نگرش مذهبی و هوش هیجانی دانش آموزان می تواند متأثر از روند فرزندپروری والدین، تغییر کند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر شیوه های فرزندپروریِ ادراک شده بر نگرش مذهبی و هوش هیجانی دانش آموزان دختر پایه ی هشتم متوسطه ی اول شهر اراک(در سال تحصیلی 94- 1393) بوده است. مواد و روش ها: جامعه ی آماری پژوهش حاضر، دانش آموزان دختر پایه ی هشتم متوسطه ی شهر اراک بوده اند، که 87 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ییِ چندمرحله یی برای انجام این پژوهش انتخاب شدند. سپس پرسش نامه ی هوش هیجانی «شرینگ» و پرسش نامه ی «نگرش مذهبی براهنی» بر روی دانش آموزان؛ و پرسش نامه ی شیوه های فرزندپروری «بامریند» بر روی والدین آن ها اجرا شد. داده های جمع آوری با استفاده از روش آماری تحلیل رگرسیون چندمتغیره و ضریب همبستگی پیرسون، با نرم افزار spss تحلیل شد. یافته ها: نتیجه های تحقیق نشان داد، از میان متغیّرهای شیوه های فرزندپروری، شیوه ی فرزندپروری سهل گیر، رابطه ی معنی دار منفی و معکوسی با هوش هیجانی و نگرش مذهبی دارد؛ و شیوه ی فرزندپروری مستبدانه، رابطه ی معنی دار منفی و معکوسی با هوش هیجانی دارد. به بیان دیگر، هر قدر شیوه ی فرزندپروری مستبدانه تر باشد، هوش هیجانی دانش آموزان نیز کم تر خواهد بود. همچنین مشخص شد که شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه، رابطه ی معنی دار مثبت با نگرش مذهبی و هوش هیجانی دارد. نتیجه گیری: روش فرزندپروری مقتدارنه می تواند به نگرش مذهبی و هوش هیجانی بالای دانش آموزان منتهی شود، در حالی که روش فرزندپروری سهل گیرانه به نگرش مذهبی و هوش هیجانی کم تر منجر می شود.