آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

با نگاهی به تاریخ مسیحیت درمی یابیم که زنان عنصری اساسی در تحولات کلیساها بوده اند و درست همانند چهره هایی در عهدعتیق چون دبورا و استر، در عهدجدید نیز زنانی بوده اند که در سمت و سو دادن به مسیحیت نقش فراوانی داشته اند. در عصر اصلاحات دینی محققان سخن از نقش حساس زنانی توانمند و جسور به میان آورده اند ولی تاریخ چون همیشه، از بازنمایی نقش آنان کوتاهی کرده است. اما این که مصلحان دینی چه نگاه و نگرشی به موضوع زن و خانواده داشتند، پرسش مهمی است.مصلحان دینی گر چه در دستگاه فکری مسیحیت تغییرات به وجود آوردند و بعضی از اندیشه های آنان در فهم تفسیر کتاب مقدس و نیز کشیش بودن همه مومنان و آزادی معنوی ایمانداران و مخالفت با شعایرزدگی، نگرش به مساله زن و خانواده را متفاوت کرد ولی آنان فاقد پروژه ای در این حوزه مثل حوزه های دیگری چون نگرش به دیگر ادیان و رواداری دینی بودند و همه دگرگونی های فکریشان در چارچوب پارادیم سنتی موجود در قرون وسطی بود نه چیزی در حد انتظارات جهان مدرن و لذا در موضوعاتی چون برابری کامل انسانی و فرودستی راهی طولانی باقی ماند و البته همین مقدار تغییر، زمینه های فکری و اجتماعی را برای شکل گیری جنبش های عدالت خواهانه در سده ّهای بعد فراهم کرد.

تبلیغات