رویکرد تاریخ نگاران غربی در نگارش تاریخ دوره رنسانس در اروپا که آن را «تولد» دوباره علمی، فرهنگی، هنری، دینی، ادبی، سیاسی، و اقتصادی می دانند، رویکردی خالی از خطا و لغزش نیست و جمله معروف «تاریخ را فاتحان می نویسند» را به یاد می آورد، چرا که در خوانشی که از تاریخ این دوره دارند، به تلاش دیگران در دوران گذشته کمتر توجه می کنند. گویا رنسانس آغاز تمام تحولات در دنیا بوده و پیش از آن هیچ اتفاقی نیفتاده و یا هیچ تلاشی صورت نگرفته است. این جستار بر آن است تا با تمرکز بر چگونگی توسعه تاریخی جنبش ترجمه تولدو به اهمیت نقش دنیای اسلام و جنبش های ترجمه در شکل گیری رنسانس و تحولات مرتبط با آن و چگونگی ایجاد جریان های مختلف علمی و فرهنگی و سیر آنها از دنیای اسلام به اروپا بپردازد. پژوهش حاضر نشان می دهد که زیست چند فرهنگی، کثرت زبانی و جو سیاسی مطلوب چگونه باعث می شود تا شهر تولدو به مرکزی برای شکل گیری جنبش ترجمه تبدیل شده و در آن جمعی از دانشمندان با ترجمه آثار مختلف راه را برای پیشرفت و توسعه علوم در حوزه های متنوع علمی برای دوران بعدی هموار سازند.