هدف از پژوهش حاضر نقش واسطه ای جهت گیری هدف در رابطه بین هوش عاطفی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده که برای انجام آن روش توصیفی- همبستگی استفاده شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه اول کامفیروز نفر بودند. برای تعیین حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 150 دانش آموز انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل 3 پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور، جهت گیری هدف بوفارد و همکاران، هوش عاطفی بارآن بود که روایی و پایایی ابزار مورد تایید قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و از روش های آمار استنباطی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون مدل میانجی گری چندگانه با استفاده از برنامه آماری پریچر و هیز استفاده گردید. نتایج نشان دهنده آن است بین هوش عاطفی با عملکرد تحصیلی رابطه معنا داری وجود دارد. بین جهت گیری هدف با عملکرد تحصیلی رابطه معنا داری وجود دارد دارد. هوش عاطفی با جهت گیری هدف رابطه معنا دار دارد. جهت گیری معطوف به عملکرد پرهیزی در رابطه بین هوش عاطفی و عملکرد تحصیلی نقش واسطه ای ایفا می کند.