آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۳

چکیده

در این پژوهش، با اساس قرار دادن آثار سعدی، به طرح پرسشی پرداختیم مبنی بر این که طبقه رعیت چگونه به کسب قدرت در ساختار اجتماعی می پرداختند. مطابق با رویکرد هژمونی و قدرت که صاحب نظران آن آنتونیو گرامشی و میشل فوکو هستند، با کاربستِ روش تحلیل انتقادی گفتمان و نیز به پیروی از بینامتنیت و کنش بلاغی، به بررسی قدرت و مقاومت پرداختیم که حلقه های تعامل میان مشارکان اجتماع هستند. نظر به کارکرد چندجانبه گفتمان ها در متون قرن هفتم، یافته های پژوهش از این قرار است که در کنار صوفیان و زاهدان و دسته های گوناگون اجتماعی که برای کسب قدرت، سازوکارهای ویژه خود را به کار می گیرند، از دیگر سو، گروه زیردست و رعیت نیز با تصرف و تغییراتی در آن ابزارها، به برساخت های جدید قدرت دست می یازند ؛ آنان با تلفیق پندارها با باور های دینی و عرفانی و عرفی موجود در جامعه که در عین حال، باعث فرمانبری و انقیاد خود ایشان شده است، به بسط سازوکاری می اندیشند که با بازپخش و اِعمال آن، بتوان به گونه ای بهره برد تا برترین مقامات را به اطاعت و تسلیم وا داشت. بدین ترتیب، با نگرشی ساختارشکنانه به متون، کنش و تعامل پیچیده میان کنشگران، جایگزین تصور فروکاهنده مبنی بر تعامل یک جانبهٔ میان گروه های فاعل اجتماعی می شود.

تبلیغات