحى درست و اجراى منطقى و مناسب، چهره جامعه دینى را بازسازى نمود. هرگونه کوتاهى از سوى مسؤولان فرهنگى، کاسه صبور غیرتمندان را لبریز کرده و حرکت خودجوش آنان را براى حذف میکربهاى مخرّب از پیکره جامعه دینى که با خون شهیدان آبیارى شده، به همراه دارد. این خیزش، بدترین وضع ممکن در برخورد با این عروسکهاى بزک شده و آدمکهاى مروّج آنها است؛ چرا که کنترل از دست نیروى انتظامى خارج مى‏شود که به هیچ وجه شایسته نظام مقتدر اسلامى نیست.
حجاب؛ پاسدار گوهر گرانبهاى زنان صالح
اساسا حجاب زن، حریمى میان او و نامحرمان ایجاد مى‏کند و سبب فروکش کردن غریزه جنسى و هدایت آنان در مسیر طبیعى مى‏گردد. برداشتن این حریم، منشأ بسیارى از التهابها و اضطرابهاى فردى و اجتماعى خواهد شد. نمونه آن در کشورهایى که حجاب و پوشش را رعایت نمى‏کنند به وضوح دیده مى‏شود.
اکنون مسأله اینجاست که آیا زنان باید چون عروسکى خود را بیارایند تا مردان چشم‏چران و هرزه به آنان چشم بدوزند و حرمت آنان را خدشه‏دار سازند؟
اسلام این راه را نمى‏پسندد و حجاب را سدّى در برابر امیال هوس‏بازان و سبب استحکام بنیان خانواده مى‏شمارد. پوشش زنان باعث مى‏شود تمتّعات جنسى منحصر به محیط خانواده شود و نیروى مولد و فعال جامعه نیز در پیشرفت جامعه از حرکت سازنده باز نماند؛ چرا که حضور زنان بى‏حجاب و بدحجاب، دل مردانِ سست ایمان را مى‏رباید؛ در نتیجه باعث رکود فعالیت اجتماعى و عدم موفقیت در علم‏آموزى در مراحل مختلف زندگى مى‏شود. به همین جهت، غالبا به زن بد حجاب یا بى‏حجاب، به دیده بازیچه مى‏نگرند؛ نه عضو فعّال و مؤثر در جامعه. در حقیقت، حجاب کامل زنان و تقواى آنان، جامعه را اصلاح مى‏کند. بر همین اساس، فرانتس فانون در تحلیلى جامعه‏شناختى از انقلاب الجزایر، درباره ترفندهاى استعمارگران براى در اختیار گرفتن کشورهاى دیگر مى‏نویسد:
«جامعه‏شناسان استعمار توصیه مى‏کنند که اگر زنها را در دست بگیریم، همه چیز به دنبال آن خواهد آمد.»(2)
حیا و حجاب زن، تدبیرى است که خود زن با نوعى الهام، براى گرانبها کردن خود و حفظ موقعیتش در برابر مردان به کار مى‏برد؛ زیرا زن با هوش فطرى و حس ویژه خود، دریافته است که با عفت و حجاب، بهتر مى‏تواند مرد را مجذوب خود کند و هر چه متین‏تر و با وقارتر باشد، بر احترامش افزوده مى‏شود. در حقیقت بى‏حجابى نوعى حرکت بر خلاف فطرت و تمایلات و خواسته‏هاى بانوان است.
اساسا هنگامى که جامعه زن را برهنه بخواهد، طبیعى است که روز به روز تقاضاى آرایش و خودنمایى بیشترى دارد. وقتى زن از طریق جاذبه جنسى‏اش، وسیله تبلیغ کالاها، دکور اطاقهاى انتظار و عاملى براى جلب جهانگردان و سیّاحان و مانند اینها قرار گیرد شخصیت او به حد عروسک یا یک کالاى بى‏ارزش سقوط مى‏کند و ارزشهاى والاى انسانى او بکلّى به دست فراموشى سپرده مى‏شود. تنها افتخار این زن، جوانى و زیبایى و خودنمایى‏اش است که رفته رفته آن هم از بین رفته و سرانجام به انسانى سرخورده و افسرده تبدیل خواهد شد.
در جامعه‏اى که چنین رویکردى وجود دارد چگونه زن مى‏تواند با ویژگیهاى اخلاقى، آگاهى و توانایى‏اش به مقام والایى رسیده و الگوى مناسبى براى دیگر بانوان شود؟! دردآور است که در کشورهاى غربى و غربزده بیشترین شهرت و آوازه، پول و موقعیت براى زنان آلوده و بى‏بند و بارى است که به نام هنرمند و هنرپیشه معروف شده و به هر جا قدم مى‏نهند، مورد استقبال هوس‏پیشگان قرار مى‏گیرند.
در کشور اسلامى ما، آنگاه که نور انقلاب اسلامى تابیده شد، زن از ابتذال پیش گفته به در آمد و شخصیت خویش را بازیافت. حجاب را برازنده خود ساخت و در تمام صحنه‏هاى حیاتى اجتماعى حتى در صحنه‏هاى جنگ با همان حجاب اسلامى ظاهر شد و نقشى سازنده ایفا نمود. اما امروزه افرادى که فرهنگ اسلامى را درک نکرده‏اند با عناوین و تدبیرهاى مختلف مى‏خواهند دوباره زنان را از منزلت و ارزش والاى دینى خود دور ساخته و از مقام و منزلت آنان بکاهند. این افراد مى‏کوشند تا با تولید و عرضه اجناس به شکلهاى مختلف و ترویج فرهنگ مصرفى که ارمغان غرب است، زنان را فریفته و نیازهاى کاذبى را که خود به آن دامن زده‏اند، پاسخگو باشند؛ در حالى که حجاب، نشان‏دهنده استقلال در فرهنگ مذهبى و ملى ماست؛ نشانگر حیا و پاکى روح و روان زن است؛ ارزش زنان را بالا مى‏برد؛ نشانه عفاف و نوعى مصونیت است.
دختران و زنان با حجاب، از لحاظ روحى و اخلاقى سالمترند. حجاب باعث مى‏شود زن، لطافت و طبیعت خود را حفظ کند و مانند گلى شود که در دسترس همگان نیست و زود پژمرده نمى‏شود. زن با حجاب چون کمتر دیده مى‏شود، محبوب است و هر چه محبوب باشد، مطلوب است. زن با حجاب، با وقار و متانت گام برمى‏دارد؛ به هنگام سخن گفتن، براى پرهیز از تحریک دیگران، صداى خویش را نازک نمى‏سازد؛ زن محجبه با حجابش فریاد برمى‏آورد: من جمالم را در جلال حجاب مى‏بینم و پوششم حکایت از دلى روشن، درونى پاک و ایمانى قوى دارد.
او مى‏گوید: من اسیر نفس و مطیع شیطان و عقده‏هاى روانى نیستم، از قید هر بند و اسارتى آزادم و در پرتو دستورات انسان‏ساز اسلام، همچون مرواریدى در صدف عفاف جا گرفته‏ام. پیرو فاطمه زهرا علیهاالسلام هستم که در تمام صفات نیکو و انسانى به بالاترین حد خویش رسیده و جهان، بعد از قرنها هنوز هم به وجودش افتخار مى‏کند او باور دارد که مخالفت با دستورات الهى به زیان انسان مى‏انجامد؛ چنان که قرآن کریم مى‏فرماید: «یا أَیُّهَا النّاسُ إِنَّما بَغْیُکُمْ عَلى أَنْفُسِکُمْ» یعنى: اى مردم! طغیان و سرپیچى از دستورات الهى ضررش به خود شما بر مى‏گردد.(3)
وظیفه مسلمانان در پاسدارى از زنان و دختران
دشمنان اسلام مى‏کوشند تا زنان و دختران را از حریم عفاف و جاده سلامت به در آورده و مورد سوء استفاده قرار دهند. در مقابل، مسلمانان نیز وظایفى دارند و سکوت و بى‏تفاوتى در برابر این توطئه خانمان‏سوز، پسندیده نیست.
قرآن مجید به مؤمنان مى‏آموزد:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُوءْمَرُونَ»(4)
یعنى: اى کسانى که به خدا و رسولش ایمان آورده‏اید! خود و خانواده‏تان را از آتش دوزخى که خود مردم و سنگها، هیزم و آتش آن است، حفظ کنید که مأموران آتش، فرشتگانى بسیار سخت دل مى‏باشند که هرگز نافرمانى خدا نمى‏کنند و آنچه به آنها گفته مى‏شود، فورا انجام مى‏دهند.
همچنین در آیه شریفه دیگرى آمده است که در روز قیامت وقتى انسانهاى ظالم را به طرف جهنم مى‏برند، آنها با حالت ترس و ذلّت با گوشه چشم بر آتش دوزخ مى‏نگرند و در آن حال، مؤمنان خطاب به ظالمان مى‏گویند: «إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ»(5) آرى زیانکاران کسانى هستند که خود و خانواده‏شان در امروز که قیامت است ضرر کرده‏اند.
این آیات و توصیه‏هاى معصومین به ما گوشزد مى‏کند که انسان علاوه بر آن که مسؤول اعمال خویش است، باید در همه حال از کسانى که وابسته به او هستند (همچون زن، دختر، خواهر، فرزند، برادر و...) نیز مواظبت کند تا آنان را از کجروى و گناه باز دارد. در این راه، باید آنان را مورد کنترل قرار داده و از برآوردن خواسته‏هاى نابجاى آنان پرهیز کند. امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید:
«قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : من اطاع امرأته اکبّه الله على وجهه فى النار. قیل: و ما تلک الطاعة؟ قال: تطلبُ الیه الذَّهاب الى الحمّامات و العرسات و العیدات و النّایحات و الثیاب الرّقاق.»(6)
یعنى: رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:
کسى که از زنش اطاعت نماید، خداوند او را به صورت، در آتش مى‏اندازد. پرسیده شد: آن اطاعت چیست؟ فرمود: این که زن درخواست رفتن به حمامها و عروسیها و مراسم عید و جشنها و نوحه‏سرایى‏ها و یا پوشیدن لباسهاى نازک و بدن‏نما را داشته باشد و شوهر از او اطاعت کند.
در نتیجه این سهل‏انگاریها و بى‏تفاوتیها در مهمانیها، جشنها و صحنه‏هاى اجتماعى با آشکار شدن زینت و زیبایى زنان، نگاه‏هاى شهوت‏انگیز متوجه آنان مى‏شود و حوادث ناگوارى رخ مى‏نماید.
غیرت‏مدارى در روایات و سیره معصومین علیهم‏السلام
امام صادق علیه‏السلام به نقل از حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید:
«یا اهل العراق! نبئت انّ نساءکم یدافعن الرّجال فى الطّریق؛ أما تستحون؟! قال الکلینى: و فى حدیث آخر انّ امیرالمؤمنین علیه‏السلام قال: اما تستحیون و لا تغارون نساءَکم یخرجن الى الاسواق و یزاحمن العلوج؟!»(7)
یعنى: اى اهل عراق! با خبر شدم که زنان شما در راه، با مردان برخورد مى‏کنند؛ آیا حیا و شرم نمى‏کنید؟! مرحوم کلینى مى‏گوید: در حدیث دیگرى آمده است که حضرت فرمود: آیا حیا نمى‏کنید و به غیرت نمى‏آیید که زنانتان به طرف فروشگاهها بیرون مى‏روند و با افراد بى‏ایمان و لاابالى برخورد مى‏کنند؟!
همچنین در نامه 31 نهج‏البلاغه از کلمات حضرت امیر استفاده مى‏شود که هر چه زن کمتر از منزل خارج شود، از جهات مختلف براى او و همسرش بهتر خواهد بود. البته اگر کار ضرورى و لازمى براى او پیش آید و خارج شود، باید حجاب را کاملاً رعایت کند و از هر گونه حرکت ناشایستى دورى کند. اسلام، با حضور محجبانه زنان در اجتماع مخالفتى ندارد و منافاتى بین کار زن و حجاب و مستور بودنش نمى‏بیند. او مى‏تواند در بیرون از خانه کار کند ولى باید مسائل شرعى را رعایت کند. چنانچه حضرت امام رحمه‏الله بارها فرمودند که اگر شؤون و مسائل شرعیه رعایت شود، خدمت و کار زن در جامعه مانعى ندارد.
البته صفت غیرت در انسان، مانند پاسبانى است که موجب ثبات خانواده مى‏گردد و غیرتمند با تعصب و حمیت و حفظ نوامیس خود، جلوى انحرافهاى احتمالى را خواهد گرفت. انسان غیور نه تنها نسبت به خانواده خود بلکه نسبت به ناموس دیگران نیز حساس است؛ زیرا وظیفه حراست و پاسبانى را منحصر در اهل و عیال خود نمى‏داند بلکه در سطحى گسترده‏تر در اجتماع و حتى در سراسر جهان خود را مسؤول مى‏داند. او آفریده خالقى است که غیور مطلق است؛ چنان که در روایتى، به غیرت الهى اشاره شده است:
«ان الله غیور یحب کل غیور و لغیرته حرّم الفواحش ظاهرها و باطنها.»(8)
یعنى: خداوند غیرتمند است و هر انسان غیرتمندى را هم دوست دارد و چون غیور است، گناهان زشت چه آشکار و چه پنهانش را حرام کرده است.
در برابر، کسانى که غیرتمند نیستند و مخالف آن مشى مى‏کنند. ذلیل و خوار خواهند شد؛ چنان که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرماید:
«جدع الله انف من لا یغار من المؤمنین و المسلمین.»(9)
یعنى: خدا بینى مؤمن و مسلمانى را که غیرت نداشته باشد، به خاک ذلّت مى‏مالد.
البته غیرتمدارى در سیره انبیا و امامان معصوم، بوضوح دیده مى‏شود. پیامبر گرامى اسلام با تأیید غیرتمدارى حضرت ابراهیم، خود را غیرتمندتر مى‏دانند و با یادآورى آثار زیانبار بى‏غیرتى، از همگان مى‏خواهند که از باب «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» از ایشان پیروى کنند:
«کان ابراهیمُ علیه السلام ابى غیورا و انا اغیرُ منه و ارغم الله انف من لا یغار من المؤمنین.»(10)
یعنى: پدرم ابراهیم مرد غیرتمندى بود، ولى من غیرتمندترم و خداوند بینى مسلمانى را که غیرت ندارد، به خاک ذلت مى‏مالد.
در سیره امامان معصوم علیهم‏السلام که کردار و گفتار آنان نه تنها سرمشق شیعیان و مسلمانان بلکه آزادمردان جهان است، آموزه‏هاى فراوانى در این باره وجود دارد؛ براى مثال، حضرت امام حسین علیه‏السلام ، سردار غیرت و آزادى، وقتى مشاهده نمود که لشکر یزید بین او و اهل بیت جدایى افکنده‏اند، با بازداشتن آنها از حرکت به سوى خیمه‏هاى اهل بیت، غیرتمدارى خویش را نشان داده و فرمودند:
«اقول انا الذى اقاتلکم و لقاتلونى و النساء لیس علیهنّ جناح فامنعوا عتاتکم عن التعرّض لحرمى ما دمت حیّا.»(11)
یعنى: من با شما مى‏جنگم و شما نیز با من مى‏جنگید؛ زنها که گناهى ندارند. تا من زنده هستم نگذارید سرکشها و ستمکاران شما، متعرض اهل بیت من شوند.
با نگاهى به روایات و سیره معصومین علیهم‏السلام درمى‏یابیم که غیرت، از نیکوترین صفات مردان است. خداوند غیرتمندان را دوست دارد و خود نیز غیور است. بى‏غیرت، در دنیا و آخرت، عذاب مى‏کشد و بى‏عفتى نوامیس او، فساد خانوادگى، ناصالح شدن فرزندان و... نتیجه همین بى‏غیرتى است.
ناگفته نماند این صفت پسندیده و بعضى از صفات دیگر در حیوانات و پرندگان نیز وجود دارد. امام رضا علیه‏السلام در این باره فرمودند:
«فى الدیّک الابیضِ خمسُ خصال من خصال الانبیاء: معرفته باوقات الصلاة و الغیرة و السّخاء و الشجاعه و...»(12)
یعنى: خروس سفید، پنج خصلت از خصال انبیا را داراست: آگاهى به اوقات نماز، غیرت، بخشش، شجاعت و... .
در حقیقت، وقتى صفت پسندیده‏اى در حیوانات و پرندگان که عقل ندارند، وجود دارد، باید در اشرف مخلوقات به نحو کاملتر موجود باشد. این روایت حضرت امیر علیه‏السلام که بى‏غیرت را واژگون و سیاه قلب مى‏دانند، شایان توجه است:
«ان‏اللّه یغار المؤمن فلیغر و من لا یغار فانّه منکوس القلب.»(13)
یعنى: خداوند نسبت به مؤمن غیرت دارد. او هم باید غیرت ـ که از صفات خداى بزرگ است ـ داشته باشد. کسى که غیرت ندارد، قلبش واژگون و سیاه است.
اقسام غیرت
در یک نگاه کلى، مى‏توان غیرت را به اقسام زیر تقسیم کرد:
الف) غیرت در دین
مسلمان تا جایى که توان دارد، باید از دین دفاع کرده و آن را از خطرهاى احتمالى حفظ کند و در صورتى که لازم باشد از بذل جان و مال در این راه دریغ نورزد و در این راه نباید از سرزنش دیگران بهراسد. بسیارى از انبیا و امامان معصوم علیهم‏السلام و مردان صالح در طول تاریخ جان و مال خویش را در راه حفظ و پاسدارى از دین، تقدیم کرده‏اند.
ب) غیرت نسبت به نوامیس (فرزندان و خویشان و هم‏کیشان)
انسان باید مراقب همسر، دختر، خواهر و هم‏کیشان خود باشد و آنان را از انحراف باز دارد و نگذارد در موارد غیرضرورى با نامحرم در تماس باشند. اختلاط و روابط ناسالم عاملى در گسترش فساد و انحراف، و پرهیز از آن مورد توجّه جدّى اسلام و رهبران دینى است. اسلام، در عین تأکید بر حضور اجتماعى زن، آن را بدون قید و شرط، مجاز نمى‏داند. یکى از شرایط مهم و اساسى در فعالیت و مشارکت اجتماعى زنان، رعایت مرزبندى و حفظ حریم است. قرآن مجید، درباره عدم اختلاط زنان و مردان مى‏فرماید:
«وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»(14)
یعنى: هرگاه از ایشان (زنان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ) چیزى خواستید، از پشت پرده و حایل، طلب کنید.
هر چند شأن نزول این آیه، ویژه زنان رسول‏الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله است اما «مورد نزول» نمى‏تواند شمول مفهومى آیه را محدود کند.
بنابراین، آیه یاد شده به منظور منع اختلاط زن و مرد و حفظ زنها از محرکات شهوانى وارد شده است. شهید مطهرى رحمه‏الله مى‏گوید: طبق این دستور مردان نباید وارد جایگاه زنان شوند و هر اندازه که رعایت حریم کنند به تقوا و پاکى، نزدیکتر خواهد بود.(15)
امام صادق علیه‏السلام درباره رعایت این مرزبندى فرمودند:
«فى ما اخذ رسول الله البیعة النّساء ان لا یحتَبین و لا یقعدن مع الرّجال فى الخلا.»(16)
یعنى: از جمله بیعتهایى که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از زنان گرفت این بود که در خلوت با مردان معاشرت و نشست و برخاست نکنند.
غیرت مرد مسلمان، امرى ستودنى است؛ چنان که امیرالمؤمنین آن را از نشانه‏هاى ایمان شمرده‏اند: «غیرة الرجل الایمان.» یعنى: غیرت مرد و حراست او از ناموسش، جزء ایمان است.(17)
تعادل در غیرت، همواره تلاشها را از نتیجه مطلوب و رسیدن به مقصود، باز مى‏دارد.
در اسلام، غیرت بیجا ممنوع است؛ چنان که حضرت امیر علیه‏السلام در وصیت خود به امام حسن علیه‏السلام مى‏فرماید:
«و ایّاک و التغایُر فى غیر موصع. غیرة فانّ ذلک یدعو الصحیحة الى السّقم و البریئة الى الرّیب.»(18)
یعنى: از غیرت و بدگمانى در جایى که نباید غیرت به کار برد، اجتناب کن؛ زیرا این کار، زن پاک را به ناپاکى و زن بى‏گناه را به اندیشه گناه فرا مى‏خواند.
هر چند غیرتمندى بسیار پسندیده است اما غیرتمند باید از بدگمانى و وسوسه‏هاى نابجا بپرهیزد؛ زیرا چنین رفتارهایى، کانون گرم خانواده را سرد و بى‏روح و خود فرد را نیز به بیمارى، مبتلا مى‏سازد.
از سوى دیگر، بى‏تفاوتى مردان نسبت به نوامیس نیز به شدت نکوهش شده است؛ چنان که پیامبر گرامى اسلام مى‏فرماید:
«قال النبى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله .... و المرأة اذا خرجت من باب دارها متزینة متعطرة و الزوج بذلک راض یُنبى لزوجها لکل قدم، بیت فى النار.»
یعنى: هر زنى که خود را بیاراید و خوشبو کند و از منزل خارج شود و شوهرش به این امر راضى باشد، خداوند در قبال هر قدمى که بر مى‏دارد، براى شوهرش خانه‏اى در دوزخ بنا خواهد کرد.(19)
زن مسلمان با رفتارى مناسب و متین، زمینه گسترش عفت عمومى را فراهم مى‏آورد؛ زیرا جامعه اسلامى جامعه‏اى به هم پیوسته است و فرد نباید خود را تافته‏اى جدابافته از دیگران تلقى کند.
انسان مؤمن، نابهنجاریهاى اجتماعى را به همان سان که بر زن و ناموس خود برنمى‏تابد، درباره سایر زنان مسلمان نیز تحمل نمى‏کند (غیرت اجتماعى). مردان موظفند در برابر حرمت شکنى‏ها ایستادگى کنند. امام صادق علیه‏السلام در تعبیرى ظریف به نتیجه چنین رویکردى اشاره مى‏نمایند:
«بَرّوا اباءکم یبرّکم ابناءُکم و عفوّا عن نساء الناس تعفّ عن نساءکم.»
یعنى: نیکى کنید با پدرانتان تا پسرانتان به شما نیکى کنند و چشم‏پوشى کنید از زنان مردم تا مردم از زنانتان چشم بپوشند.(20)
در سایه غیرت اجتماعى ضمانتهاى اجرایى براى فعالیت زنان فراهم مى‏آید و جامعه از امنیت و سلامت معنوى بهره‏مند مى‏شود.
انسان غیور، در مورد تربیت فرزندان حساس است و به همین جهت از ابتدا، زنى را برمى‏گزیند که مؤمن و پاک‏دامن باشد تا وظیفه هدایت فرزندان را به بهترین شکل انجام دهد.چاساسا شیر مادر و رفتار و کردار او در تکوین شخصیت فرزندان بسیار مؤثر است که در جاى خود نیز، به اثبات رسیده است. انسان غیرت‏مدار، آمد و رفتها و دوستان و آشنایان فرزندان خود را از نظر دور نمى‏دارد و با حساسیتهاى ویژه‏اى که دارد، او را در مسیر تربیت و سازندگى همراهى مى‏کند.
ج) غیرت در مال
انسان مسلمان، باید مالش را از راه حلال کسب کند و در حفظ و حراست آن نیز کوشا باشد و از اسراف و تبذیر و خسّت و بخل بپرهیزد و حقوقى را که خداوند بر مال واجب گردانیده، ادا کند و در یک کلمه، با مال خود آخرت خویش را آباد گرداند. ناگفته پیداست مالى که از راه حرام بدست آید وبال گردن صاحب خویش خواهد بود و زیان آن در دنیا و آخرت به او مى‏رسد.
وظایف فردى و اجتماعى زنان
زنان باید با رعایت نکات و آموزه‏هاى دینى و با حساسیت خاصى در مسیر قرب و تکامل حرکت کنند و از خویشتن‏بانى غافل نمانند. زنان غیرتمند و مؤمن در هر حال، مراقب اعمال و رفتار و گفتار و کردار خویش خواهند بود و همواره نکاتى را در نظر دارند.
1ـ نحوه سخن گفتن
خداوند در قرآن کریم مى‏فرماید:
«... فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً...»(21)
یعنى: به گونه‏اى هوس‏انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند بلکه سخن شایسته بگویید... .
افزون بر نازک نکردن صدا، زنان باید محتواى کلامشان نیز نیکو باشد و از وارد شدن در هر محاوره‏اى جدا پرهیز کنند. اگر زنان به این آموزه قرآنى، پایبندى نشان دهند، از حوادث و زیانهاى مخاطره‏انگیز به دور خواهند ماند.
در تفسیر نمونه درباره این آیه آمده است:
«بلکه به هنگام سخن گفتن، جدى و خشک و به طور معمولى سخن بگویید؛ نه همچون زنان کم شخصیت که سعى دارند با تغییرات تحریک کننده که گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصى است که افراد شهوتران را به فکر گناه مى‏افکند.»(22)
قرآن مجید، به نحوه سخن گفتن زنان توجّه خاصى نموده و به دنبال نهى از خضوع و نرمش کلام، به سخن شایسته دعوتشان مى‏کند (و قُلن قولاً معروفا).
2ـ لباس زن در خارج از منزل
امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید:
«لا ینبغى للمرأة ان یجمّر ثوبها اذا اخرجت [من بیتها].»(23)
یعنى: سزاوار نیست که زن با لباس خوشبو [از خانه] خارج شود.
اسلام، به جمال زنان توجه کرده و زینت و آرایش او را براى همسر بسیار با ارزش شمرده است، اما علاوه بر آن زیبایى را در حفظ عفت و پاکدامنى مى‏داند و آن را براى زنان شایسته مى‏شمرد. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در روایتى، عفت و پاکدامنى را زینت زنان دانسته و مى‏فرماید:
«العفاف زینة النساء.»(24)
همچنین در روایتى دیگر مى‏فرماید:
«ما زان الله عبدا بزینة افضل من عفاف فى دینه و فرجه.»(25)
یعنى: بهترین چیزى که خداوند بنده‏اش را به آن زینت کرده، پاکدامنى در دین و دامن است.
بنابراین، زینت و ارزش یک زن و دختر مسلمان، به تقوا و دیانت اوست و پاکدامنى و متانت او هم از دیانت سرچشمه مى‏گیرد. در روایات اسلامى براى بسیارى از نعمتهاى الهى، زکات قرار داده شده است؛ براى مثال، زکات علم، انتشار آن؛ زکات شجاعت، جهاد؛ زکات بدن سالم، روزه گرفتن و زکات زیبایى، نیز پاکدامنى دانسته شده است. روایتى از حضرت امیر علیه‏السلام گویاى این امر است:
«زکوة الجمال العفاف.»(26)
پیشوایان معصوم علیهم‏السلام پوشش و عفاف و پاکدامنى را همواره مورد عنایت قرار مى‏دادند و زنان مسلمان را به چنین خواسته‏اى رهنمون مى‏شدند و با قول و فعل و تقریر، رضایت خود را از پوشش متناسب زنان اعلام مى‏داشتند؛ چنان که در روایتى حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید:
در روزى تار و بارانى به همراه رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در بقیع نشسته بودم که زن سوار بر مرکبى عبور کرد. دست حیوان داخل گودالى افتاد؛ در نتیجه، زن به زمین خورد. پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله چهره مبارکشان را برگرداندند. عرض کردند: اى رسول خدا! آن زن، شلوار پوشیده است. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله سه بار فرمودند: خدایا! زنانى را که از شلوار استفاده مى‏کنند، مورد مغفرت قرار بده! اى مردم! از شلوار استفاده کنید؛ چرا که شلوار پوشاننده‏ترین لباسهاى شما مى‏باشد و با آن، زنانتان را هنگامى که از خانه خارج مى‏شوند، حفظ کنید.(27)
شبیه این توصیه را حضرت على علیه‏السلام نیز دارند:
«علیکم بالصفیق فإن من رق ثوبه رق دینه.»
یعنى: بر شما لازم است لباس ضخیم بپوشید؛ زیرا هر کس لباسش نازک است، دینش نیز همچون لباسش نازک و ضعیف است.
اسلام به بانوان شوهردار سفارش کرده که تنها در محیط منزل خود را براى شوهرانشان بیارایند و حتى از آرایش و لباسهاى نازک در برابر فرزندان خود اجتناب کنند. مادران و خواهران حق ندارند به صرف محرم بودن، با هر وضع و لباس زننده‏اى در محیط خانه باشند. بلکه باید نهایت دقت و مراقبت از خود را بویژه در برابر فرزندان ممیز (که خوب و بد را مى‏فهمند) داشته باشند البته چنین دقت و مراقبتى از پدران نیز در برابر دختران و زنان محرم، انتظار مى‏رود.
3ـ کفش زنان مسلمان
در صدر اسلام، زنان عرب به پاى خود خلخال مى‏بستند که در موقع راه رفتن سر و صداى زیادى از آن برمى‏خاست و نظر مردان نامحرم را جلب مى‏کرد. به همین جهت، خداوند بانوان را از این کار، که باعث تحریک بیگانه مى‏شد، برحذر داشته و در کریمه قرآنى فرموده‏اند:
«وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ»(28)
یعنى: هنگام راه رفتن، پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان معلوم شود و صداى خلخالى که برپا دارند، به گوش رسد.
در ادامه آن، آمده است:
«وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُوءْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
یعنى: همه به سوى خدا بازگشت کنید! باشد که رستگار گردید.
فاضل مقداد، در کنز العرفان مى‏گوید:
برخى از زنان عرب، خلخال به پا مى‏کردند و براى این که بفهمانند خلخال به پا دارند، پاى خود را محکم بر زمین مى‏کوفتند و آیه، آنان را از این عمل، نهى مى‏کند.(29)
بدین‏سان آیه از هر گونه راه رفتن که زمینه توجه مردان را ایجاد کند، نهى مى‏کند لام تعلیل (لِیُعلم)، دلالت دارد که علت کوبیدن پا به زمین، اعلام زینت مى‏باشد؛ خواه قصد اعلام زینت وجود داشته باشد یا نداشته باشد.(30)
مفسران با توجه به شأن نزول، سیاق و محتوا و آهنگ آیه، قاعده کلى و ضابطه عامى داده‏اند که نهى از کوبیدن پا بر زمین، بیانگر نهى از هر چیزى است که توجه نامحرم را جلب کند و نگاه‏ها را برانگیزد و زمینه فساد ایجاد کند.
توجه به این آیه، سختگیرى اسلام را در مورد حفظ عفت عمومى نشان مى‏دهد. امروزه هم زنان بر اساس این آموزه قرآنى، باید از پوشیدن کفشهاى پاشنه بلند صدادار که توجه دیگران را به آنان جلب مى‏کند، بپرهیزند. افزون بر این که پوشیدن چنین کفشهایى علاوه بر ایجاد صدا که توجّه نامحرمان را به سوى آنان جلب مى‏کند، در نوع راه رفتن زنان نیز تغییراتى ایجاد مى‏کند و سنگینى در راه رفتن را از آنان مى‏گیرد و ناخواسته حرکات بدنى نامناسبى را موجب مى‏شود.
4ـ پرهیز از حضور در محل‏هاى پر رفت و آمد
زنان مؤمن باید از تردد در مکانهاى پر رفت و آمدى که آنها را در معرض دیدگان صدها فرد نامحرم و احیانا هرزه قرار مى‏دهد، پرهیز کنند و سعى کنند در ساعات خلوت براى انجام کارهاى ضرورى از منزل خارج شوند. آنان باید از محل‏هاى پر ازدحام دورى کرده و از کناره پیاده‏رو حرکت کنند. حضرت امام صادق علیه‏السلام به نقل از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند:
«لیس للنّساء من سروات الطّریق شى‏ء و لکنّها تمشى فى جانب الحائط و الطریق.»
یعنى: زنان از وسط خیابان عبور نکنند بلکه از کنار دیوار و یا از کنار سیر (کوچه‏ها) حرکت کنند.(31)
5ـ پاسدارى از دیدگان خود و نگاه دیگران
خداوند در قرآن مى‏فرماید:
«وَ قُلْ لِلْمُوءْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»(32)
یعنى: اى رسول! به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را فرو گیرند و از نگاه کردن به مردان نامحرم خوددارى کنند و دامان خود را حفظ نمایند.
اساسا بسیارى از گناهان در نتیجه نگاه است و نگاه، تیرى از تیرهاى شیطان و وسیله‏اى براى انحراف و گمراهى است. وظیفه هر زن مسلمان این است که از حرکات تحریک‏زا بپرهیزد و تا آنجا که مى‏تواند از مواجهه و رویارویى غیرضرورى با نامحرمان دورى کند. زنان و مردانى که در نهادها و ادارات و کارخانه‏ها و مؤسسات خصوصى و دولتى به کار مشغولند باید دقت بیشترى به این امور داشته باشند.
از این آیه استفاده مى‏شود که چشم‏چرانى بر زنان نیز حرام است. حضرت على علیه‏السلام مى‏فرمایند:
بهترین ویژگى زنان، بدترین خصلتهاى مردان است مانند کبر، ترس و بخل؛ زیرا اگر زن در برابر بیگانگان متکبر باشد، رام نخواهد شد و چنانچه بخیل باشد مال خود و شوهر را حفظ مى‏کند و با صفت ترس، از هر چیزى واهمه دارد.(33)
نگاه به زنان نامحرم؛ وسیله گمراهى
نگاه به زنان بد حجاب آنان را به عمل خود تشویق مى‏نماید. آنان از این که مى‏بینند مورد توجه دیگران قرار گرفته‏اند، احساس رضایت مى‏کنند. دین اسلام، مردان را از نگاه به نامحرم بازداشته است؛ زیرا زنان بى‏اعتقاد و بى‏مبالات، خطرهاى فراوانى براى افراد با ایمان دارند و در حقیقت، شکارگاه و دامهاى شیطان هستند. رسول گرامى اسلام مى‏فرماید: «اوثق سلاح ابلیس النّساء.»(34)
یعنى: مطمئن‏ترین اسلحه براى شیطان، زنان هستند.
شیطان از دامهاى گوناگونى براى گمراهى انسان استفاده مى‏کند که از همه آنها مهمتر و کوبنده‏تر، زنان بى‏ایمان هستند؛ زنانى که خود را مى‏آرایند و به عشوه‏گرى و طنازى مى‏پردازند و در صدد دلربایى از افراد هستند، به آسانى در مأموریت شیطانى خود در برابر سست ایمانان موفق مى‏شوند. بنابراین، شایسته است در صورت مواجهه با چنین زنانى، انسان خود را کنترل نموده و به راحتى اسیر چنین وسوسه‏هاى شیطانى نشود. کوچکترین ضعف و سستى در این راه خسارات جدى در پى خواهد داشت.
حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید:
«من اطلق طرفه کثر اسفه.»(35)
یعنى: هر کس چشم خود را رها کند (کنترل نکند) تأسف و ناراحتى او زیاد مى‏شود.
رسول گرامى اسلام درباره چشم‏چرانى مى‏فرماید:
«لکلّ عضو حظٌّ من الزنا فالعین زناه النَّظر.»(36)
یعنى: براى هر عضوى بهره‏اى از زناست و زناى چشم، نگاه بد (چشم‏چرانى) است.
در مقابل، در روایات دینى براى چشم‏پوشى از نگاه به زنان نامحرم ثوابهاى فراوانى شمرده شده است؛ چنان که امام صادق علیه‏السلام فرمودند:
«من نظر الى امرأة فرفع بصره الى السَّماء اَو غمّض بصره لَم یرتدَّ الیه بصره حتى یُزوّجُه من الحور العین.»(37)
یعنى: کسى که نگاهش به زن بیگانه‏اى بیفتد و براى این که گناه نکند، دیده‏اش را به سوى آسمان بیندازد و یا آن را ببندد، خداوند همان لحظه، حورالعینى را به ازدواج او در آورد.
اگر انسان خداوند را ناظر رفتار خود ببیند و معتقد باشد که خداوند خیانت چشمها و خطورات پنهانِ دلها را مى‏داند «یَعْلَمُ خائِنَةَ الأَْعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ»(38) و شاهد و ناظر اعمال ماست: (أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ یَرى). اگر در دل؛ نه در زبان به این باور برسد، در خلوت و جلوت با اختیارى که خداوند به او داده است، از چشم‏چرانى پرهیز مى‏کند؛ همچنین از قادر ازلى مى‏خواهد که هماره او را حفظ کند؛ همانگونه که در مناجات شعبانیه آمده است:
«الهى لم یکن لى حول فانتقل به عن معصیتک الا فى وقت ایقطتنى لمحبّتک.»(39)
یعنى: خدایا! قدرت دورى از معصیت را ندارم، مگر زمانى که محبت خودت را در دلم زنده و فروزان گردانى.
برخى از راهکارهاى مبارزه با پوشش نامناسب
الف) تقویت باورهاى دینى با احیاى فرهنگ ناب اسلامى
اگر زنى داراى باورى قوى باشد شالوده شخصیتى او نیز بر اساس همین باور شکل مى‏گیرد؛ چنان که حضرت على علیه‏السلام مى‏فرمایند: «المرء بایمانه.» یعنى: شخصیت انسان در گرو باورهاى اوست.(40)
آن حضرت در جاى دیگر مى‏فرمایند: «و المؤمن بِعَملِه.» یعنى: و ایمان انسان در عمل او جلوه‏گر است.(41)
بنابراین، باید با تقویت پایه‏هاى دینى و باورهاى اعتقادى، وسیله اعمال صالح را در زنان فراهم آوریم و این مسؤولیت بیش از همه بر عهده متولیان مذهبى و فرهنگى جامعه است.
ب) باطن‏گرایى و سیرت‏گرایى به جاى صورت‏گرایى
فراخوانى زن مسلمان به ارزشهاى اصیل دینى و فراهم نمودن تمهیدات لازم براى تقویت عملى و پرورش روح ایمان و تعهد وى، نقش مهمى در این زمینه دارد. آنچه در اسلام ارزش دارد شخصیت وجودى و عظمت روح بلند انسان است و تن و نماى فیزیکى انسان منزلت والایى ندارد. حضرت مسیح علیه‏السلام مى‏فرماید:
یعنى: بحق براى شما مى‏گویم: تن چه سودى دارد در صورتى که ظاهرش درست باشد و درونش تباه. بدنهاى شما چه سودتان دهد که خوشتان دارد و دلهایتان تباه باشد و سودى نبرید که پوست خود را پاک نگاه دارید و دلهاى شما چرکین باشد.(42)
متأسفانه برخى از زنان در شرایط کنونى، حتى پوشش را نیز براى خودنمایى برمى‏گزینند. سخن تأمل‏برانگیز حضرت على علیه‏السلام در این مورد، کاملاً گویاست:
«تظهر فى اخر الزّمان و هو شر الازمنة نسوة کاسیات عاریات متبرجات من الدین خارجات و فى الفتن داخلات و للشهوات مائلات و الى اللذات مسرعات مستحلات للمحرمات و فى جهنم خالدات.»
یعنى: در آخر الزمان که بدترین زمانهاست، ظاهر مى‏شوند زنان پوشیده‏اى که برهنه‏اند (لباس دارند اما به قدرى نازک است که گویا نپوشیده‏اند.) و از خانه با خودآرایى بیرون مى‏آیند، اینان از دین خارجند و در فتنه‏ها داخل و به سوى شهوات تمایل دارند و به سوى لذات نفسانى در شتابند و حرامها را حلال مى‏دانند و در دوزخ به عذاب ابدى گرفتار مى‏آیند.(43)
ج) معرفى و شناساندن الگوهاى زن مسلمان
انسان فطرتا الگوگزین و اسوه‏پذیر است و دوست دارد ارزشهاى باورمند خود را در چهره‏هاى مجسم دیده و همانندسازى کند. با وجود این امروزه زن مسلمان، آنچنان که باید با شخصیت‏هاى بزرگ تاریخ اسلام آشنا نشده تا دریابد که آنان چگونه با حضور توأم با وقار و متانت در جامعه اسلامى، شرافت و منزلت انسانى خویش را حفظ نمودند.
زن مسلمان با شناخت شیوه رفتارى زهراى مرضیه علیهاالسلام و زینب کبرى و الگوبردارى از آن، بازیچه هوسها قرار نمى‏گیرد و عامل فسادگسترى نمى‏شود و به حیات طیبه و پاکیزه مى‏رسد:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُوءْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»(44)
یعنى: هر کس از مرد و زن که ایمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد، به او حیات پاکیزه مى‏بخشیم و پاداش آنها را بهتر از اعمالى که انجام داده‏اند، خواهیم داد.
خداوند در این آیه، پاداش و ثواب را در برابر عمل صالح دانسته است؛ یعنى ملاک برترى، زن یا مرد بودن نیست، بلکه هر انسان مؤمنى که عمل صالحى انجام دهد، به او پاداش داده مى‏شود و فرقى هم بین زن و مرد نیست. البته کسانى که دستورها و قوانین الهى را سرلوحه زندگى خود قرار مى‏دهند در قرآن و احادیث از آنان، به نیکى یاد شده است.(45)
در این میان، پیروى از اسوه‏ها تأثیر بسزایى در رشد و تکامل آدمى دارد و چه اسوه‏اى بهتر از کسى که پیامبر گرامى اسلام درباره او مى‏فرماید: «اِنّ الله تعالى لیغضب لغضب فاطمة و یرضى لرضاها.»(46) یعنى: خداوند با غضب فاطمه علیهاالسلام غضبناک مى‏شود و با رضایت او راضى مى‏شود.
حضرت امام خمینى رحمه‏الله در خصوص جامعیت حضرت زهرا و الگو قرار دادن این بانوى فرشته خو مى‏فرماید:
«تمام ابعادى که براى زن متصوّر است و براى یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا علیهاالسلام جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولى نبوده است؛ یک زن روحانى، یک زن ملکوتى، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام مشخّصه انسانیّت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، این زن معمولى نیست؛ این موجود ملکوتى است که در عالم، به صورت انسان ظاهر شده است بلکه موجود الهى جبروتى، در صورت یک زن ظاهر شده است. زنى که تمام خاصّه‏هاى انبیا در او است. زنى که اگر مرد بود، نبى بود. زنى که اگر مرد بود، به جاى رسول‏الله بود.»(47)
«جلوه‏هاى ملکوتى، جلوه‏هاى الهى، جلوه‏هاى جبروتى، جلوه‏هاى مُلکى و ناسوتى هم در این موجود مجتمع است.»(48)
استاد شهید مرتضى مطهرى نیز در تبیین عظمت و جامعیت حضرت زهرا علیهاالسلام مى‏نویسد:
«در تاریخ اسلام، زنان قدیسه و عالى قدر فراوانند. کمتر مردى است به پایه خدیجه برسد و هیچ مردى جز پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و على علیه‏السلام به پایه حضرت زهرا علیهاالسلام نمى‏رسد. حضرت زهرا علیهاالسلام بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برترى دارد.»(49)
در مقایسه‏اى کوتاه بین اسلام و سایر مذاهب و مکاتب درمى‏یابیم که زن در اسلام، ارزش و منزلت والایى دارد. حضرت امام رحمه‏الله در این باره مى‏فرماید:
«آن قدر که اسلام به زن خدمت کرده است، خدا مى‏داند که به مرد خدمت نکرده است.»(50)
اگر خداوند این اندازه براى زنان ارزش قائل است براى آن است که صلاح و فساد کشور بستگى به صلاح و فساد خانواده دارد. اگر کانون خانواده، یک محیط آرام و دور از اضطراب و دلهره باشد، زمینه براى رشد و تربیت آینده‏سازان فراهم مى‏آید و مسائلى چون طلاق، جار و جنجال، اضطراب و بیماریهاى عصبى و روانى کاهش مى‏یابد. البته زنان به دو دسته صالح و ناصالح تقسیم مى‏شوند که بین این دو دسته از جهت ارزش و منزلت، فاصله بسیار است؛ چنان که امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: «لیس للمرأة خطر لا لصالحتهنّ و لا لطالحتهنّ فامّا صالحتهنّ فلیس خطرها الذهب و الفضة هى خیر من الذهب و الفضّة و اما طالحتهن فلیس خطرها التراب خیر منها.»(51)
یعنى: براى زن، ارزش و هماوردى نیست؛ نه براى صالح آنها و نه براى ناصالح آنان. زن خوب ارزشش، با طلا و نقره برابرى نمى‏کند بلکه بهتر از طلا و نقره است اما زن بد، خاک نیز قیمت و بهاى او نیست بلکه خاک بهتر از اوست.
د) توجه دادن به مسؤولیت انسان در برابر اعمال خویش
توجیهات غیروجیهى که از برخى بانوان غیرمتدین شنیده مى‏شود (مانند: دلم مى‏خواهد؛ آزادم؛ ربطى به دیگران ندارد) مردود است؛ زیرا در هیچ جاى دنیا انجام هر کارى بر اساس خواهشهاى نفسانى پذیرفته نیست. از آن گذشته، اگر جوان هرزه و لاابالى در برابر زنان همین حرف را بزند، در سایه آزادى این افراد، چه وضعیتى براى اینگونه از بانوان پیش خواهد آمد؟! توجیه «ربطى به دیگران ندارد.» هم با فلسفه وجوب امر به معروف و نهى از منکر نمى‏سازد؛ زیرا اگر یک یا چند عنصر مخرب به پیکره نظام اسلامى آسیب وارد کنند، وظیفه همگان است تا از سرایت آن آسیب، به جامعه پیشگیرى کنند و او را ارشاد و راهنمایى و در صورت عدم پذیرش تنبیه نمایند.
توجیهات دیگرى چون «این آقا مثل برادرم است.» یا «انسان باید دلش پاک باشد.» نیز پذیرفتنى نیست؛زیرا در عین‏این‏که در یک جامعه‏اسلامى افراد خواهران‏و برادران‏دینى‏هستند اما باید مسائل مربوط به محرم و نامحرم رعایت‏شود. رعایت‏نکردن این‏امور، آسیب‏هاى جدى به همراه خواهد داشت.
همچنین این توجیه که «این لباسها را به بازار نیاورند تا ما هم نخریم.» نیز نادرست است؛ زیرا صرف وجود این اجناس در بازار، از انسان سلب اختیار نمى‏کند؛ به علاوه، بسیارى از اشیاى نامناسب دیگر هم در بازار موجود است که انسان نباید آنها را خریدارى نماید.
تفکر «در جوانى مدپرستى و در پیرى خداپرستى» هم بطلانش روشن است؛ زیرا خویشتن‏دارى انسان از گناهان، در جوانى اجر و پاداش بیشترى دارد. از آن گذشته، چه تضمینى وجود دارد که فرصت توبه به انسان دست دهد. این توجیهات یاد شده از منظر عقل و شرع پذیرفته نیست.
خداوند در کتاب هدایت مى‏فرماید:
«وَ لا یُوءْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ»(52)
یعنى: در روز قیامت به آنها اجازه داده نمى‏شود تا عذر و بهانه بیاورند.
در آن روز بر دهانها مهر زده مى‏شود، اعضا و جوارح سخن مى‏گویند(53) و تمام اعمال آدمى ثبت و ضبط مى‏شود. خداوند مى‏فرماید:
«إِنّا کُنّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(54)
یعنى: بدرستى که ما تمام رفتار و کردار شما را نسخه‏بردارى مى‏کردیم.
وقتى انسان، اعمال و رفتار خود را مانند فیلم حاضر ببیند، نمى‏تواند آن را انکار کند و شرمنده کردار و گفتار خویش خواهد بود. خداوند درباره مشاهده اعمال انسان در روز جزا مى‏فرماید:
«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً»(55)
یعنى: در روز قیامت هر کس آنچه از کار نیک انجام داده حاضر مى‏بیند و فرد گنهکار دوست دارد میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زیادى باشد.
گنهکاران با دیدن کارنامه اعمال خود مات و متحیر مى‏مانند و مى‏گویند:
«یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلاّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً»(56)
یعنى: «اى واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى نیست، مگر این که آن را شماره کرده است.» و همه اعمال خود را حاضر مى‏بینند و پروردگارت به احدى ظلم نمى‏کند.
با بررسى آثار تمدنهاى مختلف در مى‏یابیم که حجاب از آداب و رسوم دیرینه تمدنهاى بشرى بوده است. نقوشى که از نیاکان به جا مانده، از احترام به حجاب در بیشتر قومها و ملّتها حکایت مى‏کند:
«در نقشهایى که از ایران باستان بر جاى مانده، هیچ صورت زنى دیده نمى‏شود و ناامنى از ایشان نیز به نظر نمى‏رسد.»(57)
قرآن، به زنان مؤمن مى‏آموزد که با پیروى از حکم پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله پوششهاى بلند (مانند چادر) بر خویش افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لأَِزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُوءْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»(58)
از مجموع آیات و روایات اسلامى برمى‏آید که زن باید خود را از نامحرم پوشیده دارد و از هرگونه رفتار و سخن و لباسى که نظر نامحرم را جلب کند، بپرهیزد تا کسانى که در قلبشان طمع وجود دارد، به او تمایل پیدا نکنند. امام باقر علیه‏السلام در هشدارى مى‏فرماید: سخن گفتن با زن نامحرم، از دامهاى شیطان است.(59)
حجاب، سدّى در برابر امیال هوس‏بازان است و باعث روآورى جوانان به ازدواج مى‏شود؛ چنان که بى‏حجابى و بى‏عفتى مى‏تواند سبب گریز جوانان از ازدواج گردد.
حجاب موجب خشنودى خداوند است؛ زیرا زن، با حجاب، جلال خود را حفظ مى‏کند و به راستى جمال و جلال زن در حجاب اوست. حجاب وسیله‏اى براى گسستن بندهاى اسارت نفس و رهایى از آن است؛ حجاب نشانگر حیا و پاکى روح و روان زنان است و استقلال فرهنگى و دینى یک جامعه را به نمایش مى‏گذارد و ایمان و اعتقاد زن را به خداوند نشان مى‏دهد.
زن با حجاب، در تیررس هواهاى نفسانى ناپاکان نیست؛ در نتیجه محبوب است و محبوب مى‏ماند. زنان با حجاب چون مرواریدى در صدف عفافند که با ارزشند و گران‏بها. کوتاه سخن این که زنان با حجاب تنها بنده خداوند و سبب عزّت و سرافرازى خود و خانواده‏شان مى‏باشند.
با این وصف، در عصرى قرار گرفته‏ایم که در کلام غربیان، عصر برهنگى و آزادى جنسى نام گرفته است. غربیان و غرب‏باوران، بى‏حجابى را جزئى از حقوق آزادى زنان، به حساب مى‏آورند. به همین جهت، سخن از حجاب براى آنان ناخوشایند و گاه به مثابه افسانه‏اى متعلق به زمانهاى گذشته است.
به راستى کدامین راه براى زنان عزّت‏آفرین و شخصیت‏آور است: آیا اگر زنان مانند عروسکى بزک شده به جامعه بیایند و مردان هرزه به آنان چشم بدوزند و حرمت آنان را پایین آورند و زنان درگیر مسابقه خودنمایى شوند، شخصیت آنان حفظ مى‏شود یا این که حرمت و احترام خود را در محیط خانواده حفظ کنند؟
اساسا پوشش زنان سبب مى‏شود تمتعات جنسى منحصر در خانواده باشد؛ همچنین به حفظ و حراست از کیان اجتماعى و استفاده بهینه از نیروهاى فعال آن کمک مى‏کند. در مقابل، حضور زنان بى‏حجاب و بدحجاب دل مردان را سبب کرده و ایمانشان را مى‏رباید و چه بسا باعث رکود در فعالیتهاى اجتماعى مى‏شود.
به امید روزى که شاهد بازگشت عده‏اى از زنان و دختران جامعه اسلامى که از جاده حجاب بیرون رفته‏اند، باشیم. همانا حجاب، صدفى ارزنده است که گوهرهاى عفاف را در خود جاى مى‏دهد و عزّت دنیایى و کرامت عقبایى را به زنان مسلمان ارزانى مى‏دارد. نواى شورانگیز آن شیر مرد بسیجى را حسن ختام این مقال مى‏سازیم:
اى زن به تو از فاطمه این گونه پیام است  ارزنده‏ترین زینت زن حفظ حجاب است
پی نوشتها:
1ـ محقق و نویسنده.
2ـ عبدالکریم بى‏آزار شیرازى، رساله نوین، ج 3، ص 49.
3ـ یونس / 23.
4ـ تحریم / 6.
5ـ شورى / 45.
6ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 14، ص 130.
7ـ همان، ص 176؛ محمد بن یعقوب کلینى، الکافى، ج 5، ص 537.
8ـ محمد بن یعقوب کلینى، پیشین، ص 535.
9ـ همان، ص 536.
10ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ص 176.
11ـ شیخ عباس قمى، نفس المهموم، ص 354.
12ـ شیخ عباس قمى، سفینة البحار، باب غیر.
13ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ص 176؛ محمد بن یعقوب کلینى، پیشین، ص 536.
14ـ احزاب / 53.
15ـ ر.ک.: مرتضى مطهرى، مسأله حجاب، ص 154.
16ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ص 174.
17ـ آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 377.
18ـ نهج‏البلاغه، نامه 31.
19ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 103، ص 249.
20ـ الامالى، ج 6، ص 288.
21ـ احزاب / 33ـ32.
22ـ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 17، ص 289.
23ـ محمد بن یعقوب کلینى، الکافى، ج 5، ص 519.
24ـ نهج الفصاحه، ح 2008.
25ـ همان، ح 2600.
26ـ محمد محمدى رى‏شهرى، میزان الحکمه، ج 4، ص 226.
27ـ میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 1، ص 208.
28ـ نور / 31.
29ـ فاضل مقداد، کنزالعرفان، ج 2، ص 224.
30ـ ر.ک.: وهبه زحیلى، التفسیر المنیر، ج 18، ص 221.
31ـ محمد بن یعقوب کلینى، پیشین، ص 518.
32ـ نور / 31.
33ـ نهج‏البلاغه، کلمات قصار، ش 234.
34ـ نهج‏الفصاحه، ص 196.
35ـ محمد محمدى رى‏شهرى، پیشین، ج 10، صص 72ـ71.
36ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ج 14، ص 138.
37ـ محمد محمدى رى‏شهرى، پیشین، ج 10، ص 78.
38ـ مؤمن / 19.
39ـ مفاتیح‏الجنان.
40ـ آمدى، پیشین، ج 1، ص 62.
41ـ همان، ص 61.
42ـ ابن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص 548.
43ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ص 19.
44ـ سوره نحل / 97.
45ـ ر.ک.: احزاب / 35؛ حجرات / 13؛ روم / 21؛ قصص / 7؛ آل‏عمران / 45؛ تحریم / 11.
46ـ محمد محمدى رى‏شهرى، میزان‏الحکمه، ج 4، ص 94.
47ـ زن از دیدگاه امام خمینى رحمه‏الله ، ص 88.
48ـ همان، ص 91.
49ـ مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 150.
50ـ زن از دیدگاه امام خمینى رحمه‏الله ، ص 5.
51ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 33.
52ـ مرسلات / 36.
53ـ یس / 65.
54ـ جاثیه / 29.
55ـ آل‏عمران / 30.
56ـ کهف / 49.
57ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 552.
58ـ احزاب / 59.
59ـ محمد بن حسن حرّ عاملى، پیشین، ج 14، ص 133.

 

تبلیغات