آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

نمادگرایی به عنوان یکی از ابزارهای بیان تصویری و انتقال مفاهیم، آثار زیادی از نگارگری ایرانی را در صورت و معنا به هم نزدیک کرده است، از سوی دیگر کاربست نماد یکی از آرایه های ادبی نیز محسوب می شود. در رهگذر سرودن، آنچه چشم احساس، عاطفه و تخیّل شاعر را بیشتر به سوی خود جذب می کند، آفرینش و پهنه و گستره طبیعت است. هنرمند ایرانی در فضایی نمادین به آفرینش می پردازد؛ نگارگر ایرانی با بهره گرفتن از بستر ارزشمند شعر و ادب فارسی، نه در پی بازنمایی طبیعت ملموس، بلکه به فرانمایی جلوه های نمادین پرداخته است. منوچهری دامغانی و مولانا محمد جلال الدین بلخی (شمس) از برجسته ترین مهم شعرای توصیف گر طبیعت در ادبیّات فارسی هستند. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی در صدد واکاوی جلوه های نمادین طبیعت در شعر و نگارگری قرن چهارم و هفتم هجری است. یافته های پژوهش نشان می دهد، کاربرد طیف واژگانی در اشعار منوچهری و مولوی نشان از آن دارد که جهان شعری آن ها، جهانی سبز و مملاء از نمادهای طبیعت پرور است. نمادپردازی تصویرگری طبیعت در شعر این دو شاعر و نگارگری قرن چهارم و هفتم هجری به صورت زیبایی نمایان است. ابداع و استفاده از عناصر نمادین در نگارگری ایران در قرون چهارم و هفتم هجری، صورت مستقلی نداشته بلکه روند تکاملی در صورت و محتوا را براساس شعر و ادب فارسی این دوره همراه با شاعرانی چون منوچهری و مولانا و تحت تاثیر ورود تصویرسازی طبیعت پردازانه به شیوه چینی در نگارگری ایران طی کرده است. اهداف پژوهش 1.شناخت جلوه های نمادگرایی از طبیعت در شعر و نگارگری ایران با تاکید بر اشعار منوچهری دامغانی و غزلیات شمس. 2.مقایسه عناصر طبیعت از دیدگاه منوچهری (طبیعت گرای صرف) و مولانا (شمس). سؤالات پژوهش 1.کاربست نمادگرایی چه جایگاهی در اشعار منوچهری و مولوی و نگارگری قرن چهارم و هفتم هجری داشته است؟ 2. منوچهری دامغانی و مولوی در اشعار خود به طبیعت چه نگاهی داشته اند؟

تبلیغات