ادّعا می شود که تعیّن ناقص نظریه های علمی توسط شواهد تجربی، می تواند موضع رئالیسم علمی را از پای درآورد. رئالیست های علمی ضمن باور به صدق (تقریبی) نظریّه های بالغ علمی معتقدند که ما می توانیم از رهگذر این نظریه ها نسبت به سطح مشاهده ناپذیر عالم دانش کسب کنیم. اما این اعتقاد با تکیه بر تز تعین ناقص به چالش کشیده شده است. گفته شده است که چون برای هر نظریه علمی نظریه های متعدّد هم ارزی وجود دارد که علی رغم ارائه هستی شناسی های مختلف همگی به یک اندازه با شواهد مشاهدتی سازگارند، لذا هرگونه باور رئالیستی به صدق یکی از اینها خالی از پشتوانه معرفتی خواهد بود. رئالیست ها برای غلبه بر این چالش می بایست نشان دهند که ما راه های معرفتی غیر از تأییدِ بی واسطه حاصله از شواهد مشاهدتی داریم که می تواند چنین تعیّن ناقصی را بشکند. ما در این مقاله سعی می کنیم بعد از شکافتن دقیق مسئله، نشان دهیم که امکان پاسخ به این مسئله با اتّکا بر رویکردی که آن را «توسعه منابع تأیید» می نامیم وجود دارد. مطابق این رویکرد، نظریّات می توانند از منابع دیگری نیز تأیید دریافت کنند. مهمترین منابعی که تاکنون در این زمینه معرفی شده اند عبارتند از: تأیید غیرمستقیم و مزّیت های نظری. پس از ارزیابی تأیید غیرمستقیم، ما به نفع این ادّعا استدلال خواهیم کرد که مزیّت های نظری، به خصوص «توان تبیین گری»، بهتر می تواند در ورای نتایج تجربی به عنوان منبع تأیید مورد نیاز رئالیست ها عمل نماید. البته به کارگیری مزیّت های نظری همواره با چالش هایی روبه رو بوده است، ولی ما در بخش های پایانی مقاله نشان خواهیم داد که می توان به این چالش ها پاسخ داد.