حبیب الله شریف کاشانی، فقیه، مفسر، شاعر و از مشاهیر کاشان در سده اخیر است که به جز تألیفاتی در حوزه فقه، تفسیر و کلإم و حدیث، اشعار گرانبهایی نیز از خود به یادگار گذاشته است. وی در مهم ترین مثنوی های خود ازجمله تشویقات السالکین ، تنبیهات العارفین و نصیح تنامه، با تسلّط شگرفی که بر مجموعه معارف و فرهنگ و میراث عرفانی متقدم داشته است، عمده ترین درون مایه ها، تمثیل ها و موتیف های عرفانی را مطرح کرده و بر غنای فکری آثار خود افزوده است. از میان عارفان پیشین، ملّا حبیب بیش از هر کس به مولإنا عشق می ورزیده و به کرّات در نوشته های خود، مستقیم و غیرمستقیم، به اندیشه ها و سخنان مولإنا اشاره کرده و از آن ها بهره برده است؛ مضامینی همچون نقد حال خویشتن در آینه حکایت، سرکش و خونی بودن عشق از ابتدا، قاصر بودن حرف و زبان از بیان مضامین عرفانی، تأویل نیافتن محرم برای فاش کردن اسرار روحانی، ابلیسان آدمی روی، موش و ،« إخلع نَعلیک » گندم اعمال چهل ساله، سبب سوزی و اکسیر محبت. به جز مثنوی، تأثیر عرفان و عارفان پیشین، به ویژه حوزه خراسان و اندیشه هایی مثل رحمت بی منتهای حق، کشش و کوشش، شفقت و نوع دوستی عارف، عظمت گوهر وجودی آدمی و تقابل جسم و جان، به خوبی در آثار شاعر کاشانی هویداست. نگارنده در این مقاله بر آن است تا با نمایاندن تشابهات افکار و اندیشه های ملّا حبیب الله با مثنوی مولإنا از یک سو و طرح عمده ترین موتیف های عرفانی آثار وی از سوی دیگر، ضمن مطالعه دیدگاه های عرفانی- حکمی ملّا حبیب، گامی کوچک در معرفی این حکیم شاعر به جامعه علمی و ادبی برداشته باشد.