مطالعه حاضر در تلاش است با استفاده پیکره زبانی به ارائه تعریفی جدید از «معنی» بپردازد. چارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش دیدگاه نقشی-شناختی دولی و لوینسون (۲۰۰۱) از گفتمان است. پیکره پژوهش دربرگیرنده چهار روایت است که شامل دو اثر انگلیسی و دو اثر ترکی می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که معنی همانند یک سلول عمل می کند. بنابراین، مطالعه حاضر معنی را به مثابه سلولی فیزیولوژیک دانسته و آن را طرحواره ای سلولی- شناختی پیشنهاد می کند. طبق طرحواره سلولی-شناختی پیشنهادی در این مطالعه، شکل گیری معنی در زبان به مثابه تولد یک موجود زنده (مثلا انسان یا پروانه) است که در سه مرحله شکل می گیرد. بنابراین، تولد «پروانه»، «انسان» و «معنی در زبان» از الگویی واحد پیروی می کنند. در همه این موارد، یک سلول/واحد (تخم در مورد پروانه، نطفه در مورد انسان و همچنین واژه در مورد زبان) در مرحله آغازین قرار دارد. در مرحله بعدی، واحد/سلول مذکور رشد نموده (تبدیل تخم به کرم و شفیره در مورد پروانه، تبدیل نطفه به گوشت/استخوان در مورد انسان، و کسب اطلاعات بیشتر و نو در مورد واژه در زبان) و در مرحله نهایی سلول به موجود زنده تبدیل می شود (کرم پروانه می شود، نطفه انسان می شود، واژه در بافت/گفتمان معنی می شود). هر یک از نمونه های مذکور در بافت خاص خود شکل می گیرد: نطفه در رحم مادر، پروانه در محیط زیست خود و واژه در بافت/گفتمان رشد نموده و متولد می شوند.