هدف پژوهش حاضر ارزیابی انتقادی نحوه ی کاربرد صافی فرهنگی در ترجمه ی انگلیسی کریس لیر و سهیلا سحابی (2000) از کتاب بچه های قالیباف خانه ی مرادی کرمانی (1379) است. بدین منظور، الگوی «تحلیل انتقادی» (خان جان، 1391، 1392) که بر بینان نظریِ زبان شناسی سازگانی- نقشگرا (هلیدی، 1994، 2004) می باشد به عنوان چارچوب تحلیلی انتخاب گردیده است. این الگو همزمان تحلیل عوامل درونزا و برونزا را مورد توجه قرار می دهد و هم به محصول ترجمه، هم به فرآیند ترجمه نظر دارد. ضمن ملاحظه دو فرض بنیادین «ترجمه به مثابه ی بافت آفرینی مجدد» و «ترجمه به مثابه ی تصفیه» که در الگوی تحلیل انتقادی ترجمه مدّ نظر بوده اند، این پژوهش با نحوه ی کاربرد صافی فرهنگی از سوی مترجمان اثر و ویژگی های بافتی در نظام مقصد تناسب داشته و نیل به معیار تعادل نقشی را محقق ساخته است. پس از شناسایی این عبارت ها ، به بررسی عملکرد مترجمان کتاب در برگردان این کنش گفتاریِ پرداختیم تا ببینیم از میان چهار راهکار «معادل سازیِ (توصیفی)»، «معادل یابیِ (فرهنگی)»، «رویکرد سلبی» (حذف) و «انتقال»، بیشتر از کدام راهکارها بهره جسته اند. محاسبه فراوانی این راهکارها مبین آن بوده است که مترجمان در برگردان این کنش گفتاری به ترتیب از راهکارهای «معادل سازی»، «انتقال و «حذف» بیشترین استفاده را داشته اند و «معادل یابی» به کار گرفته نشده است.