آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

عبدالرزاق کاشانی (م 736 ق) فیلسوف و عارفی است که در فلسفه و تصوف اسلامی، به رغم گمنامی، از درخشندگی خاصی برخوردار است. وی با آگاهی کامل از مبانی عرفان نظری و مکتب ابن عربی از یک سو و غور و تعمق در میراث عرفانی کهن و آموزه های عارفانی چون ابوطالب مکی، خواجه عبدالله انصاری، ابو عبدالرحمن سلمی، سنایی، سهروردی و شیخ اشراق از سوی دیگر، توانست پیوند و تلفیقی مبارک میان دو حوزه خراسان بزرگ و غرب اسلامی که از آندلس و مصر نشئت می گرفت، برقرار کند. به جز این هنر و استعداد خاص عبدالرزاق، اندیشه ها و منظومه فکری عرفانی وی، از چند جهت دیگر نیز حائز اهمیت و توجه است: یکی جهان بینی خاص عرفانی او که شامل اصلی ترین بن مایه ها و مبانی عرفان کهن می شود و مضامینی از نوع «نقش محوری عشق، انسان، عنایت و کشش حق، مقامات و احوال سلوک و دیدگاه های روشن بینانه و مشفقانه» در آن جلوه گر شده است. دوم پربرگ وباری و غنای این منظومه فکری با توجه به آشنایی نویسنده با علومی چون فلسفه، حکمت، کلام، فقه، تفسیر، عرفان و ارشادها و رهنمودهای پیر و مرشدش ملا عبدالصمد نطنزی. سوم عدم تقلید صرف و بی چون وچرا از میراث عرفانی کهن و وجود نوآوری ها و خلاقیت هایی از نوع تأکید به «عدالت» در کنار «توحید و محبت» در سلوک و یا طرح و تدوین آیین نامه بیست وپنج بندی اخلاقی سلوکی. چهارم صبغه تعلیمی آموزشی آثار عبدالرزاق و اینکه تنها جلوه گاه فوران مکاشفات و شطحیات عرفانی شهودی نیست و پنجم هنر ساده نویسی و بیانِ روان و جذاب مبانی و موتیف های های فلسفی و عرفانی. این هنرها و برجستگی های پنجگانه، به همراه تحول روحی و فکری غزالی گونه در میانه های عمر و تمایل و گرایش به تصوف و فتوت، اندیشه ها و جهان بینی عبدالرزاق را بیش از پیش ارزشمند و شایان توجه کرده است. در این مقاله، ضمن بیان کلیاتی در شرح احوال و تحصیلات و استادان و آثار و مذهب فقهی کاشانی، به گوشه هایی از جهان بینی عرفانی او اشاره شده است.  

تبلیغات