آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

خودشناسی کانون و قلب فلسفه باباافضل کاشانی و محور همه اندیشه ورزی های اوست. باباافضل خودشناسی را تنها توصیه ای برای سلوک عملی نمی داند چنان که پیشینیان او از حکیمان و عارفان و عالمان می گفتند بلکه جست وجوی علم نظری راستین را هم به آن وابسته می داند. وی معتقد است همه کسانی که از بیرونِ خود خواسته اند راه شناخت را آغاز کنند، به بیراهه رفته اند و بنابراین شناختشان معتبر نیست. وی نفس و عقل را که از نظر او والاترین مرتبه نفس است منشأ تمایز میان وجود و عدم می داند و معتقد است آگاهی یعنی یافتن خود. از سوی دیگر، یافتن خود، براساس موازنه و تناظری که میان عالم صغیر و عالم برقرار است، به یافتن عالَم می انجامد. این حرکت از خود به سوی عالَم با برقراری و در واقع شناخت یگانگی و اتحاد موجود میان عقل و عاقل و معقول ممکن می گردد. سرانجام در پی برقراری دور و چرخشی هرمنوتیکی میان این معرفت کلی و جزئی به خود و عالَم، انسان بار دیگر به خود بازمی گردد و درمی یابد که هرچه می جست در درون خود اوست. این دور و چرخش هرمنوتیکی میان شناخت خود و عالم و بازگشت دوباره به خود را به مسیری حلزونی شکل می توان تشبیه کرد که پیمودن هرچه بیشتر آن شناخت عمیق تری از خود حاصل می آورد.

تبلیغات