آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۹

چکیده

در سامان دادن نظریه ی صدق، به مثابه ی رکن اصلی معرفت، معمولاً چهار مسأله را بررسی می کنند: تعریف یا تحلیل صدق، حامل صدق، صدق ساز، و نسبت (در نظریه های مطابقت و انسجام). نظریه ی صدق مناسب، نظریه ای است که از عهده ی تبیین صدق همه ی انواع قضایا برآید و در برابر پارادوکس دروغ گو نیز مقاومت کند. هدف این تحقیق تحلیل نظریه ی صدق خواجه طوسی است؛ کسی که هم درگیر پارادوکس دروغ گو بود، هم درگیر تبیین صدق قضایای حقیقیه و قضایایی که از معقولاتی ساخته شده اند که مابه ازایی در خارج ندارند. در این جستار، با رویکردی تحلیلی (بیشتر تحلیل سیستمی) نشان می دهیم که او در برابر دشواره ی پارادوکس دروغ گو، حامل صدق را خبر و قضیه ای دانسته است که غیر از مخبرٌعنه است؛ و در برابر دشواره ی دیگر، دو رهیافت را پیش گرفته است: اول، از تعریف صدق به مطابقت دست شسته و آن را به «الحاق امر اعتباری به آنچه با خصوصیتش شایستگی آن را دارد» تعریف کرده است؛ دوم، صدق ساز و نفس الامر را عقل فعال دانسته است. او هرچند نسبت مطابقت را نسبتی حکایی می داند، اما چندان به آن نمی پردازد. یکی از دلایل آن می تواند این باشد که مسأله ی نسبت مطابقت، در دو دشواره ی یادشده نقشی جدی ندارد.

تبلیغات