ظهور شعر عارفانه در ایران و انگلستان در یک بازه زمانی یکسان صورت نگرفته است. در ایران شعر عرفانی از اوایل قرن ششم هجری به بعد با ظهور سنایی شکلی گسترده می یابد و با عطار، مولوی و حافظ تا قرن هشتم به اوج شکوفایی خود می رسد. در انگلستان نیز با شکل گیری رنسانس در قرن هفدهم میلادی شعر مذهبی و عرفانی با جان دان آغاز می شود و با شاعران متافیزیک چون بلیک، وردزورث و براونینگ در قرن هجدهم و نوزدهم به اوج می رسد و در اواخر قرن نوزدهم با توجه به تغییرات ساختاری در نظام کلیسا و رواج بی دینی، بیشتر به شعر مذهبی نزدیک می شود. وجوه مشترک شاعران عارف ایران و شاعران متافیزیک انگلستان در این است که هردو گروه معتقد بودند که شاعر مترجم اسرار ملکوتی است و شعر و سخنان شیوای شاعر می تواند این رموز الهی را به بهترین شکل ملموس و نمایشی کند. مقاله حاضر، که حاصل یک پژوهش کتابخانه ای-توصیفی است، به طور مشخص به معرفی شاعرانی می پردازد که سروده هایشان ریشه در عرفان و گرایش با یکی شدن با مبدأ هستی دارد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که محوری ترین موضوعات شعری عارفان این بخش از ادبیات فارسی و انگلیسی شامل خودشناسی برای رسیدن به کمال انسانی در پرتو فیض و رحمت الهی، عشق الهی از طریق تجربه بی واسطه و داشتن ارتباطی آگاهانه از جلوه های خداوند در طبیعت و تأمل در آفرینش، رسیدن به حیاتی معنوی و دیدن جمال بی انتهای خداوندی از این شاعران است.