موضوع مقاله بررسی نظریه حسن و قبح ذاتی و ارتباط آن با وظیفه گرایی کانتی یا نظریات مشابه آن است. مسئله اصلی این است که آیا پذیرش ذاتی بودن حسن و قبح به وظیفه گرایی می انجامد. این مسئله در دو حیطه توصیفی تاریخی و غیرتوصیفی بررسی شده است. در بخش توصیفی نظریات عدلیه و معتزله، این پرسش مطرح می شود که آیا ذاتی بودن حسن و قبح به وظیفه گرایی منجر می گردد؟ این پرسش در خصوص سه گزاره از معتقدات عدلیه پاسخ داده می شود: 1. حسن و قبح ذاتی است؛ یعنی وابسته به جعل خداوند نیست؛ 2. خداوند عادل است؛ یعنی به طورکلی به نحوی عمل می کند که ما انسان ها عدالت را درک می کنیم؛ و 3. عدالت ذاتاً حسن دارد؛ یعنی معنای خوبی در عدالت نهفته است. گزاره اول و دوم را همه عدلیه قبول دارند و گزاره سوم را برخی از عدلیه پذیرفته اند. مورد دوم بنا بر برخی فرضیات به وظیفه گرایی می انجامد. در بعد غیرتوصیفی این مسئله بیان می شود که اگر شخصی معتقد باشد خود افعال بدون در نظر گرفتن غایت یا نتیجه خاص خوب هستند و عقل توان درک این خوبی را دارد، منجر به وظیفه گرایی کانتی خواهد شد. بین دانشمندان عدلیه طرفداری برای این نظریه پیدا نشد.