نگاهی ژرف به آنچه جهان غرب پیرامون عدم تکریم به دیگر ادیان در دهه های گذشته داشته است و بویژه محدودیتها و موانعی که در باب حجاب زنان مسلمان اتخاذ کرده است اهمیت وافر آشنایی با قوانین حقوق بشری را در این زمینه دوچندان می کند. تردیدی نیست که این کشورها با تنویر افکار عمومی از طریق رسانه ها سعی در مشروع سازی این اعمال خلاف حقوق بشری خود دارند. در عصر حاضر رعایت حجاب در برخی کشورها به صورت تدوین قوانین، مشروعیت یافته و در مقابل در برخی دیگر از کشورها، سیاست دولتها در پیشبرد زوال لزوم رعایت پوشش در اجتماع است و حتی در برخی کشورهای غربی، سیاست منع حجاب و مجازات افراد محجبه مشاهده می شود که سعی در گسترش این سیاست و بین المللی کردن آن به عنوان یکی از موازین حقوق بشری دارند. نمونه آشکار اعمال این گونه سیاست ها را می توان در کشور فرانسه شاهد بود که با تصویب قانون منع استفاده از علایم مذهبی عملاً منع استفاده از حجاب اسلامی را هدفگذاری کرده است. از این رو تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که آیا می توان به بهانه رعایت موازین حقوق بشری ابتدایی ترین حقوق بخشی از جامعه که همانا پایبندی به پوشش مذهبی شان است را از آنها سلب کرد؟ استفاده از پوشش و بحث حجاب را می توان از زوایای متعددی در حقوق بشر مورد مطالعه و کنکاش قرار داد، اما این تحقیق در صدد است این موضوع را از زاویه دو دیدگاه جهانشمولی و نسبی گرایی بررسی و به تحلیل برخی پرونده ها در سطح بین الملل بپردازد.