هدف این مقاله آشنایی با تاریخچهٔ تعلیم و تربیت در دیگر نقاط جهان و به تبعهٔ آن تغییرات آن تا زمان معاصر می باشد. فلسفهٔ تعلیم و تربیت در چین و هند جزو معدود فلسفه هایی هستند که بیشترین تمرکز خود را به دور از مسائل فنی فلسفه بر روی انسان و هستی او گذاشته اند؛ اما تفاوت فلسفهٔ چین با هند در این است که فلسفهٔ چین رنگ مذهب ندارد ولی ممزوج با دیانت است. فکر جامعهٔ چینی کاملاً به طرف اخلاق و جلوهٔ خارجی وعینی اشیاء متوجه می شود. روش پژوهش به صورت کتابخانه ای و روش تحلیل اسنادی بوده است که از توضیحات شفاهی اساتید مرتبط با موضوع نیز بهره برده ایم. تعلیم و تربیت در کشور چین از تاریخ دیرینه ای برخوردار می باشد و این بخشی از میراث و ایدئولوژی افرادی چون کنفوسیوس است که از فرهنگ و ذهنیت فرهنگی ملت چین جدایی ناپذیر می باشد، با این حال وضعیت جوانان کنونی کاملا با ذهنیت ملی و سنتی گذشته تفاوت داشته و نمی توان حضور جوانان در این دوره های آموزشی را با آن دوران سازگار و بر اساس آن طرز تفکر دانست.